ارکان اسلام

بسم الرحمن الرحيم

ارکان اسلام

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ وَالْحَجِّ وَصَوْمِ رَمَضَانَ (بخاری)

رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: بنای اسلام بر پنچ چیز است: گواهی دادن به اینکه جز خدایی یکتا نیست و محمد پیامبر خدا است و خواندن نماز و دادن زکات و بجا آوردن حج و روزه ی رمضان. (روایت از صحیح بخاری)
شرح: دین اسلام عبارت است ازبرنامه ای کامل برای زندگی انسانها که ازطرف خداوند برای آنهاتعیین شده است تابتواننددردنیا وآخرت باخوشی زندگی کنند.
پس اسلام مانند خانه ای است برای انسانها تا بتوانند درسایه ی آن زندگی خوشی داشته باشند ، این خانه ی اسلام علاوه برقسمتهای مختلفی که دارد ، پنج بنا یا ستون دارد که اگرشخصی یکی ازاینها را قبول نداشته باشد خانه ی اسلامش فرو می ریزد وشخص کافرمی شود.
البته باید توجه داشته باشیم که این حدیث به معنای آن نیست که فقط این پنج رکن اسلام را بگیریم و بقیه ی امور و سفارشات دینی را رها کنیم زیرا اگر به مثال قبل بر گردیم در می یابیم که این پنج رکن به مثابه ی ستونهای یک خانه اند و خانه تنها از ستون تشکیل نیافته بلکه اجزایی همچون سقف ، دیوار و… را دارا می باشد وستونها به تنهایی، منافع خانه بودن را نمی رسانند.
اگر به قرآن کریم توجه داشته باشیم در می یابیم که در ابعاد تکلیفی به این امور بسیار پرداخته شده است واین بدان علت است که احادیث بیان کننده و روشنگر آیات قرآنند ویکی از راههایی که می توانیم به صحت روایات اطمینان پیدا کنیم اینست که اصل قرآنی آن را دریابیم و و احادیث را همسو با قرآن درک کنیم.
در واقع این پنج رکن اسلام معانی بسیار وسیعی دارند مثلا با گواهی لا اله الا الله تسلیم کامل خود را در مقابل خداوند اعلام کرده و با گواهی محمد رسول الله، اسوه و الگوی کامل ما مشخص می شود و با نمازهای پنجگانه نشان می دهیم که ما خدایی داریم حاضر و ناظر که روزانه پنج بار با او در ارتباط هستیم و باید نیازهای معنوی خود را تنها با او درمیان بگذاریم ، با دادن زکات اموالمان ثابت می کنیم که حقوق بندگان را رعایت می کنیم و همچنین اسلام با کار و کسب دنیوی در تعارض نیست و با روزه ی رمضان همت و اراده ی خود را تقویت می نماییم.
حج نیز آخرین رکن اسلام است که مفاهیم عظیمی همچون وحدت و عظمت امت اسلامی را به مسلمانان گوشزد می کند و زمانی که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم این رکن عظیم را عملا انجام دادند خداوند مهر تمام و کمال را بر این دین زده و در روز عرفه در حجة الوداع ، این آیه را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نازل نمودند:
(…
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا…)
امروز دینتان را برایتان کامل کردم ونعمتم را بر شما به کمال بخشیدم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.
واین جای افتخار ما است که پیامبر بزرگوارمان (صلی الله علیه وآله وسلم) تمامی ارکان دینمان را به ما بصورت عملی و تمام و کمال رسانیدند و با موفقیت در تبلیغ دین دار فانی را وداع گفتند.

حج نیز آخرین رکن اسلام است که مفاهیم عظیمی همچون وحدت و عظمت امت اسلامی را به مسلمانان گوشزد می کند .
مطلبتون پرمحتوا بودن

 آنان که میخواهند خوب زندگی کنند باید به حقیقت نزدیک شوند زیرا که پس از رسیدن به حقیقت است که دست از غم و اندوه دنیا بر میدارند.

بناً در اینجا پنچ بنای اسلام را طور فشرده تشریح میکنم تا شما مسلمانان را در آگاهی قرار دهم.

 

اركان اسلام چيست؟
كلمه اركان در لغت عربي بمعناي : پايه
هـا ، وستونهـا ، وبنيادها بكار مي رود . واركان اسلام آن كارهاي ‏
اساسي ومهم را گفته ميشود كه براي دين مبين اسلام بمنزلت بنيادها وستونهـا وپايه
هـا ميباشد ، كه دين ‏
اسلام برآن پايه
هـا بنا شده است.‏
اركان اسلام چند است؟ وكدام كدام است؟
اركان اسلام پنج است : ‏
اول : شاهدي دادن كه نيست هيچ معبودي برحق مگر الله ، وحضرت محمد صلى الله عليه وسلم رسول ‏
وفرستاده اوست.‏
دوم : نماز برپا داشتن.‏
سوم : زكات دادن.‏
چهارم : روزه ماه رمضان گرفتن.‏
پنجم : حج خانه خدا كردن.‏
دليل اين اركان از قرآن كريم واز احاديث شريفه چيست؟
در قرآن كريم ودر احاديث پيغامبر خدا ص بسيار دليل
هاي فراواني درين مورد وارد شده است.‏
برايتان ازان جمله چند آيت وچند حديث را اختيار نموده عرض مي نمايم:‏
اولاً : دليلهاي قرآن كريم:‏
دليل شهادت وحدانيت خداوند جل جلاله قول الله تعالى است : ‏?شهد الله أنه لا إله إلا هو والملائكة وأولو العلم قائماً بالقسط لا إله إلا هو العزيز الحكيم ‏?‏ (خداوند متعال گواهي داده است آنكه نيست هيچ معبودي برحق مگر او ‏وملائكه وعلما نيز بوحدانيت الله جل جلاله گواه اند، وخداي عزوجل هميشه در همه كارهاي خود موصوف ‏
بعدْ ل است، نيست معبودي برحق مگر او خدا غالب واستواركار).‏
ودليل شهادت رسالت جناب محمد صلى الله عليه وسلم قول الله تعالى است : ‏?محمدٌ رسول الله?‏ آيت اخير از ‏
سوره فتح . (محمد ص رسول خدا است).‏
ودليل نماز وزكات قول الله تعالى است : ‏?وأقيموا الصلاة و ءاتوا الزكاة وأطيعوا الرسول لعلكم ترحمون?‏ [النور:56]. ‏
‏(وبرپا داريد نماز را ، وبدهيد زكات را ، واطاعت كنيد پيغامبر را ، تا باشد كه شما را رحم كرده شود).‏
ودليل روزه قول الله تعالى است: ‏?‏ يا أيها الذين ءامنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم ‏
لعلكم تتقون ‏?‏ [البقرة: 183] ( اي آناني كه ايمان آورده ايد فرض شده بر شما روزه گرفتن چنانچه فرض ‏
شده بود بركساني كه پيش از شما بودند، تا باشد كه پرهيزگاري كنيد).‏
ودليل حج قول الله تعالى است: ‏?ولله على الناس حِجُّ البيتِ من استطاع إليه سبيلاً . ومن كفر فإن الله ‏
غنيٌّ عن العالمين?‏ [آل عمران: 97]. (وحق خداوند است بر مردم كه حج خان
ه
كعبه را كنند، هر ‏
كسي كه استطاعت رفتن بسويي آن را دارد. وهركه فرضيت حج را انكار ميكند وكافر ميشود، پس البته ‏
خداوند بي نياز است از همه عالميان). وهرگز محتاج حج او نيست.‏
دوم : دليلهاي احاديث پيغامبر خدا ص: ‏
از حضرت عبدالله بن عمر رضي الله عنهما روايت است كه فرمودند: جناب پيغامبر خدا صلى الله عليه وسلم را ‏
شنيدم كه فرمودند : " بني الإسلام على خمس : شهادة أن لا إله إلا الله وأن محمداً عبده ورسوله ، وإقام الصلاة ، ‏وإيتاء الزكاة ، وحج البيت ، وصوم رمضان " [روايت امام بخاري وإمام مسلم رحمت الله عليهما]. (اسلام بر پنج ‏
ستون بنا شده است: شهادت دادن كه نيست معبودي برحق مگر الله وآنكه محمد صلى الله عليه وسلم بنده ‏
ورسول اوست، برپا داشتن نماز، دادن زكات، حج خان
ه
خدا، وروزه گرفتن ماه رمضان).‏
برادران
و خواهران مسلمانم .. بعد ازينكه اركان اسلام را با دليلهايش از قرآن كريم وحديث شريف بطور مختصر ‏ويكجايي برايتان عرض نمودم حالا در باره ركن اول از اركان اسلام با يگذرّه شرح وتفصيل سخن ميگويم.‏

ركن اول‏

ركن اول‏
شهادتين‏

الحمد لله نحمده ونستعينه ونستغفره ونستهديه ، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا ، من يهده الله فلا مضل له ، ‏
ومن يضلل فلا هادي له . وأشهد ألاّ إله إلا الله وحده لا شريك له ، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله ، صلى الله ‏
عليه وسلم وعلى آله وصحبه أجمعين .‏
أما بعد :- پدران بزرگوار ، برادران عزيز ، جوانان غيرتمند

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته
بسيار خوش آمديد
 
 به وبلاگ بنده
خداي عز وجل
صرف نمودن وقت تان را جهت خواندن از این بخش  باخير سبب آمرزش گناهان ، وافزايش حسنات ، ورفعت ‏ درجات ، وكاميابي دنيا وآخرت بگرداند.‏
وچنانچه ما وشما را در دنيا درين مجلس مبارك يكجا جمع نموده فردا در روز آخرت در جنت فردوس ‏
اعلى باهم يكجا جمع نمايد .‏
خدايا ... پدر ومادر ما را بآمرز ، ورحم نما ، چنانچه ما را در خردي تربيت نمودند ، وبه اين سويه رساندند .‏
خدايا ... علماء ومولويان ، ومعلمين واستادان ما را مغفرت نما واجر وثواب بي پايان عطا فرما ، چنان كه ما را ‏
تعليم وتربيت نموده در امور دينت باخبر ساختند .‏
‏* * *‏
ركن اول از اركان اسلام ركن شهادتين است، كه مشتمل بر وحدانيت ويگانگي الله جل جلاله در عبادت، ‏وهمچنان اقرار به رسالت وپيغامبري حضرت محمد صلى الله عليه وسلم است.‏
ركن شهادتين در نكات ذيل برايتان تقديم كرده مي شود : ‏
‏1- كلم
ه شهادتين خيلي كلمه
بزرگي است، كه الله تعالى از براي آن همه مخلوقات را خلق كرده است، واز ‏
براي آن همه انبياء عليهم السلام را فرستاده، وتماماً كتابها را نازل كرده است، وتوسط آن انسان داخل دين ‏
اسلام ميشود، وبه انكار آن، ويا نادرست شدن آن از دين اسلام خارج مي شود، ودر بار?آن روز قيامت ‏
پرسان ميشود، واگر آن از كسي قبول نشود، هيچ عملي از او قبول نمي شود.‏
از حضرت عبدالله بن عباس رضي الله عنهما روايت است كه جناب پيغامبر خدا صلى الله عليه وسلم حضرت ‏
معاذ بن جبل رضي الله عنه را بسر زمين يمن بحيث داعي ومعلّم فرستاد، وبرايش فرمودند كه : آنجا كه رفتي ‏
با مردمي ملاقات ميكني كه از اهل كتاب اند - يعني دانشمندانند - پس اولين چيزي كه آنان را بسوي آن ‏
دعوت ميكني: شهادت أن لا إله إلا الله وأن محمداً رسول الله است. پس هرگاه كه آن را از تو قبول كردند. ‏
باز آنان را خبر ده كه: الله تعالى بر آنان زكات را فرض گردانيده است كه از اغنياء وسرمايه داران ايشان ‏
گرفته ميشود، وبراي فقراء وناداران ايشان داده مي شود. وچون آن را از تو قبول كردند، ومي خواستي از ‏
ايشان زكات بگيري، پس از دست درازي به بهترين وقيمت ترين مالهاي ايشان باحذر باش، واز آه وفرياد ‏
مظلوم وستمديده بترس، كه ميان فرياد آن وميان خداوند عزوجل پردهاي نيست. [روايت امام بخاري وامام ‏
مسلم رحمت الله عليهما]. بمعني نقل نمودم.‏
‏2- معناي (( لا إله إلا الله )) چيست؟
معناي ((لا إله إلا الله )) از منظور قرآن كريم واحاديث جناب رسول الله صلى الله عليه وسلم چنين است: ‏
نيست هيچ معبودي برحق مگر الله. جز الله جل جلاله هيچ كسي لايق عبادت نيست. معبود برحقي كه سزاوار ‏
عبادت است تنها الله جل جلاله است. ‏
و هر چيزي كه بجز الله تعالى يا همراه او عبادت مي شود، معبود باطل ونادرست است. ‏
‏3- معناي (( محمدٌ رسول الله )) چيست؟
معناي ((محمدٌ رسول الله)) اينست كه: حضرت جناب محمد
(ص) پ
سر عبدالله هاشمي قرشي بنده ورسول الله جل ‏
جلاله است. خداي عزوجل او را بسويي همه انس وجن، براي هدايت ورهنمايي فرستاده است.‏
‏4- كلمه شهادتين را تنها بزبان گفتن فايده ندارد ، بلكه بايد معناي آن را فهميده، وشروط واركان آن را بجا ‏
آورده، وبه مضمون آن عمل كند.‏
‏5- شروط (( لا إله إلا الله محمد رسول الله)) هفت است، وآن شروط بطور مختصر قرار ذيل است: ‏
‏(1) علم بمعناي آن داشتن. پس كسيكه معناي آن را نداند برايش سودي نمي رساند.‏
‏(2) يقين داشتن بمعنى ومدلول آن. پس كسيكه در مدلول آن اندكي شك كند از او قبول نمي شود. چنانچه ‏
كه حال منافقان بود.‏
‏(3) قبول داشتن معنى ومضمون آن. پس كسي- اگر چه معناي ((لا إله إلا الله محمد رسول الله)) را مي ‏
دانست، وبه مدلول آن يقين داشت - ليكن احكام ومضمون آن را قبول نكند . مسلمان شده نمي تواند. ‏
چنانچه ابو طالب - كاكاي حضرت محمد صلى الله عليه وسلم - معناي ((لا إله إلا الله محمد رسول الله)) را ‏
مي دانست، وبه حق بودن آن يقين داشت واقرار بود، ليكن از شرم مردم و از براي ناراض نساختن قوم خود ‏
آن را قبول نكرد پس مشرك وفات كرد.‏
‏(4) انقياد يعني: استسلام كامل بآن كلمه، تا جايي كه گويا جلو خود را براي آن كلمه سپارده است، هر ‏
سويي كه او ببرد مي رورد.‏
‏(5) صدق يعني راستي وراستگويي. مراد اينكه : بايد آن كلمه را از صدق دل بگويد، دل موافق زبان باشد، ‏
آنچه بزبان ميگويد بدل تصديق كند، ودر اقرار خود بوحدانيت خداي عزوجل ودر شهادت خود برسالت ‏
وپيغامبري حضرت محمد صلى الله عليه وسلم دروغگو نباشد. ‏
‏(6) اخلاص يعني: خالص ساختن عبادت از شرك ورياء، وعبادت را خاص براي خداي تعالى انجام دادن، ‏
وپيروي تنها از سنت رسول خدا صلى الله عليه وسلم كردن.‏
پس هركه اين كلمه را بزبان بخواند، ولي در واقع بشرك وبدعت خود دوام دهد هرگز از او قبول نمي شود.‏
‏(7) محبت ودوستي. يعني بايد كسيكه اين كلمه را مي خواند، با خداوند عز وجل از صميم قلب محبت ‏
داشته باشد، وهمچنان با رسول كريم صلى الله عليه وسلم محبت داشته باشد. واين چنين بايد بابندگان نيك ‏
خداوند ومسلمانان ((لا إله إلا الله محمد رسول الله))گويان محبت ودوستي داشته باشد
‏6- اركان ((لا إله إلا الله محمد رسول الله)) چيست؟
اولاً : كلمه (( لا إله إلا الله)) از خود دو ركن دارد؛ كه بايد آن دو ركن را در فهميدن ومعنى كردن كلمه ‏
‏(( لا إله إلا الله)) مراعات نمود:‏
‏ ركن اول : نفي، كه مضمون ((لا إله)) است .‏
ركن دوم : اثبات، كه مضمون ((إلا الله)) است .‏
پس جمل
ه
((لا إله)) تماماً معبوداتي را كه بغير از الله يا همراه او تعالى عبادت مي شوند باطل ميسازد، وبر ‏
بند
ه كلمـه گو لازم ميگرداند كه تمام آن معبودات را انكار نموده، از همه
آنها اعلان برائت وبيزاري كند.‏
وجمل
ه ((إلا الله)) عبادت وپرستش را با تمام انواعش صِرْف براي الله تعالى ثابت مي سازد. و بر بنده

كلمـه
گو لازم ميگرداند كه خداي تعالى را به تنهايي عبادت كند، وبه يگانگي او يقين داشته باشد.‏
دوم : كلمه ((أشهد أن محمداً عبده ورسوله)) نيز از خود دو ركن دارد: ‏
ركن اول: اعتقاد نمودن بندگي حضرت محمد صلى الله عليه وسلم، كه مضمون كلم
ه
((عبده)) است.‏
ركن دوم: تصديق نمودن رسالت وپيغامبري آنحضرت صلى الله عليه وسلم، كه مضمون كلم
ه
((ورسوله)) ‏
است.‏
وكلم
ه ((عبده)) غلوّ وحدگذري را در حق آنحضرت صلى الله عليه وسلم نفي وباطل ميسازد. كه بايد ‏آنحضرت صلى الله عليه وسلم را از مرتبه بندگي بالا برده، وبه مرتبه
خداوندي رسانيده نشود، وهيچ گونه ‏اوصاف ويا افعالي كه خاص براي خداي تعالى است، براي آنحضرت صلى الله عليه وسلم صَرْف كرده نشود.‏
ودرين كار- يعني در غلوّ واز حد تجاوز كردن در حق آنحضرت صلى الله عليه وسلم - هرگز ادب وقدرداني ‏
واحترام شخصيت رسول خدا صلى الله عليه وسلم نيست، واين كار را هرگز جناب رسول خدا صلى الله عليه ‏
وسلم دوست ندارد، وراضي نمي شود.‏
پس كسانيكه در مدح وثناي آنحضرت صلى الله عليه وسلم تجاوز ميكنند، وكسانيكه گمان ميكنند كه ‏آنحضرت صلى الله عليه وسلم غيب را ميداند، ويا اينكه به داد وفرياد محتاجان و درماندگان مي رسد، ويا ‏اينكه به مجلس
هـاي ايشان حاضر مي شود، اين همه غلو وحدگذري است در حق پيغامبر خدا صلى الله عليه ‏وسلم. وهرگز خدا ورسولش ازين كارها راضي نيستند.‏
خداي تعالى ميفرمايد : قل إنما أنا بشر مثلكم يوحى إلي أنما إلهكم إله واحد فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملاً ‏
صالحاً  ولا يشرك بعبادة ربه أحداً‏ [آيت اخير از سوره كهف]. (بگو - اي پيغامبر صلى الله عليه وسلم براي مردم ‏
‏- : من همانند شما بشرم ولي برمن وحي نازل مي شود، كه البته معبود شما تنها يك معبود است كه الله جل ‏

