تاريخ

 

 

«اگر انسان در جسم خود فانی است، در عمل تاریخی خود، باقی است.»

«برای آنکه تاریخ تا ابد دروغ باشد کافی است که یک‌نفر حقایق را کتمان کند.»

«تاریخ فقط تصویر جنایات و تیره‌بختی‌های بشر است.»

«تاریخ‌نگاران شبیه افراد ناشنوا هستند [چرا که] مدام به پرسش‌هایی پاسخ می‌گویند که هیچ‌کس از آن‌ها نپرسیده است.»

«تاریخ یک ملت مانند گلزاری است که مردمان هنرمند و حساس، گل‌های زیبای آن می‌باشند.»

«تجارب به ‌دست‌آمده در یک نسل، عمومأ برای نسل ِ بعدی مفید واقع نمی‌شود، از این‌رو، به ‌شهادت گرفتن ِ براهین تاریخی بی‌نتیجه‌است.»

«تنها وظیفهٔ ما در قبال تاریخ، بازنویسی آن است.»

«جلوگیری از تکرار تاریخ کاری بیهوده است زیرا شخصیت آدمی طوری است که اجتناب از تکرار را غیر ممکن می‌سازد.»

«حکم تاریخ قاطع‌تر از تمام مقررات بروکراسی است.»

«خود را سیر کردن و خبث خود را زیاد نمودن و هم‌دیگر را نابود ساختن از نخستین روز تاریخ، اشتغال عمده اقوام بوده‌است. هنوز هیچ‌چیز نشان نمی‌دهد که این صفات مسیر خود را عوض کرده باشد.»

«درست همان‌طور که داروین قانون تکامل یا ماهیت موجود زنده را کشف کرد، مارکس نیز قانون تکامل تاریخ انسانی را کشف نمود»

«دوستی مثل اسناد کهنه است، قدمت تاریخ، آنرا با ارزش‌تر می‌کند.»

«کسی که ثمرات روحی ملتی را نداند، تاریخ آن ملت در نظرش یک مشت حوادث پریشان و وقایع بی‌نظم و ترتیب جلوه می‌کند.»

«مردمان بزرگ در نظر جوانان مانند کشمش‌های روی کیک تاریخ هستند.»

«من در کشوری زندگی کرده‌ام که در هیچ دوره تاریخی خوردن چلوکباب و قیمه‌پلو قدغن نبوده اما در طول تاریخ نوشتن و فکرکردن و خواندن زیر ضربه بوده‌است.»

«موضوع تاریخ، زندگی مردمان و بشریت است.»

«نه ممکن است تاریخ را فریب داد و نه ممکن است زمان را از سیر سریع خودش بازداشت.»

«هرچه که به ذهنت می‌آید تخیل و هر چه انجام می‌دهی علم است. تمام تاریخ بشر چیزی جز داستانی علمی-تخیلی نیست.»

«هرکسی می‌تواند تاریخ‌ساز باشد اما فقط یک انسان بزرگ می‌تواند آنرا رقم زند.»

دارد.

این نوشتار ناتمام است. با گسترش آن به ویکی‌گفتاورد کمک کنید