جلاله است. پس هركه توقع دارد ملاقات پروردگار خود را بايد عمل صالح انجام دهد، ودر عبادت ‏پروردگارش هيچ يكي را شريك نسازد).‏
وجناب پيغامبر خدا صلي الله عليه وسلم ميفرمايند : " لا تُطروني كما أطْرت النصارى ابن مريم، إنما أنا عبد، ‏
فقولوا: عبدالله ورسوله" [متفق عليه]. (در وصف وثناي من - چنانچه مردم نصارى در وصف وثناي عيسى ‏
عليه السلام تجاوز نمودند - تجاوز نكنيد، من فقط يك بنده هستم پس مرا بنده ورسول خدا بگوئيد).‏
وکلمه((ورسوله)) مرتبه ومنزلت آنحضرت صلى الله عليه وسلم را تحديد وبيان ميكند، كه به رسالت ‏وپيغامبري بر سائر مردم شرف ومنزلت وبرتري يافته است، پس بايد قدر آنحضرت صلى الله عليه وسلم را ‏شناخت، ودر حق شان كوتاهي ويا جفاوت وبي مِهري، ويا بي ادبي نكرد.‏
وبايد دانست كه حضرت پيغامبر ما عليه الصلاة والسلام در هريك از اين دو وصف - وصف بندگي ‏ووصف پيغامبري - از تمام خلق بهتر وكامل تر بودند.‏
پس در جانب بندگي براي الله جل جلاله هيچ يكي از آنحضرت صلى الله عليه وسلم پيشتر وبهتر نبود، كه با ‏
پروردگار خود از حد زياد ادب وتواضع وسرخمي مي كردند. ودر عين حال در جانب پيغامبري هيچ پيغامبر ‏
از آنحضرت صلى الله عليه وسلم بهتر وبالاتر نبود، كه افضل انبياء وخاتم المرسلين بودند.‏
‏7- كلمه شهادتين از ما وشما چه تقاضا دارد؟‏
پيشتر برايتان گفتم كه كلمه شهادتين مشتمل بردو گواهي است:‏
يكي: گواهي به وحدانيت الله جل جلاله . ودومي: گواهي به پيغامبري محمد صلى الله عليه وسلم . ‏
وهريك از اين دو گواهي، از خود تقاضاها دارد، بر بنده كلمه خوان حتمي ولازمي است كه آن تقاضاها را ‏
بجا كند. ‏
پس شهادت به وحدانيت الله جل جلاله كه مضمون ((أشهد أن لا إله إلا الله)) است از بنده مومن امور ذيل را ‏
تقاضا ميكند: ‏
‏(1) بايد بر اين عقيده باشد كه يگانه كسي كه لايق عبادت است ، ويگانه كسي كه عبادت او جايز است الله ‏
جل جلاله است، و جز او هيچ يكي را عبادت كردن روا نيست، برابر است كه آن كس فرشتهاي از فرشتگان ‏
باشد، يا پيغامبري از پيغامبران، يا وليي از اولياء الله، يا پيري از پيران، يا سرداري از سرداران، ويا شهيدي از ‏
شهيدان. هر كسي كه باشد وبر هر سويهاي كه باشد، هرگز لايق عبادت نيست وهيچ نوعي از انواع عبادات ‏
را براي او صرف كردن روا نيست.‏
پس وقتيكه دعا ميكني، تنها خداي عزوجل را دعا كن، حاجات خود را تنها از او تعالى بخواه، اگر مريضي ‏از خدا شفا بخواه، واگر فقيري از خدا دارايي بخواه، واگر قرضدار واوگاري از خدا كمك وياري بخواه، ‏واگر گنهگاري از خدا آمرزش بخواه، وهيچ يكي ازين چيزها را از كسي ديگري جز الله جل جلاله نخواه، ‏كه كلمه شهادتت باطل گرديده، ودر شرك واقع مي شوي.‏
پس كسانيكه حاجات خويش را از مردم طلب ميكنند، ويا براي مشكلات خود از شهيدان وپيران كمك ‏وياري مي خواهند، ونذر ونياز، يا خيرات وقرباني هاي خود را براي زيارتها تقديم ميدارند، آنها همه در ‏خطاي بزرگي واقع اند، ومعناي شهادت را بجا نياورده اند، وخداي تعالى از آنها هيچ عملي را قبول نمي كند. ‏
خداي تعالى ميفرمايد:
(‏ومن يدع مع الله إلهاً آخر لا برهان له به فإنما حسابه عند ربه إنه لا يفلح الكافرون)
‏ [سوره مؤمنون: 117]. (وهر كس با خدا معبود ديگري بخواهد ودعا كند، براي او در اين كارش هيچ حجت ودليلي ‏نخواهد بود، وحساب او تنها بر الله جل جلاله است، كه او را بطبق عملش جزا خواهد داد. حقا كه كافران ‏
رستگار نمي شوند). ‏
پس كسي كه غير الله را عبادت ودعا ميكند، خداوند جل جلاله او را كافر ناميده است. ودر آيت ديگري الله ‏تعالى ميفرمايد: ‏
(ولا تدع من دون الله ما لا ينفعك ولا يضرك فإن فعلت فإنك إذاً من الظالمين)
‏ [سوره ‏
يونس آيت: 106]. (و به جاي خدا چيزي را كه هيچ سود وزياني به تو نمي رساند، نخوان ودعا نكن؛ - زيرا ‏پرستش كسي كه نه سودي را جلب نموده، ونه بر دفع زياني قادر باشد بدون شك كاري بيهوده است كه ‏هيچ عاقلي آن را انجام نميدهد - واگر چنين كني ، وآنها را دعا كرده، ومورد پرستش قرار دهي، آنگاه قطعاً ‏از جمله ستمگاران خواهي بود ، زيرا ستمي بزرگتر از شرك نيست). پس خواندن اموات وجمادات به قصد ‏جلب منفعت يا دفع ضرر شرك است، وپرهيز از آن لازم است.‏
‏(2) از تقاضاي شهادت به وحدانيت الله جل جلاله همين است كه به تمام معبوداتي كه جز الله جل جلاله ‏عبادت مي شوند كفر آورد، وعبادت آنها را انكار كند، وجايز نداند، واز صرف عبادت براي آنها راضي ‏نباشد، بلكه بايد از آنها اعلان بيزاري كند، وگرنه شهادت او بوحدانيت الله جل جلاله درست نمي باشد. ‏
خداي تعالى ميفرمايد : ‏
(ولقد بعثنا في كل أمة رسولاً أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت)
‏ [سوره نحل آيت: 36]. ‏
‏(به تحقيق ما در ميان هر امتي پيامبري را برانگيختيم - براي برپا داشتن حجت بر آنان - با اين پيام كه : ‏
خداوند را تنها عبادت كنيد، واز طاغوت بپرهيزيد).‏
ومراد از طاغوت: هر آن معبوديست كه بجز الله جل جلاله عبادت مي شود ودر معصيت ونافرماني الله جل ‏
جلاله از او اطاعت مي شود.‏
پس شما ببنيد خداي عز وجل تنها به امر به عبادت خود اكتفا نكرد، بلكه اضافه برآن به كفرآوري به ‏
معبودان باطله امر فرمود. ودر آيت ديگري خداي عزوجل كفر به طاغوت را بر ايمان به الله جل جلاله مقدم ‏
نموده، ميفرمايد : ‏?فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها والله سميع عليم?‏ ‏
‏[سوره بقره آيت: 256]. (هركس به طاغوت كفر ورزد وبه الله جل جلاله ايمان آورد، قطعاً به دستاويزي ‏
محكم چنگ زده است، كه آن را هيچ گسستني نيست، وخداوند شنوا است - همه گفتني ها را - دانا است - ‏
به همه اعتقادات، اعم از كفر وايمان -).‏
‏(3) از مقتضاي گواهي به وحدانيت الله جل جلاله اينست كه بر اين عقيده باشيم كه بجز الله جل جلاله هيچ ‏
كسي ديگر درين كون دست تدبير وتصرف ندارد، همه كارها طبق تدبير خداوند جل جلاله صورت ميگيرد، ‏
وكسي بر اين باور باشد كه در كون كسي ديگري جز الله جل جلاله دست تدبير دارد ومتصرف است، کلمه‏
شهادت از او درست نمي گردد. و باين باور خود با خداوند عزوجل شريك مقرر كرده است. همچون ‏
كساني كه بر اين عقيده اند كه تصرف وتدبير كون در دست اقطاب وابدال وپيرانشان است. در حالي كه ‏
مشركين عرب بر اين باور بودند كه تصرف همه امور بدست الله جل جلاله است. چنانچه خداي تعالى از حال ‏
ايشان خبر داده است كه اگر آنها را پرسان كني كه ‏
(
من يرزقكم من السماء والأرض أم من يملك السمع ‏
والأبصار ومن يخرج الحي من الميت ويخرج الميت من الحي ومن يدبر الأمر  فسيقولون الله فقل أفلا ‏
تتقون
)
‏ [سوره يونس آيت: 31]. (اگر مشركين را بپرسي: كي به شما از آسمان وزمين روزي مي بخشد ‏
وكي مالك گوشها وديدگان است وكي زنده را از مرده ومرده از زنده بيرون مي آورد وكي كار جهان را ‏
تدبير مي كند آنها در جواب خواهند گفت: اين كارها را همه تنها الله جل جلاله ميكند. پس برايشان بگو: ‏
وقتي كه باين همه اقراريد چرا پروا نمي كنيد
واز شرك آوري به او پرهيز نمي كنيد؟!)‏
‏(4) از مقتضاي گواهي بوحدانيت الله جل جلاله اين است كه اوصاف خاص او تعالى را براي كسي ديگر جز ‏
او صرف نكنيم. مثلاً: غيب را دانستن تنها از آنِ الله جل جلاله است. پس اين وصف را بكسي ديگر اطلاق ‏
كرده نشود. ‏
‏(5) گواهي دادن بوحدانيت الله جل جلاله از ما وشما اين را تقاضا دارد كه او تعالى را از جان ومال، از پدر ‏
وفرزند، از همه كس و از همه چيز زيادتر دوست داريم
.

جلاله است. پس هركه توقع دارد ملاقات پروردگار خود را بايد عمل صالح انجام دهد، ودر عبادت ‏پروردگارش هيچ يكي را شريك نسازد).‏
وجناب پيغامبر خدا صلي الله عليه وسلم ميفرمايند : " لا تُطروني كما أطْرت النصارى ابن مريم، إنما أنا عبد، ‏
فقولوا: عبدالله ورسوله" [متفق عليه]. (در وصف وثناي من - چنانچه مردم نصارى در وصف وثناي عيسى ‏
عليه السلام تجاوز نمودند - تجاوز نكنيد، من فقط يك بنده هستم پس مرا بنده ورسول خدا بگوئيد).‏
وکلمه((ورسوله)) مرتبه ومنزلت آنحضرت صلى الله عليه وسلم را تحديد وبيان ميكند، كه به رسالت ‏وپيغامبري بر سائر مردم شرف ومنزلت وبرتري يافته است، پس بايد قدر آنحضرت صلى الله عليه وسلم را ‏شناخت، ودر حق شان كوتاهي ويا جفاوت وبي مِهري، ويا بي ادبي نكرد.‏
وبايد دانست كه حضرت پيغامبر ما عليه الصلاة والسلام در هريك از اين دو وصف - وصف بندگي ‏ووصف پيغامبري - از تمام خلق بهتر وكامل تر بودند.‏
پس در جانب بندگي براي الله جل جلاله هيچ يكي از آنحضرت صلى الله عليه وسلم پيشتر وبهتر نبود، كه با ‏
پروردگار خود از حد زياد ادب وتواضع وسرخمي مي كردند. ودر عين حال در جانب پيغامبري هيچ پيغامبر ‏
از آنحضرت صلى الله عليه وسلم بهتر وبالاتر نبود، كه افضل انبياء وخاتم المرسلين بودند.‏
‏7- كلمه شهادتين از ما وشما چه تقاضا دارد؟‏
پيشتر برايتان گفتم كه كلمه شهادتين مشتمل بردو گواهي است:‏
يكي: گواهي به وحدانيت الله جل جلاله . ودومي: گواهي به پيغامبري محمد صلى الله عليه وسلم . ‏
وهريك از اين دو گواهي، از خود تقاضاها دارد، بر بنده كلمه خوان حتمي ولازمي است كه آن تقاضاها را ‏
بجا كند. ‏
پس شهادت به وحدانيت الله جل جلاله كه مضمون ((أشهد أن لا إله إلا الله)) است از بنده مومن امور ذيل را ‏
تقاضا ميكند: ‏
‏(1) بايد بر اين عقيده باشد كه يگانه كسي كه لايق عبادت است ، ويگانه كسي كه عبادت او جايز است الله ‏
جل جلاله است، و جز او هيچ يكي را عبادت كردن روا نيست، برابر است كه آن كس فرشتهاي از فرشتگان ‏
باشد، يا پيغامبري از پيغامبران، يا وليي از اولياء الله، يا پيري از پيران، يا سرداري از سرداران، ويا شهيدي از ‏
شهيدان. هر كسي كه باشد وبر هر سويهاي كه باشد، هرگز لايق عبادت نيست وهيچ نوعي از انواع عبادات ‏
را براي او صرف كردن روا نيست.‏
پس وقتيكه دعا ميكني، تنها خداي عزوجل را دعا كن، حاجات خود را تنها از او تعالى بخواه، اگر مريضي ‏از خدا شفا بخواه، واگر فقيري از خدا دارايي بخواه، واگر قرضدار واوگاري از خدا كمك وياري بخواه، ‏واگر گنهگاري از خدا آمرزش بخواه، وهيچ يكي ازين چيزها را از كسي ديگري جز الله جل جلاله نخواه، ‏كه كلمه شهادتت باطل گرديده، ودر شرك واقع مي شوي.‏
پس كسانيكه حاجات خويش را از مردم طلب ميكنند، ويا براي مشكلات خود از شهيدان وپيران كمك ‏وياري مي خواهند، ونذر ونياز، يا خيرات وقرباني هاي خود را براي زيارتها تقديم ميدارند، آنها همه در ‏خطاي بزرگي واقع اند، ومعناي شهادت را بجا نياورده اند، وخداي تعالى از آنها هيچ عملي را قبول نمي كند. ‏
خداي تعالى ميفرمايد:
(‏ومن يدع مع الله إلهاً آخر لا برهان له به فإنما حسابه عند ربه إنه لا يفلح الكافرون)
‏ [سوره مؤمنون: 117]. (وهر كس با خدا معبود ديگري بخواهد ودعا كند، براي او در اين كارش هيچ حجت ودليلي ‏نخواهد بود، وحساب او تنها بر الله جل جلاله است، كه او را بطبق عملش جزا خواهد داد. حقا كه كافران ‏
رستگار نمي شوند). ‏
پس كسي كه غير الله را عبادت ودعا ميكند، خداوند جل جلاله او را كافر ناميده است. ودر آيت ديگري الله ‏تعالى ميفرمايد: ‏
(ولا تدع من دون الله ما لا ينفعك ولا يضرك فإن فعلت فإنك إذاً من الظالمين)
‏ [سوره ‏
يونس آيت: 106]. (و به جاي خدا چيزي را كه هيچ سود وزياني به تو نمي رساند، نخوان ودعا نكن؛ - زيرا ‏پرستش كسي كه نه سودي را جلب نموده، ونه بر دفع زياني قادر باشد بدون شك كاري بيهوده است كه ‏هيچ عاقلي آن را انجام نميدهد - واگر چنين كني ، وآنها را دعا كرده، ومورد پرستش قرار دهي، آنگاه قطعاً ‏از جمله ستمگاران خواهي بود ، زيرا ستمي بزرگتر از شرك نيست). پس خواندن اموات وجمادات به قصد ‏جلب منفعت يا دفع ضرر شرك است، وپرهيز از آن لازم است.‏
‏(2) از تقاضاي شهادت به وحدانيت الله جل جلاله همين است كه به تمام معبوداتي كه جز الله جل جلاله ‏عبادت مي شوند كفر آورد، وعبادت آنها را انكار كند، وجايز نداند، واز صرف عبادت براي آنها راضي ‏نباشد، بلكه بايد از آنها اعلان بيزاري كند، وگرنه شهادت او بوحدانيت الله جل جلاله درست نمي باشد. ‏
خداي تعالى ميفرمايد : ‏
(ولقد بعثنا في كل أمة رسولاً أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت)
‏ [سوره نحل آيت: 36]. ‏
‏(به تحقيق ما در ميان هر امتي پيامبري را برانگيختيم - براي برپا داشتن حجت بر آنان - با اين پيام كه : ‏
خداوند را تنها عبادت كنيد، واز طاغوت بپرهيزيد).‏
ومراد از طاغوت: هر آن معبوديست كه بجز الله جل جلاله عبادت مي شود ودر معصيت ونافرماني الله جل ‏
جلاله از او اطاعت مي شود.‏
پس شما ببنيد خداي عز وجل تنها به امر به عبادت خود اكتفا نكرد، بلكه اضافه برآن به كفرآوري به ‏
معبودان باطله امر فرمود. ودر آيت ديگري خداي عزوجل كفر به طاغوت را بر ايمان به الله جل جلاله مقدم ‏
نموده، ميفرمايد : ‏?فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها والله سميع عليم?‏ ‏
‏[سوره بقره آيت: 256]. (هركس به طاغوت كفر ورزد وبه الله جل جلاله ايمان آورد، قطعاً به دستاويزي ‏
محكم چنگ زده است، كه آن را هيچ گسستني نيست، وخداوند شنوا است - همه گفتني ها را - دانا است - ‏
به همه اعتقادات، اعم از كفر وايمان -).‏
‏(3) از مقتضاي گواهي به وحدانيت الله جل جلاله اينست كه بر اين عقيده باشيم كه بجز الله جل جلاله هيچ ‏
كسي ديگر درين كون دست تدبير وتصرف ندارد، همه كارها طبق تدبير خداوند جل جلاله صورت ميگيرد، ‏
وكسي بر اين باور باشد كه در كون كسي ديگري جز الله جل جلاله دست تدبير دارد ومتصرف است، کلمه‏
شهادت از او درست نمي گردد. و باين باور خود با خداوند عزوجل شريك مقرر كرده است. همچون ‏
كساني كه بر اين عقيده اند كه تصرف وتدبير كون در دست اقطاب وابدال وپيرانشان است. در حالي كه ‏
مشركين عرب بر اين باور بودند كه تصرف همه امور بدست الله جل جلاله است. چنانچه خداي تعالى از حال ‏
ايشان خبر داده است كه اگر آنها را پرسان كني كه ‏
(
من يرزقكم من السماء والأرض أم من يملك السمع ‏
والأبصار ومن يخرج الحي من الميت ويخرج الميت من الحي ومن يدبر الأمر  فسيقولون الله فقل أفلا ‏
تتقون
)
‏ [سوره يونس آيت: 31]. (اگر مشركين را بپرسي: كي به شما از آسمان وزمين روزي مي بخشد ‏
وكي مالك گوشها وديدگان است وكي زنده را از مرده ومرده از زنده بيرون مي آورد وكي كار جهان را ‏
تدبير مي كند آنها در جواب خواهند گفت: اين كارها را همه تنها الله جل جلاله ميكند. پس برايشان بگو: ‏
وقتي كه باين همه اقراريد چرا پروا نمي كنيد
واز شرك آوري به او پرهيز نمي كنيد؟!)‏
‏(4) از مقتضاي گواهي بوحدانيت الله جل جلاله اين است كه اوصاف خاص او تعالى را براي كسي ديگر جز ‏
او صرف نكنيم. مثلاً: غيب را دانستن تنها از آنِ الله جل جلاله است. پس اين وصف را بكسي ديگر اطلاق ‏
كرده نشود. ‏
‏(5) گواهي دادن بوحدانيت الله جل جلاله از ما وشما اين را تقاضا دارد كه او تعالى را از جان ومال، از پدر ‏
وفرزند، از همه كس و از همه چيز زيادتر دوست داريم
.

رکن دوم اسلام  نماز

رکن دوم اسلام  نماز

نماز یکی از عبادت‌های مسلمانان است که این عبادت در یک شبانه ‌روز در پنج نوبت رو به قبلهٔ مسلمانان - کعبه در مکه - بصورت فردی یا گروهی (نماز جماعت) برگزار می‌شود.

نماز در لغت به معنی دعا، نیایش، درخواست و عبادت هست است. عده‌ای از عارفان بر این باورند که تمام موجودات نیز متناسب با وضع خود در حال حمد و تسبیح خداوند هستند. و به عباره دیگر نماز بمعنی راز و نیاز با خداوند است

نماز در احادیث رسول اکرم (ص)

یک رکعت نماز کسی که متوجه خداوند است, بهتر است از هزار رکعت  نماز کسی که از خدا غافل است.

بر شما باد به خواندن نماز شب اگر چه یک رکعت باشد.

برای هر چیزی چراغی است  و چراغ قلب مومن نمازهای پنجگانه است.

نماز را بر همه کارها مقدم بدارید, زیرا سرفصل همه طاعات وعبادات نماز است.

 

 

نماز از دیدگاه بزرگان اسلام

 

نماز, هدیه مومن است به سوی پروردگار, پس هدایای خود را نیکو کنید تا جوایز شما نیکو باشد.

 

نماز شب, چراغ خانه قبر و حجابی درمیان انسان و آتش دوزخ و گذرنامه صراط و کلید بهشت است.

 

کسی که نمازش را ضایع کند اعمال دیگرش را بیشتر ضایع می کند.  

 

نماز در صف اول جماعت همچون جهاد در راه خداوند عزوجل است.

 

هنگامی که انسان مشغول نماز است بدن ولباسش و آنچه در اطراف اوست تسبیح خدا می گویند.

 

هیچ چیزی مانند نماز, بینی شیطان نمی ساید, پس نماز بخوانید و بینی ابلیس را به خاک بمالید.

 

بر شما باد به خواندن نماز شب, زیرا این عمل سنت پیامبر شما و سیره صالحان است.

قبل از اینکه شرایط نماز را بگویم اول روی تیم و طهارت معلومات مختصر را برای شما دوستان گرامی بیان مینمایم.

 

تيمم

فرضیت تیم

وَ اِنْ کُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّھَّرُوْاط وَ اِنْ کُنْتُمْ مَّرْضٰٓی اَوْ عَلَی سَفَرٍ اَوْ جَآءَ اَحَدٌ مِّنْکُمْ مِنَ الْغَآئِطِ اَوْ لٰمَسْتُمُ النِّسَآءَ فَلَمْ تَجِدُوْا مَآءً فَتَیَمَّمُوْا صَعِیْدًا طَیِّبًا فَامْسَحُوْا بِوُجُوْھِکُمْ وَ اَیْدِیْکُمْ

 

تیمم عبارت است از :

زدن هر دو كف دست با هم بر روي خاك

ماليدن آنها به صورت ( از جايي كه مو روييده تا نوك بيني ، و از پهنا به اندازه پوشش دو كف دست )

ماليدن دست چپ بر روي دست راست ( از مچ دست تا نوك انگشتان )

ماليدن دست راست بر روي دست چپ ( از مچ دست تا نوك انگشتان )

 

 شرايط تيمم

v     جاييكه بر آن تيمم مي كنيم خاك خالص و پاک ، سنگ و يا ريگ و چيزهايي كه جزو زمين به شمار  مي روند باشد

v     رعايت ترتيب تيمم

v     موالات  ( فاصله نيانداختن بين مراحل تيمم و پي در پي انجام دادن آن )

v     نبودن مانعي در محل تيمم ( روي صورت ، پيشاني و دستها )

 

 چيزهايي كه تيمم را باطل مي كند

هر چيزي كه وضو را باطل كند ، تيمم را نيز باطل مي كند ، و بر طرف شدن علتي كه به دليل آن تيمم نموده ايد ( مثلا پيدا شدن آب ، خوب شدن مريضي و . . . )

فرایض وضو

فرایض وضو

 

فرضیت وضو

(يا أيها الذينَ أمنوا إذا قمتم إلى الصلاة فاغسلوا وجوهكم وأيديكم إلى المرافق و امسحوا برؤوسكم و أرجُلَكم إلى الكعبين)

v      شستن دست ها تا آرنج

v     شستن روی از پیشانی تا زیر زنخ

v     مسح چاریک سر

v     شستن پای ها تا بجلک پای

 

سنت های وضو

 

v     نیت

v     رو قبله وضو گرفتن

v     استنجا گرفتن

v     از راست شروع کردن

v     هر عضو را پی در پی شستن

v     دست ها را تا مچ شستن

v     دهن را شستن

v     اب در بینی گرفتن

v     هر عضو را سه بار شستن

v     مسح تمام سر

v     مسح گوش ها

v      خلال ریش

v     خلال انگشتان دست و پا

 

 

شرايط لازم براي وضو

1- نيت 

2- پاك بودن آب وضو

3- مباح بودن ( غير غصبي ) بودن آب وضو

4- مباح بودن محل وضو و ظرفي كه در آن وضو مي گيريد

5- پاك بودن اعضا وضو ( صورت ، دستها و جاهايي كه مسح مي شود )

6- مضاف نبودن آب وضو ( يعني چيزي به آبي كه با آن وضو مي گيريم اضافه نشده باشد ، مانند  گلاب و چيزهايي كه آب را از حالت خالص بودن خارج كند )

 

چيزهايي كه وضو را باطل مي كند

بيرون آمدن بول ( ادرار )

بيرون آمدن غايط ( مدفوع )

خارج شدن گوز از مقعد ( کون )

خوابيدن

مستي

بيهوشي

ديوانگي

قهقهه در نماز

هر چيزي كه باعث غسل كردن شود ، مثلا مسح ( دست زدن )‌  به مرده ، جنابت ، عادت زنانه و . . .

  

شرايطي كه نمي توان وضو گرفت :

در شرايطي كه :

آب در دسترس نباشد

فرد مريض باشد

آب براي قسمتهايي كه در وضو شسته مي شود ضرر داشته باشد

 

بايد تيمم بدل از وضو انجام داد

نمازهای یومیه ، اوقات نماز و ...   

نمازهاي روزانه  :

1- صبح      2- ظهر       3- عصر     4- مغرب     5- عشا

     

                                 فرایض                سنت                     واجب     

1- نماز صبح            2 ركعت           2 ركعت                    

2- نماز ظهر             4 ركعت                  6 ركعت

3- نماز عصر             4 ركعت

4- نماز مغرب           3 ركعت                  2 ركعت

5- نماز عشا            4 ركعت                   2 ركعت              3 رکعت

 

نماز جمعه که 14 رکعت میباشد شامل 2 تهیه مسجید مشروط بر اینکه قبل از نشستن درمسجد انرا بخوانیم 4 سنت 2 فرض 4 سنت  و 2 در اخر سنت.

نماز تراویح 29 رکعت است او 4 فرض بعدا 2 سنت  بعدا  دو دو رکعت نماز تراویح خوانده میشود تا پوره کردن بیست رکعت بعدا هم 3 رکعت وتریح واجب خوانده شود.

 

وقت نمازهاي روزانه :

صبح           از اول طلوع سپيده صبح تا طلوع آفتاب .( بهترین وقت خواندن نماز صبح ان است که جو و   

                  گندم را از هم فرق کرده بتوانی)

ظهر            از اول ظهر تا موقعي كه به قدر خواندن يك نماز عصر(بهترین وقت خواندن  نماز ظهر از                         

                  ۱۲:۳۰الی ۱:۳۰ اما میتوان تا زمانیکه سایه یک شی دو چند آن شود ادا نمود )

عصر            از بعد از خواندن نماز ظهر تا هنگام غروب شرعي .

مغرب          از اول غروب شرعي تا بجا آوردن يك نماز عشا به نيمه شب مانده

عشا           از بعد از خواندن نماز مغرب تا نيمه شب .

 

 Image and video hosting by TinyPic

 

 نماز مسافر

نمازهاي چهار ركعتي فرض در مسافرت دو ركعت خوانده مي شود .

 یعنی شخصی از 70 کیلو متر بیشتر سفر میکند و سفر وی از سه روز بیشتر باشد واز 13 روز کمتر باشد شخصی از 13 روز به بالا قصد سفر در یک ساحه را دارد وی باید نماز های فرض را مکمل ادا نماید

نماز قضا

نماز قضا

اگر نماز در وقت معين خود بجا آورده نشوند ، بايد قضاي آن بجا آورده شود .

 

  در نماز 12 فرض وجودد دارد

شش ان در خارج  نماز هست و شش دیگر ان داخل نماز

 

شش خارج نماز عبارت از

v     شناختن وقت كه هر نماز در وقت خودش بجاي آورده شود .

v     شناختن قبله كه نماز را رو به قبله بجا آورده شود .

v     پاك بودن بدن

v     پاک بودن  لباس و

v     پاک بودن جای نماز

v     پوشانيدن عورتين ، هر چند كه در جاي خلوتي باشد و كسي حضور نداشته باشد

 

شش داخل نماز

v     نیت

v     قیام

v     قرائت

v     روکوع

v     سجود

v     قعد اخر

 

طریقه مکمل نماز

هرگاه اراده و قصد نماز را می نمائیم به دقت متوجه شویم و طمینان یابیم که کدام شرطی از جمله شروط نماز کم نباشد،بعد با آرامش خاطر و تسلط بر هواس چنین تصور نمائیم که در پیشگاه حضرت پروردگار ایستاده ایم. برای حصول تسکین قلب و اطمینان خاطربا تامل و تمرکز فکر این تسبیح را باید بخوانیم:

این و جهت وجهی للذی فطرالسموت والارض حنیفا و ما انا من المشرکین.

بعد راست ایستاده شده، نیت ادای نماز را بکند، یعنی در دل خود اراده  کند که نماز فلان وقت را که اینقدر رکعت است ادا می نمایم، زیرا نیت در اصل به معنی اراده قلبی میباشد، و لازم هم همین اراده قلبی  است اما اگر الفاظ نیت به زبان نیز گفته شود بهتر است. مثلا: بعد از اراده به زبان بگوید که نماز شام را که سه رکعت است ادا می نمایم و اگر عقب امامی نماز را با جماعت اداٍ می نمود بگوید: اقتداٍ کردم به امام حاضر.

تکبیر گفتن:

در ایستاده شدن (قیام) نه بسیار راست (شخ) ایستاده شود و نه خم گردد. بلکه به حالت عادی بایستد. طوریکه بین دو پایش کم از کم چار انگشت فاصله باشد، بطرف جاس سجده (نگاه) نماید، «الله اکبر» گفته دستهایش را طوری تا نرمی گوشها بلند کند که کف هر دو دست بطرف قبله بوده انگشتان دستها بحالت عادی باز گذاشته شوند. بعد هر دو دست چپ گذاشته شده، و انگشت کوچک و شصت دست راست را در بند دست چپ مانند حلقه بیندد و سه انگشت متباقی را بحالت عادی بالای دست چپ هموار بگذارد.

زنان باید در وقت تکبیر اولی دستها را تا شانهه های شان بلند نمایند طوری که کف هر دو دست بطرف قبله باشد، آنگاه کف دست راست را بحالت عادی بالای پشت کف دست چپ سر سینه بگذارد.

ثنا خواندن:

سُبحَانَکَ الّهُمَّ وَبِمدِکَ وَ تَبَارَکَ اسمُکَ وَتَعَالی جَدُّکَ وَلاَاِلهَ غَیرُک

«ای الله تو پاک و برتری، و تو لایق ثنایی دارای مرتبت و مقام بلند و والاهستی و شان و مقام تو بسیاربر تر است، و غیر ذات تو کسی قابل پرستش نسیت»

بعد از ثناٍ خواندن

اَعُوذُ باللهِ مِنَ الشَّیطنِ الرجِیمِ.

« پناه میبرم به خداوند (جل جلالهُ) از شر شیطان رانده شده. »

و بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ.

«آغاز می کنم بنام خدای که بی اندازه مهربان و نهایت با رحم است» را بخواند.

سورهء فاتحه و قرائت قرآن کریم:

بعد سوره فاتحه را بخواند در اخیر آن «آمین» بگوید، اما اگر بدنبال امام نماز بخواند بعد از خواندن « سُبحَانَکَ اللّهُمَّ» خاموش ایستاده شده. قرائت امام را بادل و جان بشنود. و زمانی که امام سوره فاتحه را ختم کرد، مقتدی باید به آهستگی «آمین» بگوید.

بعد از سوره فاتحه باید قسمتی از قرآن قرائت گردد یا کدام سوره قرآن کریم قرآئت شود، باید قرائت کم از کم سه آیت یا معادل آن باشد.

رکوع:

بعد از ختم قرائت با گفتن«الله اگبر» به رکوع برود. در رکوع دستها را بر زانو ها طوری کشاده می نهند( با انگشتان زانو را محکم می گیرند) و هردو دست از شانه تا زانو مستقیم می باشند، و باید توجه کرد که سر، شانه  و کمر در یک خط افقی قرار گیرند، که یکی از آنها نسبت به دیگرش پائین یا بالا نباشد. در حال رکوع با اطمینان خاطر و تمرکز فکری تسبیح ذیل را کم از کم سه بار باید بخوانیم،

تسبیح رکوع:

سُبحَانَ رَبَّیَ العَظِیم «پاک و برتر است پروردگار با عظمتم» زیاد از سه بار، پنج بار، هفت بار، نه بار و زیاده از آن نیز خوانده میشود، بشرطیکه شمار تسبیح طاق باشد.

قومه کردن:

قومه کردن:

بعد از رکوع « سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدّهُ» گفته مستقیماَ با سکون و آرامش ایستاده می شویم در این حالت دستها را رها می گذاریم و می گوئیم « رَبَّـــنَا لَکَ الَحمدُ» " ای پروردگارم همه وصفها و تعریف ها زیبنده شان توست" اگر شما مقتدی ثنا چون امام « سَمِعَ اللهُ لِمَن حَمِدَهُ» گفت صرف بگوئید « رَبَّــنَا لَکَ الحَمدُ» و اگر تنها بودید، هر دوی آن « تسمیع و تحمید» را بخوانید.

سجده:

بعد از «قومه» تکبیر (اَللهُ اکبَرُ) گفته به سجده میرویم، سجده طوری ادا می شود که اولاَ دو زانو را بر زمین می نهیم، بعد دو کف دست خود را بر زمین می گزاریم، بعد بینی و سپس پیشانی خو را بر زمین می نهیم، طوریکه روی میان دو کف دست قرار گیرد، و انگشت بزرگ مقابل گوش بزرگ مقابل گوش واقع شود و رُخ همه انگشتان بطرف قبله بوده ساعد و آرنج از زمین بالا باشد، ساعد و آرنج از پهلوها و شکم دور گرفته شوند و نیز رانها از شکم جدا (دور) بوده و آنقدر میان شکم و زمین فاصله موجود باشد که چوچه بزغاله از میان آن گذشته بتواند.

انگشتان هر دو پای بر زمین چسپیده و رُخ آنها بطرف قبله باشد. در سجده کم از کم باید سه بار با تأمل، سکون و تعمن « سُبحَانَ رَبِّیَ الاَ علیَ»" پاک و برتر است پروردکار بلند مرتبتم" گفته شود.

جلسه:

با گفتن تکبیر از سجده برخاسته، قسمیکه اول پیشانی خود را از زمین بلند کند.

بعد دو دست خود را و با اطمینان بنشیند، طریقهء نشستن در جلسه طوریست که پای راست خود را همانطور ایستاده نگهداشته که رُخ انگشتان پایش به طرف قبله باشد و پای چپ خود را بر زمین خوابانیده بر آن بنشیند و دو دست خود را طوری بر زانو هایش بنهد که انگشتان دست ها بر زانوها قرار گیرند.

بعد از سکون در جلسه تکبیر گفته مانند سجده اول سجده دوم را ادا نماید. بعد از ادای سجده دوم تکبیر گفته برای ادای رکعت دوم استاده شود، آنگاه نخست بِسمَ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم گفته سوره فاتحه را بخواند، بعد قسمتی از قرآن را قرائت کند و با گفتن تکبیر و رکوع برود، بعد از خاطر ادای قومه استاده شود، سپس با گفتن تکبیر به سجده برود بعد از ادای سجده اول، جلسه و سجده دوم در قعده اول بنشیند.

قعده

در قعده، نماز گزار مانند جلسه پای راست را در حالیکه انگشتانش بطرف قبله باشد، ایستاده نگهداشته بر پشت پای چپ را بر زمین نهاده بالای آن بنشیند و دست های خود را بر زانو طوری بنهد که انگشتانش روی زانو قرار گیرد، و چشمهایش زانو هایش را نگاه کند.

در حالت قعده با اطمینان و سکون تشهد را بخواند.

اَالتَّحِیَّاتُ لِلّهِ وَالصَّلَوتُ وَالطَّیِّبَاتُ السَّلاَمُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحمَةَّ الله وَ بَرَکَاتُهُ اَلسَّلاَمُ عَلَینَا وَعَلیَ عِبَادُ اللهِ الصَلِحِینَ اَشهَدُ اَن لاَّاِلهَ اِلاَّاللهُ وَاَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداًعَبدُهُ وَرَسُولُهُ.

«همه ستایش ها، همه عبادات و همه سخنان پاکیزه و نیکو فقد برای الله (جل جلاله) است. سلامتی باد بر تو بر تو ای نبی (ص) و رحمت خدا باد برتو(ص) و برکت خدا باد برتو (ص) و سلامتی باد برتو و بر همه بنده های نیکو کار خداوند. من گواهی (شهادت) میدهم که نیست معبودی جز الله و گواهی میدهم که محمد (ص) بنده و فرستاده خداوند (جل جلاله) است»

در وقت گفتن «لااِلهَ» همه انگشتان دست راست را طوری ببندد که انگشتان کوچک و انگشتان بزرگ (شصت) با هم حلقه شوند و انگشت (شهادت) دست راست را بعنوان اشاره بالا کند و با گفتن «اِلااللهُ» آنرا دوباره پائین نموده بحالت عادی بگذارد. و تا سلام دادن انگشتان را به همان حالت بگذارد. اگر نماز چهار رکعتی باشد تا تکبیر گفتن و برخاستن برای رکعت سوم انگشتان به همام حالت میماند.

در نماز چهار رکعتی با گفتن تکبیر از قعده اولی برخاسته ایستاده شود بِسم اللهِ الَّرحمنِ الَّرحِیم گفته سوره فاتحه را بخواند. اگر نماز چهار رکعتی نفل یا سنت باشد بعد از سوره فاتحه در رکعت های سوم و چهارم نیز یک سوره کوتاه یا بقدر سه آیت از قرآن کریم را قرائت نماید. اما در رکعت های سوم و چهارم نماز های فرض بعد از خواندن سوره فاتحه قرائت نکند، بلکه بعد از خواندن سوره فاتحه تکبیر گفته به رکوع برود.

به همین ترتیب بعد از تکمیل رکعت چهارم و ادای سجده دومی آن تکبیر گفته بخاطر ادای قعده آخری مانند قعده اولی بنشیند، نخست التحیات را و بعد از آن درود شریف را بخواند.

درود شریف:

درود شریف:

اَللّهُمَّ صَلَّ عَلیَ مُحَمَّدٍ وَّ عَلیَ الِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیتَ عَلیَ اِبرَاهِیمَ وَعَلیَ الِ اِبرَاهِیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

اَللّهُمَّ بَارِک عَلیَ مُحَمَّدٍ وَّ عَلیَ الِ مُحَمَّدٍ کَمَا بَارکتَ عَلیَ اِبرَاهِیمَ وَعَلیَ الِ اِبرَاهِیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَّجِیدٌ.

«الهی! سلام و رحمت بفرست بر محمد (ص) و بر ال محمد (ص) همانطوریکه رحمت نازل فرمودی بر ابراهیم و اَل ابراهیم بدون شک ذات ستوده شده و با عظمتی هستی»

«الهی! برکت نازل فرما بر محمد و اَل محمد، همانطوریکه برکت نازل فرمودی بر ابراهیم و اَل ابراهیم بدون شک ذات ستوده شده و با عظمتی هستی»

 

دعای بعد از درود:

اَلّهُمَّ رَبَّنَا اتِنَا فِی الدُّنیَا حَسَنَةََّ وَّ فِی الاخِرَةِ حَسَنهَّ وَّ قِنَا عَذَابَ النَّار

«الهی، ای پروردگار ما! برای ما در دینا خیر و سعادت عطا فرما و در آخرت نیز، و از عذاب دوزخ مارا نگهدار»

سلام گفتن (با سلام نماز را اختتام بخشید):

بعد از ختم این دعا اولاَ بطرف شانه راست روی خود را گردانده و بگوید «اَلَّسلامُ عَلَیکُم وَرَحمَةُ الله»

"برشما سلامتی و رحمت خداوندی بادا" بعد روی خود را بطرف شانه چپ خود برگردانده بگوید «اَلَّسلامُ عَلَیکُم وَرَحمَةُ الله» ور در حین تصور نماید که این سلام شامل حال همه نماز گزاران و فرشته ها میشود. بعد از فراغت نماز هر دعای جایزی را که میخواهد بخواند.

 

دعای بعد از نماز

 استَغفِرُاللهَ استَغفِرُاللهَ استَغفِرُاللهَ اَللَّهُمَ اَنتَ السَّلاَمُ وَمِنَّکَ السَّلاَمُ تَبَارکتَ یَا ذَالجَلالِ وَاَلاکِراَمِ.

«من از خداوند (جل جلاله) آمرزش می طلبم، من از خداوند (جل جلاله) آموزش می طلبم، من از خداوند (جل جلاله) آموزش می طلبم.

الهی! سراسر سلامتی و نیکویی هستی، و همه نیکویی ها و سلامتی ها از جانب تو میباشد، بسیار بابرکت هستی، ای بلند مرتبت احسان کننده و نوازش دهنده»

 

رکن سوم اسلام روزه

 

 رمضان ماهی است که بشوید، هم بسوزد. بشوید به آب توبه دل های مجرمان را، بسوزد به آتشی گرسنگی تن ها بندگان را 

رمضان در لغت به معناى شدت  حرارت  ويا به معناى  سنگ گرم وداغى گرفته شده است  وايــن بدين معناى كه اگر اين سنگ داغ را  به هر چه بگذارند  آنرا بسوزاند .

 

ويــا هم رمضان  از « رمض »  گرفته شده  است  كه به معناى  باران است  كه بر هر چه برسد ، آن را  بشويد .

 

واقعٱ اين كلمه از دقت ولطافت  خــاصى برخوردار است ،  چون در اين ماه  گناهان  انسان  بخشيده مـى شود ، بنٱ بر مسلمانان است  تا همیشه به ضميمه مـاه رمضان كلمه مبارك  را اضافــــه نمايد ، واحسن تراست آنرا  بنام  « ماه مبارك رمضان » مسمی نمايند.

 

 پيامبر اكرم صلی الله علیه وسلم مى فر مايد : « إنما  سمى  الر مضان  لانه  يرمض  الذ ونوب ؛ ماه رمضان  به اين  نام  مسمى شده بخاطر آنكه گناهان  را مى سوزا ند.

 

پيغمبر صلى الله عليه وسلم در جاى ديگرى ميفرمايد :

 

 «  ارمض الله فيه  ذنوب المؤ منين  وغفور  الله  لهم » « ماه رمضان ماه است  كه آن گناهان  مؤمنان  پاك  وشسته  ميشود  وخداوند ( ج) ايشان را مى بخشد. ماه رمضان از جمله يكى از  ما ه هاى  است  كه نامش در قرآن ذكر يافته است .اين ماه در روايات  وفر هنگ اسلامى بخشى از بر نامه  ريزى الهى  براى  تر بيت بشرى تلقى مى شود ، كه از بر كت آن هر سال تحولى فكرى  ، وفر هنگى  در جامعه  اسلامى  پديد مى آيد.

 

 همچنان در روايات اسلامى ، ماه  مبارك رمضان ، ماه خدا وميهمانى  امت  پيامبر اكرم صلی الله وعلیه وسلم خوانده شده است وخداوند متعال  در اين ماه  در نهايت  كرامت  ومهر بانى  پذيرايى مى كند ؛ پيامبر اسلام  مى فر مايد :   « ماه رجب  ماه خدا  ، ماه شعبان  ماه من  وماه رمضان  ماه  امت من است ، هر كس كه در اين ماه  روزه  بگيرد  بر خدا ست كه گناها ن شان را  ببخشد »

معناى لـغــوى  روزه

معناى لـغــوى  روزه

 

روزه يا « صوم» « يا صيام » به معناى باز داشتن وخود دارى كردن از خورد و نوش را گويند .

 

  ودر اصطلاح  شريعت   منظور  از صوم آنست  كه شخص   از صبح صادق  طلوع فجر دوم  تا غروب  افتاب خود را از مفطرات يعنى آنچه مورد ا شتهاى شكم وفرج است به نيت مخصوص نگاه كند.

 

حمكت وفلسفه فرضيت روزه

 

حكمت وفلسفه فرضيت روزه بالاى مسلمانان براى تقويت روح مسلمانان براى مقاومت با تملايات وهوس هاى جسم است. زيرا  روزه قدرت  هوس هاى بدن   را تقليل  ميدهد وانسان را  از بسيارى  تمايلات  نفسانى  كه لايق  مقام  انسان  نيست  باز ميدارد . وبدينترتيب  روزه  روح  انسان  را تقويت  ميكند .   

 

    حـكم فــرضيت روزه

 

خداوند پاك در سوره بقره  ( آيات ۱۸۳   - ۱۸۵   ) ميفر مايد  :

 

 « يا يها الذين امنوا كتب عليكم الصيام كما كتب عــلى الذين من قبلكم لعلم تتقون ، ايامٱ معدودت فمن كان منكم مريضٱ او على سفر فعدة من ايام اخر ا  ...  يريد الله بكم اليسر ولا يريد بكم العسر  ... »

 

( اى مــــــؤ منان  ! روزه بر شما فر ض گرديــده چنانچه  بر كسانيكه پيش از شما  بـــودن  فرض گــــرديده بود تا پر هيز كار شويد وخلعت  تقوى را در بر كنيد ، روزه  در روزه هاى  شمرده   شده واندك بر  شما فرض گردانيده شده ، پس  هر كدام از شما  كه مريض  ويا در سفر  باشد برايش  رواست  كه روزه  را بخورد وقضاىى آنرا  در روز هــاى  ديگر بياورد وبر كسانيكه  به مشقت  زياد از عهده آن  مــــى بر آيند فديه است  به اندازه  خوراك  يك روزه  يك مسكين  ، وهر كه   بـه خوشى  ورضاى  خود در فديه افزودى به عمل آرد وبيش از يك نفر  مسكين  را سير  سازد برايش  بهتر  است روزه ،  گرفتن  تان براى  شما  بهتر  است اگر  ميدانيد)

 

ماه  رمضان  ما هيست  كه در آن  قرآن نازل  شده  كه براى مردم  وسيله  هدايت  ودلايل  روشن  از رهنمايى  ووسيله  امتياز حق از باطل  است . پس  هر كه حاضر  آن ماه  باشد  وآنرا  در يابد  آنرا  بگيرد  وهر  كه مريض ويا در سفر  باشد  برايش  رواست كه آنرا  نگيرد وقضائى آنرا  در  روزهاى  ديگرى  بياورد وشماره روزهاى فوت شده را تكميل  كند.خداوند  خواهان  آسانى  وسهولت  بر شما ست  واراده  عسرت  ودشوارى  بر شما  را ندارد .

 همچنان اجماع امت  بر اينست  كه روزه ماه رمضان فرض ويكى از اركان اسلام  وضروريات دين است  وكسي  كه فرضيت  آن را  انكار  كند كافر  ومرتد است . ( فقه السنه : ۱/۳۶۶)

 

روزه از قديم الزمان  بين انسانها مروج  بوده ، اگر  ادبيات  وقصص مصريان قديم ، چينى ها ، يو نانى ها  را مورد مطالعه قرار دهيم در خواهيم يافت  كه روزه با  تفاوت هاى  روزه فعلى  مسلمانان  وجود داشته در آن زمان  روزه  هاى  يك روزه  يك هفته اى  ويا روزه  كه روزه داران  ازخوردن  برخى از خـــــوراك  باب  هــا  ممنوع بودند از جمله  خوردن  گوشت  ويا غيره  ما كولات ، طوريكه مظاهر  اين روزه را ميتوان  امروز هم در كشور هاى  اروپايى وبـــرخى از كشور هاى  اسيايى  و پيروان ساير مذاهب  از جمله  در مذهب  كاتوليك ها  وپروتستانت ها  مشاهده كرد.

 

  روزه وحكم قطعى روزه براى مسلمانان بروز دوم ماه شعبان سال دوم هجرت توسط اين آيه مباركه براى مسلمانان ابلاغ گـــرديد

 

« شهر رمضان الذى انـــــزل فيه القرآن هدى للناس وبينت من الهدى والفرقان »( ماه رمضان  ماه ا ست كه در آن  قرآن نازل شده كه رهنمايى  مردم  است  ودلائل  هدايت  وتميز بين حق وباطل مى باشد.)

 

پروردګار با عظمت ما امر  فــرمود :« فمن شهد منكم الشهر  فليصمه » ، (هر كه از شما  آنرا بيابد روزه  اين ماه را بگيرد.

 

قرآن مجيد شهادت ميدهد كه روزه در تمام آديان  آسمانى  فرض بوده ودر نظام  عبادت هر امتى  حيثيت بخش لازمى را  داشته  است « كما كتب على الذين من قبلكم  »( بقره ۱۸۳  )( طوريكه فرض گردانيده شده  بود بر كسانى  كه پيش از شما  بودند)

 

   پيامبر اسلام ميفر مايد : « اگر شخصى  بدون عذر شرعى  ومرض  ، يك  روزه  را  ترك كند اگر تمام  عمرروزه بگيرد  با زهم  تلافى آن را  نميتوان  كرد. »( رواى حديث احمد ، تر مذى ، ابوداود)

 

زمانيكه حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به مد ينه  منوره هجرت كرد،ملاحظه كردكه  در آن ديار برخى از مردمان  در  روز عاشورا  روزه ميگرفتند  ، مسلمانان  با آنحضرت صلی الله علیه وسلم   مراجعه نموده  ودر مورد  خواستار  هدايت  گرديدند ، انحضرت صلی الله علیه وسلم   خود  روزه گرفت  وبه پيروان  خويش امر  كرد تا روزه  بگيرند.

 

در صحيح  بخارى  از ابن عمر  ( رض )  نقل شده است : « صام  النبى ( ص) عاشورا ء  وامر بصيامه  فلما فرض رمضان  ترك » ونيز در صحيح  بخارى  از عايشه (رض )  نقل شده است  كه :

 

 «  رسول خدا  به  روزه  روز عاشورا  امر  كرد  تا هنگامى كه  روزه  ماه رمضان  فرض شد . آنگاه  فرمود : » هر كس  مى خواهد  روز عاشورا  را  روزه  بگيرد وهر كسى  مى خواهد افطار  كند. » شخص حضرت محمدصلی الله علیه وسلم قبل از فرضيت ماه مبارك رمضان ، روزه ميگرفت. وبه اين 

عبادت آشنايى داشت

پيامبر اكرم محمد صلی الله علیه وسلم   فرموده اند:  « اذا دخل رمضان فتحت  ابواب السماء  وفى روايه فتحت ابواب الجنة وغلقت ابواب جهنم وسلسلت الشياطين وفى  رواية فتحت ابواب  الرحمة  »( چون ماه مبارك رمضان داخل شود ، در هاى  آسمان  كشاده  شود .  در روايت  ديگرى  آمده است  كه در هاى بهشت  كشوده  مى شود  ودر هاى  دوزخ  بسته  وشياطين در زنجير  كرده  مى شوند  ودر روايتى  آمده  است كه در  هاى رحمت باز مى شود)

هــــدف روزه  


 

هــــدف روزه  

 هدف واقعى روزه  متقى شدن انسان است  . « لعلكم تتقون »   تقو ى گوهر اخلاق است ، كه از محبت الهى ، از ايمان  بـــــــه الله (ج ) درك  صفات  رحمت ، كـــرم ، فضل وخـــوف  الله   بـــوجود مى آيد.

 

 روزه حـقـيـقى

 روزه حقيقى عبارت از آن روزه اى است كه انسان با تمام احساس وشعور كامل  به ادا ى آن اقدام نمايد. واز تمام  مكروهاتى  كــــه روزه را بى روح   وبى مفهوم مى سازد از آن جلو گيرى   بعمل آرد.

 پيامبر اسلام  ميفر مايد :« وقتى كه انسان  روزه  مى گيرد لازم است كه گوش ها  ، چشم ها ،  زبان ،  دست ها وتمام  اعضاى  بدن خود را  از  كار هاى  نا پسند يده باز دارد  » .

 

رویت هلال

 روزه وقتی فرض ميگردد ،زمانيكه  تاكيد به رويت  هلال  ماه مبارك  رمضان  صورت  بپذيرد. بدين اساس دين اسلام بر مسلمانان واجب گردانيده است  تا به تاريخ ( ۲۹   شعبان ) براى ديدن  هلال  ماه رمضان  اهتمام  بخرچ  دهد.

۱- رويت ماه مبارك رمضان بايد توسط دونفرمسلمان ( خواه مرد باشد يا زن )  عا قل ، بالغ  وعادل  تصديق گردد.

اګرچه برخی از محدثین بر این امر تاکید میفرمایند که  رویت ماه رمضان با یک شاهد نیز واجب می شود . وبه این حدیث پیامبر صلی الله علیه استدلال میاورند .

 از ابن عباس رضی الله عنه روایت که روزی اعرابی نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم آمد .و گفت همانا من هلال ماه را دیده ام . پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود آیا شهادت می دهی که هیچ معبودی جز خدای یگانه نیست و محمد رسول خدا است . گفت :بله پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: ای بلال به مردم خبر بده تا فردا روزه بگیرند )

 ۲ - اگررويت  ماه مبارك توسط عده زياى  از مردم تصديق گردد ، در اين صورت  شرط عا دل بودن  از بين ميرود.

 ۳ -در صورتيكه  آسمان  ابر آلود باشد بنٱ با تكميل ۳۰  روز  از ماه  شعبان  فرضيت  روزه  حتمى ميگردد.زمانيكه  رويت  ماه مبارك  رمضان بعمل آمد  بر مسلمانا ن لازم   است  تا خود روزه  گيرند  وخبر آنرا  بين همه  مسلمانان  بخش  نمايند.  اگر رويت  ماه مبارك  رمضان  در يكى  از كشور  ها  صورت گيرد بر ساير  مسلمانان   است كه  به مجرد  وصــول  خبر ،  روزه  بگيرند

    پيامبر  اسلام  حضرت محمد مصطفى صلی الله علیه وسلم   فرموده است  :

 « صومو ا لرؤيته وأفطر لرويته ، فإن غمي عليكم الشهر فعدوا ثلاثين » « هلال  را ديده روزه گيريد وهلال را ديده  روزه را  پايان  دهيد واگر در ( ۲۹)  شعبان  هلال ديده نشد پس حساب شعبان  را  ( ۳۰   )   پوره نمائيد » ( بخارى )

دعاى ديدن مـاه 


دعاى ديدن مـاه

 پيامبر صلى الله عليه وسلم وقتى  ماه نو را مشاهد ه ميگرد ند ، چنين دعا  ميخواندند. »اللهم أهله  علينا بالامن والايمان  والسلامة والاسلام ، ربى  وربك الله هلال  رشد وخير « خدايا ! طلوع مهتاب  را بر ما  همراه آرامش وايمان ، سلامتى  واسلام بگردان . اى مهتاب ! خداى من  وخداى تو الله واحد است . آرزومندم  اين ماهتاب  هدايت وخير باشد. .

 

 اقســــــام روزه

 

فـــــــرض   

روزه فرض در تمام سال فقط  روزه گرفتن  ماه مبارك  رمضان  بر  مسلمانان  فرض است .

واجــــب

روزه يى است كـه نذ ر شده باشد  وروزه  كفاره واجب است .  اگر شخصى  روزه ء  روز معيينى را نذر كرده  باشد  ، روزه  گرفتن  همان روز ضرور ميباشد . اما اگر  روزه را معين  نكرده  بود  هر وقت  كه بخواهد ميتواند  روزه  بگيرد . اما تاخيرآن بدون دليل  لازم  نيست.

 سنــــــت

روزه  هايى است  كه پيامبر  اسلام  گرفته باشد و مسلمانان  را به گرفتن آن تر غيب  نموده باشد.

از جمله :  - روزه  ،  روز نهم  ودهم  محرم بطور مسلسل. - روزه ،  يوم عرفه يعنى نهم ذو الحجة الحرام - روزه ،  ايام بيض : يعنى  روزه گرفتن  در  روزهاى( ۱۳ ، ۱۴ ، و  ۱۵  ) هر ماه.

 نــــفـــــل

      روزه نفلى ، روزه غير از روزه ء هاى  فرض ، واجب  ومسنون  ، را روزه نفلى ميگويند كه روزه گرفتن در آن مستحب است از جمله : ( شش  روز  روزه ء  گرفتن  در ماه شوال المكرم   ، روزه گرفتن روز هاى  دوشنبه  وپنچشنبه  ، روزه گرفتن  هشت روز در دهه  اول ذو الحجة)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهایش بهترین روزها، شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعات ا ش بهترین ساعات است.  

بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفس‌های شما تسبیح، خواب شما عبادت، عمل‌هایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.  

پس با نیت‌ای درست و دلی پاکیزه،‌ پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسی است که ازمفت خدا ج در این ماه عظیم محروم گردد. با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید  

آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزه ‌داران را چنیـــــــــــن برشمرد: و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخورده گان، ترحم به کودکان، صله رحم، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز عبادت ،تسبیح ،تراویح، سجده های طولانی، نمازها، توبه، صلوات، تلاوت قرآن کریم و فضیلت اطعام در این ماه سخن گفت.

ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است.  

می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر...

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده: سحری بخورید دران برکت است واگراذان شام شد هر آنچــه نزد تان است نوش جان نمائِید باک ندارد. واگردرصورت اشتباه وفراموشی در رمضان چیزی خورده ونوشیده شود روزه خراب نمیشود

فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.  

به برخی از حوادث و رویدادهای مهم این ماه اشاره می‌شود:  

وفات حضرت خدیجه در دهم رمضان سال دهم بعثت.  

ولادت امام حسن مجتبی (رح) نیمه رمضان سال دوم هجرت.  

جنگ بدر در سال دوم هجرت.  

فتح مکه در سال هشتم هجرت.  

مراسم عقد اخوت و پیمان برادری میان مسلمانان

شب قدر» واژه‌ای قرآنی است. این شب در قرآن، در سوره قدر، با صفت «مبارکه» یاد شده و بهتر از هزار ماه دانسته شده است

 ) انا انزلنه فی لیله مبارکه، لیله القدر خیر من الف شهر

) ما قرآن را در شب مبارک فرو فرستادیم. شب قدر از هزار ماه برتر است.(  

در شب قدر، همه امورات عالم اندازه‌گیری ميشود و به تصویب حجت خدا در هر زمان ميرسد. دقیقاً معلوم نیست شب قدر کدام شب است؛ گروهی آن را در طول سال محتمل می‌دانند و گروهی در ماه رمضان، گروهی یکی از ۱۲ شب آخر این ماه گروهی ی شب های تاق ماه مبارک رمضان را و گروهی یکی از شب‌های هفدهم، نوزدهم بیست و یکم، بیست و سوم، بیست وپنجم ، بیست هفتم و بیست نهم ماه رمضان را شب قدر می‌دانند

این شب دارای اعمال فراوانی است که خوابیدن در شب قدر مذموم و شب‌زنده‌داری در آن مستحب است.  

بنا بر روایات، روز قدر هم به اندازه شب قدر ارجمند است. دعا و استغفار در شب قدر، وظیفه دانسته شده است و رسول خدا صلّی الله علیه و سلّم بر دعا در آن و طلب عافیت از خداوند تأکید فرموده است.

پيغمبر اسلام  فرموده است :

«   معده محل هر درد است: از پر خورى وخوردن غذا نا مناسب جلو گيرى  كنيداين عمل شما شفا ء  بخش همه  درد ها  وامراض  بشمار ميرود
     
طبق روایات  تاریخی روزه نه تنها  در بشريت  مروج  ومعمول است  ، بلكه  علماى  حيوان شناسى  بر اين  عقيده  اند   كه : حتى حيوانات  هم از روى غريزه خدادادگى  برخى از اوقات  روزه ميگيرند  . از جمله  حيوانات  درنده  از قبيل شير وپلنگ وببر ،  علما  ميگويند كه اين  حيوانات  در هفته  يك روز  از خوردن  هر گـــونه  غذا  خود دارى مينمايند.

روزه وصحــــت

روزه وصحــــت

 طب بشرى  امروز  بعد از چهادره  قرن متوجه  شد كه  روزه بسيارى  از امراض را  تداوى  ومعالجه  مينمايد ،  بدين اساس  در بسيارى  از كشور ها  آغاز  به تاسيس  كلينك  هاى روزه  دارى  نموده اند.

روزه  نه تنها بر  روح  و روان  واخلاق انسان  تاثير ميگذارد  بلكه  موجب  زيبايى جسمى انسان  هم  ميگردد.

      طب قديم  هم در زياتر از اوقات  مريضان خويش را  به امساك  از  پر خورى  منع نموده وبه اين امر معتقد  بود كه  تقليل در  پر خورى  مانع  دفع بسيارى از امراض در وجود انسان  ميگردد.

      طب جديد هم  بر اين امر معتقد است  كه  امساك وروزه در جلوگيرى  بسيارى از امراض موثر است صرف نام  آنرا ) رژيم غذاىى  گذاشتند (   كه ما مسلمانان  آنرا  به روزه مسمى  نموده ايم.  دوكتوران   روزه را  يكى از بهترين  عوامل صحتمندى  بشرى شمرده اند .

 1- پرفيسور د وكتور پوشر دانشمند فـرانسوى مى گـويــــد:

  روزه بهترين  وسيله براى  صحت  وسلامتى وجود انسان  بشمار ميرود روزه  براى  صحت انسان است  ، روزه بـراى  استراحت  معــده  ، روده  ومنظم كـــــردن  تر شحات  معدوى    ودر نهايت  براى منظم ساختن  هاضمه   مفيد ومــــــــؤثر ميباشد.

روزه  معالجه وتداوى است  كـــــه از آن فقير وسر مايدار بطـــور مساويانـــــه  ميتواند  استفاده  بعمل  آرد.

 2- داكتر الكسيس كارل   ميگويد

)با روزه  گرفتن  قند در  جگر مى ريزد  وچربيهايى كه  در زير پوست  ذخيره شده  اند ،  پروتين هاى عضلات  وغدد ، و سلولهاى   كيسه صفرا ،   آزاد  شده  به مصرف تغذيه ميرسند . )

  3- داكتر  ژان  فروموزان  :

)   معالجه با روزه  را  به شتشوى  احشا ء  تعبير نموده و ميگويد :  در آغاز  روزه ، زبان  انسان  كمى  سنگين وبو دار  است  ...  كه بعد از سه  ، چهار روز  بوى زبان بر طرف ميگردد .  اسيد اوريك  ادرار  كاهش  مى يابد ، ودر نتيجه براى انسان روزه دار  احساس  سبكى  وخوشى خارق العاده  رخ ميدهد  وهمه وجود انسان  بسوى استراحت ميرود (

4- داكتر  تو مانيانس :  ميگويد :

 «  فـايده  بزرگ  كم خورى  وپرهيز  ازصرف   غذاها  ، در يك  مدت كوتاه  ،  آن است  كه ، چون  معده  در طول مدت  يازده ماه  مرتب  پر  از غذا  بوده  ودر مدت  يك ماه  روزه دارى  مواد غذاى شكم  خود را دفع  ميكند وهمين طور   ( كيسه صفرا   )  كـه براى  حل  وهضم  غذا  مجبور است كه مواد  صفراى خود را مصرف  كند ، در مدت  سى روز  تـر شحات  صفراوى  را صرف در  حل وهضم   غذاى  باقى مانده وجمع  شده  در معده  بمصرف ميرسند.  جهاز هاضمه بدن  در نتيجه كم خورى استراحت نموده ،وبه رفع خستگى مى پردازد .

روزه  يعنى كم  خوردن  وكم  نوشيدن  در مدت معينى از سال  است وايـن  بهترين  راه براى  سلامتى  وجود انسان  بشمار ميرود . هم  طب قديم و هم طب جديد  بر اهميت اين امر  صحه  گذاشته است .

روزه براى  تداوى امراض  جهاز هاضمه  ، كليه   ،  كبد ( كيسه صفرا) كـه بسيارى از امراض اين بخش   را حتى   با  دوا ها  نميتوان  معالجه كرد  ،  ميتوان آنرا  به  روزه تداوى ومعالجه نمود .

 روزه  بهترين  معالجه وتداوى بـراى امــراض  سو ء هــاضمه بوده ،  مــرض  مخصوص  كبد ( كيسه صفرا )  كه موجب  « ير قان»     ( زردى ) ميگردد  بهترين معالجه آن  همين روزه است  بخاطر اينكه    اين مرض   زيادتر از اوقات  به واسطه فعاليت بيش از حد   كبد بوجود  مى ايد  وموجب خستگى كبد گرديده  كه  بــــــه اثر آن  كيسه صفر ا از فعاليت  مى افتد  ونمى تواند  صفرا ء  را از خون  بگيرد . »  



-۵ داكتر گوئــل پا ميگويد:

  تعدادى زيادى  از امراض  روده كـــــه به اثر تخمير  غذا در روده ها بوجود مى ايد نه به اثر دوا بلكه  به اثر  روزه  بر طرف  ميگردد.

۶ - داكتر الكسى سوفـــورين ميگويـــد

       جسم در هنگام روزه  به جاى غذا  از مواد داخلى استفاده  كرده  وآنرا به مصرف ميرساند . كه در نتيجه آن  مواد  فاضله وعفونى  كه در جسم  تجمع ميكند   وبحيث ريشه  وخميره  بيمــارى مبدل ميگردد،  با گرفتن روزه از بين رفته ، وروزه  عامل  ريشه كن  شدن تعدادى زيادى از امراض بشمار ميرود. دكترالكسى  سوفورين  ميگويد : بايد انسان  جسم خود را با  روزه  از داخل  پاك  ونظيف كرداند. »

  ۷ - داكتر  كــارلــــــو معتقــــد است

هر انسان بايد درظرف  يك سال  مدتى   از خوردن غذا  زياد جلو گيرى كند. زيرا   تدوام روزمره  غذا موجب تكثر  وتولد  ودر نهايت موجب رشد  ميكروب  ها در وجود  انسان  ميگردد. كه  بــا احتياط  وكم خـــــورى  ميكروب ها در وجود انسان رو به ضعف وتقليل  ميروند .  وبهترين  معالجه در دفــع ميكروب ها در وجود انسان همان روزه است كه دين اسلام  براى سلامتى  وجود انسان  فرض گردانيده  است ».

  ۸ - داكتر رو  :  ميگويد  :

حتى  بسيارى از امراض  سفليس را تنها  ميتوان با روزه  وا مساك تداوى كرد. »

۹  - « بنديك »   عالم  فيزيو لوژيست  ميگويد :

«يك دوره روزه سى روز است  ...در اين مدت  در تر كيب خون هيچ  نوع  اختلاطى  به هم نرسيده  وآن نورى كه  در برخى  از روزه داران  ملاحظه ميشود ، وآن حالت جوانى  ونشاط  كه   براى روزه داران   رخ ميدهد عامل  همه آن روزه است . »

۱۲  - داكتر كارلـــو  :

ميگويد  : چون تعدا د امــراض  بيشتر گـــرديده است مجبور هستم   همه انسان هـا(  اعـم از فقير وغنى ) را   از تداوى ومعالجه كه آنرا  پيامبر اسلام  در جزيرة ا لعرب  تشريع  نموده وبنام روزه  آنرا مسمى  ساخته است  ،   باخبر سازم .

۱۳  -  داكتر آندر پاسك  معتقد است 

در صورتيكه  انسان ، مشکلات  و ناراحتيهاى  وخيم  در چشم  ( از جمله ورم ها  ، ورم شبكيه ،  ورم  بافت ملتحمه  ، آب مرواريد وآب سبز  در چشم )  مبتلا  باشد . حتمٱ بايد  روزه گيرد .

۱۴ - داكتر « آلن مويل »  ميگويد

   روزه داراى چهار فايده  اساسى است :

 ۱ -    مانع تجمع مواد سمى در بدن انسان ميگردد.

۲- روزه باعث ميگردد كه جهاز هاضمه بدن استراحت نسبى يابد.

۳ - به وسيله روزه  بدن انرژى خود را  صرف  دفع  سموم در بدن  مينمايد.

-۴ نيروى حياتى در بدن انسان تحريك يافته وموجب تقليل مواد فاضله در بدن ميگردد.

فــوايــد طبى   روزه

اگر نظريات اطبا ء  را در مورد فوایدی روزه بصورت كل  جمع بندى  نماييم  ، فوايد  روزه  را از ناحيه طبى  بطور ذيل   ميتوان چنين خلاصه وفورمولبندى  نمود :

 ۱ - جلوگيرى از اختلال   ومزمن شدن    روده ها وبخصوص در هنگامى كــــه فر مانتاسيون وتخميرات معده وروده ،   مريض را دچار درد هاى شديد مى سازد.

۲جلوگيرى  از چاقى  كه معمولآ ناشى از پر خورى ميشود.



-۳ جلوگيرى از فشار خون.

۴ - جلوگيرى از امراض  شكر  و قند  .

 ۵ - تداوى ومعالجه  امــــراض  چشم  ( از جمله ورم هـــــا  ، ورم شبكيه ،  ورم  بافت ملتحمه  ، آب مرواريد وآب سبز  در چشم )

۶- جلو گيرى از امراض قلب كه  توام با تورم  باشد.

۷ - جلوگيرى  از التهاب ها ى  مزمن  مفاصل ،  بخصوص  كه توام  با امراض  چاقى  باشد.

۸- تداوى   اكثر  امراض  حاد ومزمن.

۹    - تداوى امراض  جهاز هاضمه  ، كليه   ،  كبد (كيسه صفرأ)

۱۰  -  معالجه وتـــــــداوى  امــــراض  سو ء هـــاضمه  ،  مـرض  مخصوص  كبد ) كيسه صفرأ)  كــــه موجب  « ير قان»   ( زردى)  ميگردد.

۱۱-   پاكى نفس وتقليل جرايم .

بر اساس   تحقيقات   بعمل آمده علما بدین باور ان که   : امار جـــرايم  ، قتل  وقتال  ونزاع ها   در ماه مبارك رمضان  در كشور هاى   اسلامى به قوس نزولى خود  ميرسد.

فضيلت ماه مبارك رمضان

  از ابو هريرة رضی الله عنه روايت است كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمودمن صام رمضان إيمانٱ واحتسابٱ غفرله ما تقدم من ذنبه » ( كسى كه از روى ايمان  واميد كسب اجر  وپاداش ، ماه رمضان را  روزه بگيرد  گناهان  ( صغيره )   گذشته  او بخشوده  مى شود.)
ماه مبارك رمضان  داراى فضايلى است كه به برخى  آن اشاره مى شود :

 اول :

خود ماه مبارك  رمضان  :

  ماه  رمضان ماهى است ،   كه روزه گرفتن در اين ماه  بر مسلمانان فرض گرديده است.

دوم  :

  موجوديت ليلة القدر  در اين ماه  كه بركت وخير  اين شب ،  بهتر وبيشتر از هزار ماه است .

سوم 

نزول صحف وكتب آسمانى 


نزول صحف وكتب آسمانى

مطابق به  روايات  دينى ،صحف ابراهيم  در اوايل ماه مبارك رمضان تـورات  درششم مـــاه  رمضــان انجيل  در سيزدهم  مــاه رمضان زبــور  داود علیه السلام در هژدهم  ماه  رمضان وقــرآن عظيم الشان در ۲۳  مـــاه  رمضان   بطور مجموعى به بيت المعمور  وبعدٱ در بيست و سه سال  بر پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه والسلام نازل يافته  است .

چهارم  :

   مطابق به  روايات  دينى  وشواهد تـــاريخى : اولين فيصله  ميان حق وباطل  ( غزوه بدر )  هم در مــاه مبارك  رمضان  صورت گرفته است . و قرآن  عظيم الشان  اين غزوه را بنام  « يوم الفرقان »  مسمى نموده است . همچنان  مــطابق بــه  بـــرخى از روايات تاريخى  :  ميگويند كه   فتح مكه  هم   در مــاه  مبارك  رمضان صورت پذيرفته است .

حفظ وصيانت  مـا ه رمضان

در ماه  مبارك رمضان   دو نوع حفظ ودوصيانت در برابر انسان  بوجود مى ايد :

 -۱ حفظ انسان  از   وسوسه هاى شيطان

-۲ حفظ انسان از گرفتارى هاى  عذاب الهى

 خــوشحالى هـــاى   مــاه مبا رك رمضان :

روزه دار  در ماه رمضان دارايى  دو خوشحالى در يك روز ميباشد  :

-1 وقتيكه روزه دار روزه خويش را   افطار ميكند.

-2 دومين خوشحالى ملاقات با ذات پرورد گار در روزه قيامت است.

  در حــــديث شريف  آمده است  :

  « كسيكه با ايمان  واحتساب  ( نيت كسب ثواب ) روزه  گيرد  ،  تمام گناهان  را كه قبلآ مرتكب گرديده باشد ، بخشيده  ميشود»( رواى حديث  بخارى  ومسلم )

۱ - شش روز شوال

  از ابو  ايوب انصاري  ( رض )  روايت است  كه : پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود :

« من صام رمضان  ثم أتبعه ستا من  شوال كان كصيام الد هر » « كسي كه ماه مضان  وبدنبال آن  شش  روزه  از ماه  شوال  را روزه  بگيرد  مانند اينست كه يك سال  كامل را   روزه  گرفته باشد »

( صحيح سنن ابو داود : ۲۱۲۵ ( ،) صحيح مسلم : ۲/۸۲۲/۱۱۶۴( ، ) سنن الترمذى : ۲/۱۲۹/۷۵۶ ( ، )سنن ابن ماجه : ۱/۵۴۷/۱۷۱۶  (

۲و۳  روز  عرفه براى غير حاجي  وروز عاشورا  وروز قبل  ازآن  :

 از ابو قتادة  روايت  است : » سئل  رسول الله  )ص( عن صوم  يوم  عرف  ؟ فقال : يكفر  السنة  الماضية  والباقية ، وسئل  عن  صوم  يوم  عاشورا ء ، فقال  يكفر  السنة  الماضية »«   از پيامبر)ص(در باره  روزه روز عرفه سؤال شد فــرمود : گناهان  سال  گذشته وسال  جاري  را از بين  مى برد ودر باره  روزه  روز عاشورا  از او سؤال شد فرمود : گناهان  سال  گذشته  را از بين  مى برد «

 ) صحيح مسلم : ۲/۸۱۸/۱۱۶۲ (از ام الفضل بنت  حارث روايت  است :» أن نسا  تماروا عند ها  يوم عرفة فى صيام رسول الله )ص( فقال بعضهم : هو صائم ، وقال  بعضهم : ليس بصائم ، فارسلت  إليه بقدح لبن  وهو  واقف على بعيره  بعرفة فشربه« » مردم  در روز عارفه  در باره  روزه بودن  پيامبر صلى الله عليه  وسلم  نزد من  بحث وجدال  كردند . بعضى  از آنها  گفتند : او  روزه است  وبعضى  ديگر  گفتند  روزه نيست . من ظرفى از شير  را برايش  فرستادم ، ايشان  در حالى  كه روى شترش  در عرفه  ايستاد بود آن را نوشيد « ).

)صحيح  امام بخارى ، فتح البارى : ۴/۲۳۶/۱۹۸۸ ،صحيح مسلم : ۲/۷۹۱/۱۱۲۳  ،  سنن ابود داود ) ابن المعبود : ۷/۱۰۶/۲۴۲۴ (

از ابو غطفان بن طريف  مري  روايت است : از ابن  عباس (رض ) شنيدم  كه مى  گفت : » حين صام  رسول الله )ص(  يوم  عاشورا  ء وأمر بصيامه ، فقال  يا رسول  الله  إنه  يوم تعظمه  اليهود  

والنصارى  فقال  رسول الله )ص( :  فإ ذا كان  العام  المقبل  إن  شا ء الله  صمنا  اليوم التاسع . فقال : فلم يأت  العام المقبل ، حتى توفى  رسول الله )ص(» )وقتى پيامبر صلى الله عليه وسلم  روز  عاشورا  را  روزه  گرفت  وبه روزه  گرفتن  آن دستور داد ،  مردم گفتند  اي  رسول  خدا عاشورا   روزي است كه يهود ونصارى آن را  بزرگ  مى دارند .

پيامبر صلی   الله علیه وسلم فرمود  :

سال  بعد  انشا ء  الله   روز نهم  را هم   روزه  مى گيريم. ابن عباس گفت : قبل  از آنكه  روز نهم سال بعد  بيايد  پيامبر صلى الله عليه وسلم  فوت كرد .(صحيح سنن ابو داود : ۲۱۳۶ ) ، (صحيح مسلم : ۲/۷۹۷/۱۱۳۴

گرفتن روزه در مــــاه محــرم:

 -۴ گرفتن روزه در مــــاه محــرم:

از ابو هريرة  (رض )  روايت است كه پيامبر صلى الله عليه وسلم  فرمود : «  افضل  الصيام  بعد الرمضان شهر الله المحرم، افضل الصلاة بعد الفريضة صلاة الليل» « بهترين   روزه  بعد  از ماه  رمضان  روزه  ماه محرم  وبهترين  نماز  بعد  از نماز  هاي  فرض نماز شب است ».

  ۵-اكثر  روز  هاي  ماه  شعبان :

از عايشه  (رض)روايت  است : « ما رأيت  رسول الله (ص)  استكمل  صيام  شهر قط إلا  شهر  رمضان ،  وما رأ يته  فى شهر أكثر  منه صيامٱ فى  شعبان  » ( پيامبر صلى الله عليه وسلم  را نديدم كه ماهى  را كامل   روزه  بگيرد ،  مگر  ماه  رمضان  و  او را  نديدم كه در هيچ يك  از ما  ه ها  به اندازه  ماه شعبان  روزه  بگيرد «»(صحيح امام مسلم : ۴/۲۱۳/۱۹۶۹) ، ( صحيح امام مسلم : ۱۱۵۶  - /۸۱۰/۱۷۵  ) ، (سنن ابو داد : ۷/۹۹/۲۴۱۷)

   -۶ روز هاى دوشنبه وپنجشنبه:

 از اسامه  بن  زيد  روايت  است : « إن نبي الله (ص)   كان يصوم  يو  الاثنين  والخميس ، وسئل عن ذلك فقال : إن  اعمال  العباد تعرض يوم  الاثين  والخميس »« پيامبر صلی الله علیه وسلم روز دوشنبه  وپنج شنبه  را روزه  مى گرفت . در باره  از او سؤال شد ، فرمود : اعمال  بندگان در اين دو روز( پيش خدا )عرضه ميشود « . ) صحيح سنن ابو داود : ۲۱۲۸ ( ، پيغمبر اسلام  در سفر وحضر  در روز هاى بيض ) ۱۳ ، ۱۴ ، ۱۵ ،  هر ماه (  افطارنميگرد. ) نساىى ، ترمذى ( قابل تذكر است  روزه ثوابى  را هر زمانيكه  از ادامه  آن خسته  شديد  ميتوانيد  آنرا  افطار نمايد.

روزه  هـــــــاى ممنوعــــــه :

در ايام ذيل  گرفتن روزه  ممنوع مى باشد.

-۱  گرفتن روزه  درايام شك )يعنى  اينكه  ساير  مسلمين  روز  دار نباشند ولى  به زعم  خويش  روزه  بگيرد.(

يــــوم شك

 )يوم شك يا روز شك) ، روز ۳۰ ما ه شعبان را گويند كه در شامگاه  روز ۲۹  شعبان ،   مهتاب ديده نشود  وبه طور قطعى هم معلوم نباشد كه فردا ۳۰  شعبان است  يا اول  رمضان . در  اين روز ، روزه گرفتن  مكروه تحريمى است .

حضرت عمار بن ياسر )رض(  از پيامبر اكرم )ص(  روايت نموده  اند كه : « من صام اليوم الذى شك فيه فقد عصى أبا القاسم » كسى كه يوم شك  را  روزه  بگيرد با پيامبر  صلى الله عليه وسلم  مخالفت كرده است « ( سنن الترمذى : ۲/۹۷/۶۸۱ ) ، (سنن ابو داود : ۶/۴۵۷/۲۳۱۷ ) ،    ( روز عيدين عيد فطر وعيد اضحى ، يـــازدهم  ،  دوزادهم ، سيزد هم ذوالحجة .)

۲- گرفتن  روزه  در روز عيدين ( عيد  فطر وعيد الاضحى)

۳- گرفتن  روزه  در   دوره  حيض  ونفاس.

۴- همچنان  حضرت  محمد صلی الله علیه وسلم روزه بدون  افطار وسحر  رامنع نموده  است

يــــوم شك

 حكم روزه ء نفلى براى زن شوهر دار:

زن نميتواند بدون اجازه شوهر ش در صورتيكه شوهرش مقيم باشد ، روزه ثوابى بگيرد.

از ابو هر يرة  (رض )  روايت شده  كه پيامبر  اسلام  فرمود : « ولا تصم المرأ ة يــومٱ  واحد ٱ ،  وزوجها  شاهــد  إلا بإ ذنه ، إلا رمضان » (  روزه  نگيرد  زن حتى يك روز  در حاليكه  شوهر ش  باشد مگر به  اجازه  او غير از  رمضان )( احمد ، بخارى ، مسلم )

    اين حـديث شريف  بصورت آشكار  زن را  از روزه  گـــــرفتن  روزه نفلى  در حاليكه  شوهر ش  حاضر باشد منع مى كند زيرا ممكن  است  باعث تلف  حق او گرددولى  در    روزه  رمضان  چون فرض است  اجــازه  گرفتن  از شوهر  لازم  نمى باشد.

روزه مــــكر وه 

روزه است كــــه انسان    تنها  روز  شنبه  ويا يكشنبه  را روزه بگيرد ويــا  فقط  روز عاشورا را روزه ء  بگيرد . ويـــا  روزه گرفتن  زن بدون  اجـــازه  شوهر  ، ويا روزه ء گرفتن  بدون  افطار  (كــه بنام  روزه وصال ) ياد ميگردد . وغيره از اين قبيل  روزه را در شريعت اسلام  بنام  روزه مكروه  مسمى   نموده اند.

روزه حــــــرام 

    در روز هاى ذيل  سال  گرفتن روزه ء حرام ميباشد .

۱- در روز عيد رمضان  وقربان : از ابو عبيد مولاي  ابن أزهر  روايت است : در روز  عيد با عمر بن خطاب (رض)  بودم  گفت : پيامبر صلى الله عليه وسلم از روزه گرفتن  در اين دو روز  نهى فرموده  است ، اولين  روز  بعد  از ماه  رمضان ( عيد فطرورزي  كه  

از قرباني  هايتان  مى خوريد ( عيد قربان )( صحيح امام بخارى : ۴/۲۳۸/۱۹۹۰ ) ، (صحيح امام مسلم : ۲/۷۹۹/۱۱۳۷ )

-۲   « ايـــــام تشريــــــق »

از ابو مره  مولاي أم  هاني روايت است « با عبد الله بن عمرو نزد پدرش عمر و بن عاص  رفتيم ، غذايي جلو ما گذاشت  وگفت : بخوريد ، (عبد االه )  گفت  من روزه هستم ، عمرو  گفت :  بخوريد ،  اينها  روز هايى  است كه پيامبر  صلى الله عليه وسلم به ما امر  مى كرد  كه روزه  نگيريم واز روزه  گرفتن  ما را  نهى مى كرد . امام مالك  گفته است  : منظور از اين  روز ها  ايام التشريق است  .»

۳  - روزه  گرفتن  جمعه  به تنهايى :

از ابو هرير ة (رض )  روايت  است : هيچ كدام  از شما  روز جمعه روزه  نگيرد  مگر  اينكه  روز قبل  يا بعد از آن  نيز  روزه  بگيرد  . ( صحيح امام بخارى : ۴/۲۳۲/۱۹۸۵ ) ، (صحيح امام مسلم : ۲/۸۰۱/۱۱۴۴ ) ، ( سنن ابو داود : ۷/۶۴/۲۴۰۳ )

-۴ روزه گرفتن شنبه به تنهايى:

«در حديث عبدالله بن بسر  سلمى  از خواهرش صما ء  روايت است كه پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمود : » روزه  شنبه  را به تنهايى  روزه  نگيريد  مگر  روزه  هاي كه بر شما  فرض باشد ،   واگر  بجز پوست  انگور  يا شاخه  درخت  چيز ديگرى  نيافتيد ، آن را بجويد تا آن  روز  روزه  نباشيد »

( سنن ابو داود : ۷/۶۶/۲۴۰۴ ) ، ( سنن الترمذى : ۲/۱۲۳/۷۴۱ )

 -۵نيمه دوم شعبان براى كسى  كه به روه  گرفتن  آن  عادت  ندارد:

از ابو هريرة (رض)  روايت  است كه پيامبر صلى الله عليه وسلم  فرمود : « هيچ  كدام  از شما  يك يا دو  روز  قبل  از رمضان  روزه  نگيرد مگر اينكه  به روزه  گرفتن  در آن  روز  عادت  داشته  باشد كه در اين  صورت  مى تواند آن روز  را روزه  بگيرد »

( صحيح امام بخاري : ۴/۱۲۷/۱۹۱۴ ) ،( صحيح امام مسلم : ۲/۷۶۲/۱۰۸۲ )

روزه بــــالاى كى فـــــرض است  :

اجماع علما بر اينست  كه روزه ) ماه رمضان ( بر هر شخص مسلمان ،  عاقل ، بالغ ، سالم  ومقيم فرض است  البته زن  بايد  از حيض  ونفاس  پاك باشد. ) فقه السنه : ۱/۵۰۶  ط الريان )

مـــفهــوم شـرط بلـو  غ

شرط بلوغ  بدين معنى  است كه مسلمان  كه بر  سن  بلوغ  رسيده  باشند  وتوانمندى  گرفتن  روزه  را  داشته  باشند . روزه  بالاى  آنان  فرض  ميگردد. اين بدين  معنى  است كسانيكه  بــــه سن بلوغ  نرسيده اند  گرفتن روزه  بالاى  آنان  فرض  نمى  باشد.پيامبر صلى الله عليه  وسلم فرموده است :

« رفع القلم عن ثلاثة : عن المجنون حتى يفيق ، وعن النائم حتى يستيقظ ، وعن الصبي حتى يحتلم »« تكليف  از سه دسته  برداشته  شده است : از ديوانه  تا هوشيار شود واز به خواب  رفته  تا بيدار شود واز كودك  تا بالغ شود » .( صحيح جامع صغير : ۳۵۱۴  ) ، ( سنن الترمذى : ۲/۱۰۲/۶۹۳  )

مفهوم  شرط قــادر بــــود ن  

مفهوم  شرط قــادر بــــود ن 

      شر ط  قــــادر  بودن  به اين معنى  است  كه يك  نفر  مسلمان توان  گرفتن  روزه  را داشته  باشد بالاى  آنان   گرفتن  روزه فرض ميگردد ،  ولـــــــى  مريضان  كه توان  گرفتن  روزه  را ندارد  وبا گرفتن  روزه  وضعيت  صحي  آنان  برهم   ميخورد ودوكتوران  براى  آنان گفته باشند در صورتيكه روزه  بكيرند به وضعيت جسمانى شان  ضرر  ميرسد  در اين صورت  گرفتن  روزه  بر آنان  فرض نبوده . هر زمانيكه  از مريضى  بهبود  يابند وعذر  موجود مرفوع گردد به قضا ء  آن مبادرت  ورزند.

امــــراض :

امراض كه خوردن   روزه  را به  توصيه  داكتر  معالج  متدين  جواز  دانسته  عبارتند از :  (امراض سل ،  امراض  صدرى ، امراض معدى ، امراض روانى ،  كه انسان  به گرفتن  روزه  از حالت  نورمال  خارج ميگردد. ( وغيره امراض خطرناك ومضر ...)  اگر شخصى  فقط بــه اساس وهم  وخيال خود  كه گويا  روزه ء اورا مريض  مى سازد  ويا مريضى اور افزايش ميدهد ، در حاليكه  آن را   تجربه  هم  نكرده  ونه دكتور  متخصص برا يش مشوره  داده  روزه ء نگيرد  گنهگار بوده   وبايد كفاره آنرا هم  بپردازد.

شيخــوخت ويـا كبر سن

شيخوخت ويا كبر سن  بدين معنى است  . آنعده  از مسلمانانيكه  توانمندى   گـــرفتن  روزه  را از دست  داده  باشند . به اساس اين حكم الهى   «وعلى  الذين يطيقونه فدية طعام مسكين » پيران كهن سال وزنانى كه نتوانند روزه  گيرند  پس بايد فديه  بدهند. همچنان اين  حكم  شامل  حال  انعده از كسانى  ميگردد كه به امراض مزمن  كه علاج  دوباره  آن  غير ممكن  باشد . برآنان  گرفتن  روزه  فرض  نيست  در بدل  آن ميتوانند فديه دهند  كه  سير  كردن هر روزه   يك  نفر  مسكين است  .

مجـــــاهـــــــد

مجاهد كه مصروف جهاد اعلاى كلمة الله ودفاع از مقدسات  وطن  باشد ، گرفتن  روزه  بالاى  آن فرض نيست . ميتواند بعد از  اينكه  امور  مجاهدت  اش  به پايان  رسيد  به گرفتن  روزه اقدام  نمايد.

مسافـــــــــــر 

بـراى مسافر  بـــر اساس حكم آيه متبركه «ومن كان  منكم مريضٱ او على  سفر فعدة من آيــــام آخر »كسانيكه  از شما  مريض ويا در سفر  باشد ، شمار روز هاى  ديگر  آنرا بگيرد. (  جواز دارد كه روزه را افطار نمايد. )

علماء حدود مسافتى كه سفر بشمار ميآيد را  4 بُرد بر آورد نموده اند . هر بُرد عربى برابر است با (22.176) كيلومتر، در نتيجه مسافتى كه احكام سفر به آن تعلق ميگيرد برابر است با 4 برابر اين مقدار يعنى (88.704) كيلومتر ( برای معلومات مزید مراجعه شود به كتاب «الفقه الإسلامي وأدلته» 1/74-75).

علما برای تآیید نظرایات خویش بر  روایات ذیل اسلامی استناد نموده اند :

۱از پيامبر صلى الله عليه و سلم به سند ضعيف روايت شده است كه گفت: «يا أهل مكة لا تقصروا في أدنى من أربعة برد من مكة إلى عسفان»  (روايت طبراني در المعجم الكبير (11162)، ودار قطني (1/387)، وبيهقي  (3/13، يعنى: «اى اهل مكة، از مسافت كمتر از 4 بُرد ما بين مكة و عسفان (نمازها را) قصر نكنيد».

۲- از ابن عباس رضي الله عنه سؤال شد كه آيا تا رفتن به عرفه نمازها را قصر كنيم؟ گفت: نه، ولى تا عسفان و جدة و طائف (ميشود نماز را قصر كرد) (التلخيص الحبير 2/46). 

۳-ابن عمر و ابن عباس رضي الله عنهما هنگام سفر در مسافت 4 بُرد به بالا (يعنى بيشتر از (88.704) كيلومتر) نمازها را دو ركعت ميخواندند و روزه را نميگرفتند.

ابن عمر هنگام رفتن به "ذات النصب" نماز را قصر كرد، و بين اين مكان تا مدينة 4 بُرد مسافت بود (فتح الباري 2/566).

در ضمن سفر بايد سفر مباح باشد تا احكام سفر بر او تعلق گيرد.

در نتيجه كسى كه مسافت بيشتر از (88.704) كيلومتر را طى كند احكام سفر به او تعلق ميگيرد و ميتواند روزه را بشكند و نمازها را قصر و جمع كند، ولى همانطور كه بيان شد بايد سفرش مباح باشد، ولى اگر مسافت طى شده كمتر از (88.704) كيلومتر باشد، احكام سفر به او تعلق نميگيرد، و نميتواند كه روزه را بشكند و يا نمازها را قصر و جمع كند

و نا گفته نماند كه مسئله فوق الذكر يكى از آراء علماء در مورد مسافت قصر و جمع میباشد، و نظريه هاى ديگرى نيز وجود دارد و علماء نزديك به 20 قول را در مورد مسافت قصر بيان كرده اند. که نسبت طولت کلام از ذکر آن جلوګیری مینمایم .

 (ولــى  قا بل  تذكر است  به مجرد كه مسافر  به حالت  مقيم آيد به گرفتن  روزه  آغاز وايام قضا ء شده را  قضائى  بياورند

حـــمـــــــل :


حـــمـــــــل :

       زنان كه حامله  اند وميدانند كه به گرفتن  روزه  براى  حمل  وخود آن ضرر ميرسد مكلف به گرفتن  روزه   نيستند.

ارضـــــــاع 

 اگر زن شيرده گمان غالب كند كه در صورت  روزه گرفتن  ضرر شديد به طفل  وى خواهد رسيد  اجازه دارد  روزه نگيرد.صرف قضاى روزه بر آنها فرض است .از انس بن مالك  كعبى (ر  ض )  روايت شده  كه رسول  الله عليه السلام  فرموده است :

« إن الله عزوجل وضع عن المسافر  الصوم  وشطر  الصلاة  وعن الحبلى والمرضع  الصوم »

« خداوند  عزوجل  برداشته  از مسافر   روزه  ونصف نماز را  واز زن  حـــاملـــه  وشير ده  روزه را »

( احمد ، ابو  داود  ، ابن ماجه ، تر مذى )

      امام  ابو حنيفه  ( رحمة الله عليه ) ميفر مايد :  اگر زنى  حامله يا شير ده  از  روزه گرفتن بتر سد  جايز است  افطار كند  فرق نمى كند  كه خوف  او بر خودش وطفل  اش ويا تنها بر خودش ويا تنها بر  طفل اش  باشد ، ودر صورت كه  قدرت  يافت  صرف بر او قضا ء  لازم است  نه فديه ، همچنان  پيهم  روزه گرفتن  در ايامى  كه قضا  مى كند  بر او لازم  نمى باشد.  اين حكم براى زنى كه  فرزند  خود را شير  ميدهد  وزنى  كه براى  شير دادن  اجير  شده  فرقى  ندارد  زيرا    اگرمــادر طفل  باشد شير دادن  به اساس  ديانت بر او وجب است  واگر  اجير باشد  شير  دادن  به اساس  عقد بر او واجب  شده است .

حـــــائض ونفـــــاس

زنانيكه به دوره  حيض ونفاس باشند  جواز ندارد  كه روزه  دار  گردند . اگر زن حائض وزنى كه در نفاس است  روزه بگيرند ، روزه آنها  صحيح نيست ؛ چون يكى از شروط  صحت روزه ، پاكي از حيض ونفاس  است وبر آنها قضا  واجب  است .

در حديث  از بى بى  عايشه (رض )  روايت  است  : « كنا نحيض على  عهد  رسول الله (ص) فنؤ مر بقضا ء  الصوم  ولا نؤمر  بقضا ء  الصلاة » « ما در زمان  پيامبر صلى الله عليه وسلم  به حيض  مى افتاديم ،  به مادستور  داده  مى شد  كه تنها  روزه  را قضا  كنيم  نه نماز را »( صحيح سنن الترمذي : ۶۳۰  ) ،( صحيح مسلم : ۱/۲۶۵/۳۳۵) ، ( سنن ابو داود ۲۵۹  و ۱/۴۴۴/۲۶۰ ) زن  هر زمانيكه  از دوره  خلاص شدند  بــه تجديد نيت  به گرفتن  روزه  اقدام  نمايند.

زنانه حائضه  ونفسا ء   روزه فوت شده  شانرا  بعد از رمضان قضا ء مى آورند.( اگر  دوره  نسائى اش  قبل از فجر  صورت  گيرد  ميتواند اول نيت  وبعدٱ به گرفتن  روزه  ا قدام  نمايد واگر دوره  نسائى آن بعد از  فجر صورت  گيرد در صورتيكه  خواسته باشد  ميتواند در همان   روز  از خوردن ونوشيدن اباء ورزد . ولى  روزه آن درست  نبوده بايد به قضاء آن مبادرت  نمايد. (قابل تذكر است  آنعده  از زنانيكه  مريض به جريان  دم   متداوم مبتلا ء اند  ( خارج از ايام  حيض ونفاس )  ميتوانند  روزه بگيرند. وحتى  نماز  پنچ گانه  را بشر ط آنكه  براى  هر نماز وضو  جداگانه  نمايد ، اداء نمايد.

اگر زن فقط يك لحظه قبل از شام حيض يا نفاس  ببيند  روزه اش  باطل  گرديده وبايد آنرا قطع كند. اگر خون حيض  يا نفاس براى لحظه يى  هم قطع  شود براى  روزه  نيت كند  هر چند غسل  را كمى  به تأخير  اندازد.تبصره :بايد  دانست اگر روزه انسان فاسد شود  بايد از خوردن  ، نوشيدن وساير  شكننده هاى  روزه  به جهت احترام  رمضان  خود  دارى  كند  اما  اين حكم  بر اى حائض  ونفسا ء  تطبيق  نميشود بلكه  بروى   لازم است  كه خوردن ونوشيدن  خود  را از چشم مردم پنهان  نمايد.

شدت گـرسنگى  وتشنگى  :

  اگر روزه ء دار  از شدت  گر سنگى  بـــه خطر زندگى  يـــا خطر  فتور  در عقل  باشد  ميتواند روزه نگيرد .

تــرس از هـلاكت :

اگر  به علت  محنت  ومشقت  احتمال مردن  ، يا ظالمى  بر كسى جبر  كند  كه اگر  روزه  گرفتى تر خواهم  گشت  يا  به سختى  ترا لت وكوب خواهم كرد  ويا يكى از اعضاى  بدن ترا قطع  خواهم كرد  ، اجازه است  كه روزه نگيرد.

بــى هــوشى

       اگر بيهوشى  بر كسى  طارى  گردد  وچند  روز دوام كند  . در اين صورت  قضاى  روز هاى  كه مانده  واجب است  .

جنـــــــون 

            اگر  جنون  بر كسى طارى گشت واز آن هيچ وقت بهبود نمى يابد  از گرفتن روزه معاف است ، قضا  وفديه واجب  نمى باشد  ولى اگر بهبود  يافت  ، قضا  بر وى واجب است.

 تبصره

      اگر بيمار ومسافر  با گرفتن  روزه  دچار  مشقت  نشوند ، روزه گرفتن بهتر است واگر دچار مشقت  شوند  بهتر آن است  كه روزه  نگيرند. در حديث  شريف از ابو سعيد خدري (رض )  روايت است :  « با پيامبر  صلى الله عليه وسلم در ماه رمضان به جنگ  با كفار  رفتيم بعضى  از ما  روزه  بودن وبعضى  ديگر  روزه  نبودند  بدون  اينكه  از همديگر  ايراد  بگيرند  ومعتقد بودند كسى  كه توانايى  روزه  دارد  اگر روزه  بگيرد  بهتر  است  وكسى  كه توانايى  روزه را ندارد  بهتر  آن است  كه روزه  نگيرد »( مسلم ۱۱۱۶ -۲/۷۸۷/۶۹  ) ، ( سنن الترمذى ۲/۱۰۸/۷۰۸ )

حالاتى كـــــه شكستن  روزه  در آنها  جـا يـــز است :

       حمله  نا گهانى  مرض  كه خطر مرگ  را دربر  داشته  باشد  ويا حوادث ترافيكى  توام  با خطر  باشد.اگر كسى  نا گهان مريض  شود ويا در صورتيكه  روزه خود را  نشكند خطر  شدت  بيمارى  اورا تهديد  ميكند  جـواز دارد  روزه  خود را بشكند.     اگر كسى را مار ويا گژدم  گزيد  وضرورت به دوا  باشد  ميتواند  روزه خود را بشكند.

شـــــــــــــروط  روزه :

      اول  اســــلام : يكى از شرايط روزه  همانا  مسلمان  بودن است . كسانيكه  از دين اسلام بر گردند  روزه  آنان باطل  است  ودر صورت  رجعت  دوباره  به دين مبين اسلام ميتوانند به قضا ء روزه اقدام  نمايد:

دوم نـــيــت :

      «  إنما الا عمال با لنيات ، وبنما  لكل امري  ما نوى »« قبول وصحت  اعمال با نيات است ، پذيرش  وپاداش  هر عمل بستگى به نيت  آن دارد» معناى نيت اراده كردن در قلب ميباشد  .

       روزه  بدون نيت درست  نمى باشد. روزه دار بايد در شب ( اغاز  از غروب افتاب  الى طلوع  افتاب  يا فجر) نيت روزه  را بعمل ارد . محل  نيت همان قلب است  ضرورت نيست كـــــــه به زبان  

مبادرت  شود .  نيت روزه  ميشود  از اغاز شهر رمضان  اغاز والى  اخير ماه  رمضان ادامه  يابد . ضرورت   به تجديد  همه روزه  آن نيست . ولى  اگر  روزه به اثريكى   از عذر  شرعى  مقطوع  گردد ضرورت است  كه به آغاز دوباره  نيت  روزه  نيز تجديــد يـــابد.( نيت  به هر زبان كه شخص ميخواهد   ميتواند آنرا بجاء  اورد.  نيت  تنها  به الفاظى عربى شرط نيست. )

       اگر شخصى در شب  نيت ميكند بگويد : « وبصوم غد نويت من شهر  رمضان »   ( ومن  نيت كردم  براى فردا  روزه ء  ماه  رمضان را )   وشخصى  كه در روز نيت ميكند بگويد : « نـــويت وبصوم اليوم مــــن شهــر  رمـضـــان »( من نيت كردم  براى  امروز روزه ء  رمضان را  )براى مسافر ضرور است  كه در رمضان  نيت كدام  روزه ء واجب  را ننمايد ، اگر  نيت  روزه ء فرض  رمضان  را كند  يا نيت  روزه ء  نفلى  را در هر صورت  درست است.كسيكه  روزه ء قضاى رمضان المبارك  را ميگيرد ضرور  است  كه بطور  معين  نيت   روزه ء فرض را بنمايد.اگر شخصى  در شب  نيت  روزه  را فراموش  كند  ودر  روز بيادش آيد، در سه  نوع  روزه  نيت كردن  تا قبل  از زوال  آفتاب  صحيح ميباشد كه عبات اند از :   « روزه  رمضان المبارك  ، روزه هاى  نذر كه   روز يا تاريخ  آن معين  گرديده  باشد ، روزه نفلى»  در چهار نوع  روزه نيت  كردن  از غروب  آفتاب  تا طلوع  صبح  صادق ضرور بوده وپس  از طلوع  صبح  صادق  نيت كردن  كافى  نمى باشد واين  روزه ها  عبارت  اند از : «    روزه قضايى  رمضان المبارك  ، روزه  هاى  نذر كه روز وتاريخ  آن معين  نشده باشد ،   روزه  هاى كفاره  ، روزه هاى  قضايى  روزه ء  نفلى  كه پس  از آغاز  به علتى  فاسد  شده باشد.»  اگر شخصى در شب بنابر  دليلى  اراده  روزه گرفتن  را نداشته  ودر صبح  هم به فكر   روزه  نگرفتن  باشد ، سپس  قبل از زوال  آفتاب  فكر كند ترك  روزه  ء رمضان  درست نيست  ونيت كند  روزه اش  صحيح  ميباشد ، اما صبح چيزى  خورده باشد ضروت  به نيت نمى افتد.

فــــــرايــــــــض  روزه 

در روزه از نمودار شدن  صبح  صادق  تا غروب آفتاب  كناره گيرى  كردن از سه  چيز فرض است : (امتناع از خــــوردن ، امتناع  از نوشيدن ،  امتناع  از لذ ت جنسى  )

سنن ومستحبـــات روزه

سحرى كردن  اگر چه به   دانه  خر ما باشد ،  خوردن سحرى  در اخير  وقت  مستحب است  طوريكه  چيزى وقت  به صبح صادق  مانده باشد.  نيت روزه ء در شب مستحب است ، عجله  در افطار  پس  از غروب  آفتاب  تاخير نكردن  در  افطار مستحب است . افطار با آب وخر ما مستحب  بوده . روزه دار   بايد در مـــاه مبارك رمضان از : غيبت ، سخن  چينى ،  در غگويى ،  غالمغال ،  قهر وظلم   ، امتناع بعمل آرد.

 وقـــــت روزه

وقت روزه  فرضى  ويا روزه شرعى،  به حكم قرآن از طلوع  صبح  صادق آغاز وتا غروب  آفتاب  ادامه  مى يابد . 

چنانچه در( آيه ۱۸۷  سوره بقره ) آمده است :« وكلوا  واشربوا  حتى يتبين لكم الخيط  الابيض من الخيط ا لاسود من الفجر  ثم أتموا  الصيام الى اليل  »  ( تا آن وقت  بخوريد وبنوشيد كه خط  سفيد از خط سياه  خوب نمايا  ن  وآشكار  شود وباز  روزه  را تا اول  شب  به اتمام رسانيد وآنرا بگيريد. ) ولى در كشور هايكه آبر الود اند وتعيين  وقت  در آن دشوار  است  فتواى علما  است  كـه افطار  به وقت محلى  نزديكترين كشور اسلامى  صورت  مى پذيرد  .

       روزه گرفتن در شب  جواز نداشته  خداوند ( ج  )  شب  را براى استراحت  افريده « هو الذى جعل لكم  الليل لتسكنوا فيه والنهار مبصرٱ  إن فى ذالك لايات  لقوم يسمعون »( يونس آيه

سحـرى« پـس شب »   وا فــــطار

سحـرى« پـس شب »   وا فــــطار

پيامبراكرم (ص)فرموده است  : « سه امر از جمله  اخلاق  پيامبرانه  ميباشد  :« تاخير  در سحرى ، تعجيل   در افطار ،  در نماز دست راست  را بر چپ  گذاشتن » پيامبر اسلام ميفر مايد : « سحرى  بخوريد  ، زيرا  در خوردن سحرى  بر كت است :  براى روزه  گرفتن  روز از  خوردن  سحرى كمك بگيرد وبراى  قيام ليل ( تهجد )  از خوابيدن  بعد از  ظهر  كمك  حاصل كنيد. »

     براى  روزه   دار مستحب است  كه با خرما تازه افطار  كند  ودر  صورت  عدم موجوديت  آن  با آب  افطار  نمايد ودر زمستان  ميتواند  با خر ماى  خشك و در صورت  عدم موجوديت  آن  با آب  افطار  كند تا معده  آماده  گرديده  وغذايى  را كه  بعدٱ  خورده ميشود بتواند هضم  نمايد . پس  از آنكه  شخص  با خر ما  يا آب  وغيره  افطار  كرد  نماز شام  را ميخواند وبعد  از آن  غذا  ميخورد و پيامبر  (ص)  فرموده  است : «  إذا أفطر  أحدكم فليفطر على تمر ، فإن  لـم يجد فليفطر على ما ء  فإنه  طهور »

 « چون افطار كند  يكى از شما  پس  افطار  كند با خر ما  ، پس  چون  نيافت پس  افطار كند با آب  زيرا  پاك  كننده است  »( متفق عليه )براى روزه دار  عجله در افطار  وتأ خير  در سحرى  افضل ميباشد زيرا پيامبرصلی الله علیه وسلم   فرموده است  : « لا تزال أمتى  بخير ما أخروا السحو ر  وعجلو ا الفطور»« هميشه امت من به خير باشند  تا وقتيكه  به تاخير اندازند  سحرى  را وشتاب  كنند  در افطار ».

 دعــاى افــطار

      « اللهم لك صمت وعلى رزقك افطرت  »( خداوند !  من براى تو  روزه گرفتم  واز رزقى  كه تو نصيبم كرده اى  افطار نمودم )( رواى حديث شريف  :  ابوداود ). ويا اين دعــــــــا : « بسم الله والحمد لله ، اللهم لك صمت وعلى رزقك افطرت وعليك تو كلت سبحانك وبحمدك ، تقبل منى ، انك انت السميع العليم »

دعا بعد از افطار

« ذهب الظما ء وابتليت  العروق وثبت الاجر  ان شا ء الله »(تشنگى زايل  شد، رگ ها سيراب گشت ، واگر خداوند خواست اجر نيز خواهد رسيد.)( رواى  حديث شريف : ابوداود).

ثـــواب افطار دادن

اگر شخصى به روزه دار افطار دهد انقدر اجر وثواب  كمايى  مى كند  كه نصيب  روزه دار ميشود ، هر چند  افطارى  مذكور چند  لقمه  نان  يا يك خر ما باشد.پيامبر (صفــرموده است« شخصى كـه روزه  دارى  را افطارى  دهد  او  را اجر وثواب مانند  روزه  دار است »( بيهقى )

امـور بـاطل كننده  روزه

      در باب  مبطلات  روزه  آمده است  : هر  آنكسيكه بدون عذر شرعى   روزه  را بخورد ، اگر  تمام عمر  روزه  هم بگيرد ثواب  انروز  را بدست  نخواهد اورد.

امـوركه روزه را بـاطل مى سازد عبارتند از :

۱- جماع  در روز .

۲ -انزال منى بشكل عمدى . ولى اگر  انزال  درخواب  صورت گيرد  روزه اش  فاسد نمى گردد.

۳ - رسيدن  چيزى( جامد باشد ويا مايع )  به معده بطور عمدى باشد ويا غير قصدى .

۴- استعمال  سگرت ويا ساير  دخانيات.

۵- گرفتن  دوا ء از همه طرق موصوله به معده .

مكروهات روزه

اموری که روزه را مكروه مى سازد عبارتند از :

لب زدن ويا در دهن  گرفتن  لب زن ويا برهنه  ملاعبه كردن  هر چند خطر انزال  وجماع  هم  نباشد  مكروه است .انجام  امورى كه انديشه انسان را انقدر  ضعيف سازد  كه موجب  شكستن  روزه  شود  مكروه است.بيش  از ضرورت شستن  دهن  وبينى.بدون دليل  لعاب دهن  را جمع كردن  وآنرا  فرو بردن.اظهار بى قرارى ، اضطراب  واضمحلال .بــه غسل  ضرورت  داشته  وموقع آن نيز  ميسر باشد ، اما بدون  دليلى  تأخير كرده وبعد  از صبح  صادق غسل كند.

چيز هاى مانند  پودر دندان  ، كريم  دندان ، زغال وغيره را در دهن  نگهداشتن وآنرا  با دندان  فشار دادن. غيبت كردن ، دروغ گفتن  ، دشنام  دادن ،  غالمغال  ، لت وكوب  نمودن  وبر كسى ظلم كردنقصدٱ گرد وغبار را در حلق جمع كردن  روزه را مكروه مى سازد.

 قــــضا ء  روزه

      معناى قضا ء  عبارت  از يك  روز  روزه  گرفتن  بعد  از ماه  رمضان  بجاى يك روز   روزه يى  كه  در ماه  رمضان  باطل  گرديده  ، ميباشد.قضا ء   روزه ميشود در ايامى  كه گرفتن  روزه  در آن ممنوع  نباشد  صورت  گيرد. قضا ء روزه  را الى  اغاز  ماه مبارك  سال  نو ميتواند بجا ء  آورد.  قضا  روزه ميتواند پى در پى  ويا متفرق  صورت گيرد.

كفـــــــاره چيست

كفـــــــاره چيست  ؟

      كفاره  عبارت  از جزاى شرعى ميباشد  كه خداوند  سبحانه  تعالى آنرا  بر كسيكه  بعضى از جرايم از او سر زند تعين  فرموده است  مانند وجوب كفا ره بر قاتل يا كسيكه سو گندش  را مى شكند. كفاره بر روزه دار  وقتى واجب ميشود  كه عمدٱ  روزه خود را  فا سد  نمايد مثلآ اينكه  جماع كند.كفاره  دو ماه  روزه پى درپى  را ميگويند ، در صورتيكه در اين  دوماه  رمضان  وروزه هايكه  روزه در آن  منع گرديده  است  نباشد . اگر به گرفتن  دو ماه  روزه  نيز قادر  نبود ،  به شصت مسكين  طعام دهد .   كفاره در روزه  فرضى بوده  در فساد  روزه  غير  رمضان  كفاره  وجود  ندارد ، اگر چه قضاى  رمضان  هم باشد. دادن طعام به ۶۰ مسكين ، فقير ، محتاج ،  نـــه براى كسانى كه نفقه  ايشان  بر او فرض  باشد ( مانند پدر ، مادر ، زن) همچنان ميشود  مقدار  طعام را  به پـــول  نيز تاديه  گرد وهمچنان ميتوان  همان مسكين رابراى ۶۰   روز كامل  طعام داد. ( طعام  شامل نان  چاشت ، شب ونان صبح ميگردد).

فــــــــــديـــــــــه

اگر زن حامله  وشير ده  توانايى روزه گرفتن  را  نداشته ويا از آسيب  ديدن كودكشان  بيم  داشته باشند ، ميتوانند  روزه نگيرند  ولى بايد  فديه  بدهند  ولاز م  نيست  روزه را  قضا كنند.

     از ابن  عباس  روايت است : « رخص للشيخ الكبير  والعجوز الكبير ة فى ذلك  وهما يطيقان الصوم أن يفطر ا إن شا ء ،  ويطعما  كل يوم مسكينا ،  ولا قضا ء عليهما ، ثم نسخ ذلك فى هذا  الايه « فمن شهد منكم الشهر فليصمه » وثبت للشيخ الكبير  والعجوز الكبير  إذا كان لا يطيقان  الصوم والجلي والمرضع إذا خافتا  أفطر تا ،  وأطعمتا كل  يوم  مسكينا»« به پير مرد  وپير زني  كه توانايى   روزه  گرفتن  را دارند اجازه داده  شد تا اگر  خواستند  روزه  نگيرند وبه  بدل   هر روز ، مسكينى  را غذا  بدهند» وقضاى  روزه  بر آنها   لازم   نيست ، سپس ؛  اين  حكم  با آيه « فمن  شهد منكم  الشهر فليصمه »  نسخ  شد ولى  ( آن حكم )  براى پير مرد وپير  زنى  كه  توانايى  روزه  گرفتن  را ندارند ثابت  مانده است .

همچنين  زن حامله  وشير ده اي  كه ( بر حال  خود  يا طفل خود ) بيم  

دارند مى توانند روزه نگيرند وبه بدل هر روز، يك مسكين را  طعام  دهند  »( بيهقى : ۴/۲۳۰ )

      همچنين  از ابن عباس  روايت است  :« إذا خافت  الحامل على نفسها ،  والمرضع  على ولد ها  فى  رمضان قال : يفطران ، ويطعمان  مكان  كل يوم مسكينا ، ولا يقضيان صوما »« اگر زن حامله از ضرر به جان  خود  وزن شير ده از ضرر به طفلش  بيم  داشت ، مى توانند روزه  رمضان  را نگيرند وبه جاي هر روز  مسكيني  را طعام  دهند  وقضاي  روزه  بر آنها  لازم  نيست »( صحيح البانى  در كتاب الاروا ء ) ۴/۱۹ ) اين حديث را به طبرى ( ۸ ۲۷۵ ) نسبت  داده  وگفته  است : سند آن به شرط مسلم صحيح است )

       مقدار طعام واجب :از انس بن مالك  روايت  است : « أنه ضعف عن الصوم  عاما فصنع جفنة ثريد  ودعا ثلاثين مسكينا فاشبعهم »« او سالى  دچار  ضعف  شد بطوريكه  نتوانست  روزه  بگيرد ، پس  كاسه اي تريد گوشت  درست كرد  وسى مسكين  را دعوت  وآنها را سيركرد »( الاروا ء ۴/۲۰) ، ( دارقطنى  : ۲/۲۰۷/۱۶ )

       تبصره

      فديه شامل ، طعام ، غله ، وقيمت آن  هم  ميگردد ، مقدار فديه  به اندازه  صدقه فطر است .ولى اگر شخص  از مرض  بهبود  يابد  ، قضائى  روزه فوت شده  بر او  واجب است  ، خداوند پاك  در مقابل  فديه  او  اجر وثواب  نصيب اش ميگرداند

        در غذا دادن ( صبح وشام ) معيار حد وسط غذايى  ميباشد كه خود شخص  در زندگى  عادى خويش  ميخورد.

مساوات  ميان « گناه » و « كفاره  يا جزا»

بايد گفت كه منظور از مساوات  ميان « گناه » و« كفاره  يا فديه »  مساوات عددى نيست ، بلكه كيفيت  عمـل را نيز بايد در نظر گـرفت  خوردن  يك   روز  روزه   ما  مبارك رمضان  با  آن   اهميت كه دارد ، جزا  ء اش  يك روز  كفاره نيست  بلكه بايد آن قدر  روزه بگيرد  كه به اندازه  احترام  آن يك روز ماه مبارك  شود ؛ به همين اساس است  كه كفاره  گناهان  در ماه  مبارك رمضان  بيش از ساير ايام است وثواب  اعمال  نيك  هم  بيشتر از ساير  روز هــــــا است .



      ماه مبارك رمضان و نـزول قـــرآن

« إ نا آنزلنه فى ليلــة مباركة إ نا كنا منذ رين  فيها يفـــرق كل آمــــر حكيم  »( سوره  دخان آيات ۳ و۴ )) (ما قرآن را در شبى  مبارك  نازل  نموده ايم زيرا  همــــواره  هشدار  دهنده  و انــدازه  كننده بوده ايم . در آن شب مبارك  هر امرى  طبق  حكمت خداوند تنظيم  مى شود. )

مـبـــا رك

مـبـــا رك

  از ماده  بركت گرفته شده است  . يعنى  شب  پر  از رحمت  ، شب   بسيار مفيد و سودمندى ، كه درآن   فراخى وزيادى نعمت  وروزى   وجود ميداشته باشد.همچنان خداوند پاك   ميفر مايد : « شهر  رمضان  الذى انزل فيه القرآن »( ماه رمضان  ماه ست كـــــه در آن  قرآن  فرود آورده شده است  .)

   بنٱ  حكم مطلق  همين است كه شب  قدر  در ماه مبارك رمضان است. شبى است كه  در  آن قرآن عظيم الشان  كه مبدا  تمام خيرات  وبركات  وسر چشمه  تمام نيكى ها  وخوبى ها ست ،  نزول  يافته است .   شب قدر ، شبى است ،  كه مقدرات  جهان بشريت  با نزول  قرآن  در آن استحكام  مى پذيرد ومشخص مى گردد.

مفسرين  اسلام نزول قرآن را بردو قسم  :

۱  - نزول دفعى و    كلى                         

۲- نزول تدريجى  تقسيم  مينمايند  :

نزول دفعى  يعنى قرآن بطور كامل  در شب قدر  برقلب  رسول اكرم (ص)  نازل گرديده است  ونزول تدريجى عبارت از نزولى  است كه : قرآن  در مدت  بيست وسه سال  به تدريج وبه مناسبت  ها  وطبق  رويداد  ها بر پيغمبر اسلام محمد صلى الله عليه وسلم  نزول يافته است.
ليلـــة الـــقــــدر  :

     «انا انز لنا ه فى ليلة القدر وما ادراك ما ليلة القدر  ليلة  القدر خير من الف شهر »( به تحقيق  ما فرود آورديم قرآن را در شب قدر وچه چيز مطلع ساخت ترا كه چيست شب قدر ، شب قدر بهتر است از هزار ماه ( خداونــد پاك   ميفر مايد : « شهر  رمضان  الذى انزل فيه القرآن »( ماه رمضان  ماه ست كـــــه در آن  قرآن  فرود آورده شده است  .( سوره بقره آيه ۱۸۵ ) ودر سوره قدر ميخوانيم :

« انـــــاانزلنا ه فى ليلة  القدر »(ما آن را در شب  قدر  نازل كرديم )  بنٱ  حكم مطلق  همين است كه شب  قدر  در ماه مبارك رمضان است .

معناى قـــــدر

قدر به معناى اندازه كردن ، معين نمودن وفيصله كردن آمده است . يعنى  ليلة  القدر شبى است كه خداوند متعال  در آن هر چيزى را صحيحٱ  انــدازه  مى نمايد . ووقت آنرا  تعيين مى كند واحكام را نازل مى فر مايد وتقـدير هر چيزى را  مقرر مى نمايدفيها يفرق كل امر حكيم . امرٱ من عند الله ... »« فيصله كرده ميشود هر كار  استوار  آن ، فرود آورديم  آنرا  به وحى كردن از نزد خويش. »( الدخان آيات ۴ و ۵  )

ليلة  القدر  دركدا م  يكى از شب   هاى  رمضان  ميباشد   :

     حضرت ام المومنين  عائشه(رض) مى گويد : كه پيامبر فرموده است : « ليلة    القدر   را در     ده  شب آخر   رمضان   در شب هاى  طاق جستجو  كنيد .»( رواى حديث شريف بخارى )

      ولى  به هر حال براى مسلمانان   بهتر اين است  كه   هر شب   ماه  مبارك  را به احتمال  اين كه شب قدر باشد ،  به عبادت  وقرائت  قرآن  ودعا  بگذرانند ودعا خويش را  منحصر به سه ويا چهار شب ويا هم شب هاى طاق  نسازند.

دعــــــاى ليلة  الــقدر

      بى بى  عايشه (رض) مى گويد : كه به پيامبر (ص) عرض  كردم  كه اى پيامبر خدا ! اگر من در بيابم  كه كدام شبى ليلة القدر  است كه در اين شب  به خداوند  (ج) چه دعا كنم : فرمود  بگو :

       « اللهم إنك عفـو كريم تحب العفـــو فــاعـــف عنـــى »« خداوند ا  !  تو بسيار عفو كننده وبسيار  صاحب كرمى ، عفو نمودن را مى پسندى ، پس خطا هاى مرا عفو كن ».

      

اى خـــواجه چه جـوى از شب  قدر  نشانى

      هــر شب  ، شب قدر است  اگر  قدر  بدانى

      «سعدى شيرازى»

ارمــــغــــان هــاى رمضان

      تلاوت ، تعليم  وتعلم قرآن  مجيد  ، تحقيق وتتبع در امورات وعر صه   هاى  اسلامى وآشنايى  با سيرت پيامبر اسلام وصحابه كرام وتاريخ اسلامى  ، اقامه نماز ها ، واداى  تراوايح  با ختم قرآن عظيم الشان ،  عادات  به نوافل  ونماز هاى  سنتى   ، افـــــزايش  صدقات  ، انـــفاق  وتقويت  روح گــــــذشت  واحسان، صله رحمى  ورسيدكى  بــــه خويشاوندان ،    دعــا ونيايش  بيشتر،    امر به  معروف ونهى از منكر،     تــوبه وبازگشت  از لغزشها  وگناهان، ماه رمضان  ، ماه بازگشت  به زلال  طبعيت  وفضاى  پاكيزه  فطرت  وتمرين  آزادگى از« خور  وخواب وخشم  وشهوت  » است.

مـاه  رمضان  هزاران گوهر  گرانبها به انسانها  هديه  كرده  ومى كند ،  ولى سه  گوهر  « آزادى » ،

«اگاهى » و « عشق  الهى » از در خشانترين  هديه هاى  اين ماه بشمار ميرود.

     روزه انسان را از سلطه هوسها ، ونياز هاى كاذب ، وتحمليى  وافراط  در نياز هاى واقعى  ، ازاد  مى كند وبه انسان « آزادى  اراده » مى بخشد.   انسان در  سايـــــه رمضان  با « معارف عالی قرآنى »

آشنا مى شود وبا بهترين  رهنمود هاى  زندگى  انس  مى گيرد .

      دستيابى  به سعادت جاويدانى  ورهايى  از همه  رنجهاى  دنيوى  وآخروى  ، بدون  « گوهر تقوا » مقدور نيست  ورمضان مبارك  اين گوهر آسمانى را  به روزه داران مى بخشد.پاسدارى ونگهبانى  از اين  « گوهرآ سمانى  » نياز به هوشيارى  ، مراقبت  وهمكارى  همگانى دارد.

         ا هميت   روزه در تناسب بـا نمـاز

زن  در حا ل حيض ونفاس  هم  نماز وهم روزه  را ترك ميكند ،  و لى بعد از مريضى  فقط روزه را قضا ء مى اورد . ويا  اگر كسى  علنٱ  نماز نخواند  ، حد شرعى  ندارد ، ولى اگر  روزه  را علنى  بخورد حد بر او جارى مى شود. همچنان خداوند پاك فرموده است : ( انا اجزى به )  يا (  انا اجزى به ) يعنى من پاداش  روزه  را مى دهم ، يا من پاداش  روزه ى  روز دار  هستم  در حالى  كه در باره  نماز  چنين  چيزى  نفرموده است

اهـانـت وتـوهــين  بـه روزه

اهـانـت وتـوهــين  بـه روزه

       اگر كسى  بـــدون  عذر  شرعى  روزه  را بخورد ،  به  ماه مبارك  رمضان توهين  شمرده ميشود  گنهكار بوده  قضا ء وكفاره  آنرا  بايد بپردازد. ولى  اگر  اهانت  در يك روز  چند بار تكرار  گردد ، قضا ء  روزه  را بجاء  اورد وكفاره تكرار  نمى كردد.

استعمال  سرمــه وقطره چكان

        استعمال سرمه ( اگرچه سياهى  آن در بلغم  هم ديده  شود )  ويا قطره چكان چشم ،  وادويه  جلدى  ومرحم  باب  زخم  ، بدن خود را به تيل چرپ کردن ، استعمال گيل موى  واستعمال عطريات وخوش بوى ،  روزه  را فاسد  نمى  سازد .

در كتب احاديث  آمده  است : كه در ايام  ماه مبارك  رمضان  يكى از صحابه  كه از درد چشم  سخت  مى ناليد نزد آنحضرت  (ص)  آمد .  وبراى  انحضرت  گفت : كه چشمم سخت درد ميكند  اجازه دارم  كه سر مه  استعمال  نمايم ،  انحضرت  در جـــواب  اش  گفت  : بـــلى  ميتوانى  سرمه  را  استعمال  نمايى . همچنان در حـديث  از ام المؤ منين عــائشه ( رض )روايت گــرديده است :» أن النبى (ص)  اكتحل فى رمضان  وهــو صائم »« پيامبراسلام (ص)  سرمه كرد  در رمضان در حاليكه  روزه بود. »( رواى حديث  ابن ماجه ) هكذا  بايد گفت  كه چشم  منفذ براى معده  نمى باشد . ولى   برخى از فقها  به اين  نظر اند كه بهتر واحسن   است  كه استعمال  همچو اشيا ء  در شب صورت بپذيرد.

  گرفتن ناخون واستعمال مواد بر آن 

رنگ ناخون واستعمال آرايش  براى زنان  ( روزه را فاسد  نمى سازد.)

تبصره :

 استعمال خوش بوى ، چرب كردن  موى سر  وپوست ،  استعمال قطره وترزيق  امپول چون دليل بر تحريم آنها در شرع  وجود ندارد . پس استعمال   آن  در روزه مباح ميباشد.

زرق يـــــا پيچكارى

      زرق  يا «   پيچكارى »  وانواع  واكسين كه در عضله باشد و يا وريد   خون باشد ويا گلو كوز  (مطابق  فتواى علماى  ديــوبند  هندوستان  وجامع الازهر مصر)روزه را  فاسد نمى سازد .

     ولى نقطه قابل  دقت وتوجه آنست که اگر این پيچكارى  يا واكسين « به منظور  تغذيه  صورت گيرد ، و روزه دار را از آب و خوراك بي نياز سازد و هدف از آن تغذيه و احساس نكردن گرسنگي باشد ، اين نوع پیچکاری روزه را باطل می سازد . بنابراين ګفته میتوانیم هر چيزي كه به نوعي كار تغذيه را انجام دهد شكننده ي روزه محسوب مي شود.

اما انعده از پیچکاری ها ی که : كار تغذيه را انجام نمي دهند و انسان را از آب و ازخوراك بي نياز نمي سازند، اين نوع پیچکاری ها روزه را باطل نمي سازد ، چون نصوص شرعي شامل آن ها نمي شود، نه به اعتبار الفاظ و نه به اعتبار معاني، و حتى اگر آمپول بى حسى دندان نيز باشد بازهم روزه را باطل نميكند زيرا بمعناى خوراك و آشاميدنى نيست. پس اين نوع پیچکاری ها نه خوراك هستند نه آب و نه در معناي آب و خوراك. اصل صحت روزه است مگر آنكه دليل فساد آن به اثبات برسد كه در اين جا به اثبات نرسيده است.

      همچنان پانسمان كردن زخم ها  روزه را باطل نمى كند .ولى اگر زخم عميق در شكم كه دوا به معده برسد، در اين صورت  روزه مى شكند.

حـــــجــــا مـــت

      حجامت يا خون گرفتن    ( از سر ويا هر  عضو  ديگر  بدن  به قصد علاج در مضان)  روزه را فاسد  نمى سازد.

      از ابن عباس  (رض)  روايت است : « احتجم النبي (ص) وهو صائم»

(پيامبر صلى الله عليه وسلم  در حالى كه  روزه  بود حجامت كرد )( صحيح سنن ابو داود : ۲۰۷۹ )،

( صحيح امام بخاري : ۴/۱۷۴/۱۹۳۹ ) ، (سنن ابو داود ۶/۴۹۸/۲۳۵۵ )

ولى اگر بيم ضعف  وسستى  وجود داشت ، حجامت  مكروه  است :

از ثابت بناني  روايت است « سئل  انس بن مالك  أكنتم تكرهون الحجامة للصائم ؟ قال : لا ، إلا من أجل الضعف »« از انس بن مالك  سؤال  شد آيا  شما  حجامت  را براى  روزه  دار  مكروه مى دانستيد  ؟ گفت نه ، مگر به خاطر ضعف وسستى »( صحيح امام بخاري : (۴/۱۷۴/۱۹۴۰ )

 غسل  جنابت ويا غسل  تبــرد:

      غسل  جنابت ويا غسل  تبرد از گرمى ، اگر  روزه  دار در ايام  روزه  غسل نمايد ، ويا بخاطر  دفع  برودت هواى گرم  را  اشتنشاق نمايد  روزه  اش   فاسد  نمى  گردد.

      درحديث  شريف  از ابـو بكر بن عبد الرحمن  روايت است :« رإيت  النبى (صيصب الما ء على رأسه من الحر وهو صائم »« ديدم  پيامبر  (ص)  را كه مى ريخت  آب را بر سر  خود از گرمى در حاليكه  روزه دار بود . »( سنن ابو داود : ۲۰۷۲  ،و عون المعبود : ۶/۴۹۲/۲۳۴۸  )

        همچنان  اگــر روزه دار براى  دفع  تشنگى غسل نمايد، در صورتيكه  آب  به معده  او داخل  نگردد  ،  روزه اش فاسد  نميگردد

حکم بوسه کردن در روزه

حکم بوسه کردن در روزه :

      از ام سلمه رضی الله عنه روايت شده است : « أن النبى (  ص) كان يقبل وهو صائم  » «پيامبرصلی الله علیه وسلم   بوسه ميكرد درحاليكه  روزه  مى بود » متفق عليه .

      از عاىشه (رض )  روايت شده است كه :«كان رسول الله (ص) يقبل  وهو صائم  ويباشر  وهو صائم ولكنه  كان املكم لاربه  » پيامبر اسلام  (ص)  مى بوسيد  در حاليكه  روزه  مى بود  ومباشره  ميكرد  در حاليكه  روزه مىبود  اما بود  مالك ترين شما حاجت خود را  . ( فتح البارى : ۴/۱۴۹/۱۹۲۷ ) ( صحيح مسلم )

در  مورد اين كه بوسه  روزه را باطل نمى سازد  ، هيچگونه اختلاف  نمى باشدولى اگر اين بوسه ،  هدف ومقصود  روزه را براى  روزه دار  متزلزل سازد  فقها نظريـات  خاص  خويش را  در مورد ابراز داشته اند . كه توجه  شما را به  حديث متبركه كه از ابى هر يرة  ( رض )  روايت گرديده  است جلب  مينمايم :

      ابى  هر يرة ( رض )فرموده است : «  أ ن رجلآ  سأل النبى  (ص) من المباشر ة للصائم فرخص له و آتاه آخر فنها  عنها ، فإ ا  لذى  رخص  له شيخ وإذا  الذى  نهاه شاب  » (مردى پرسيد از پيامبر  (ص)  از مباشرت روزه دار  پس   رخصت  داد  اورا  وآمد  مرد ديگرى  پس منع  كرد  اورا  از  آن . پس كسيكه  رخصت داد  او  را  پير بود  وكس  كه منع  كرد  اورا جوان بود .( ابو  داود)

     فقها ميگويند بـــراى كسيكه پيامبر صلی علیه وسلم بوسه را جايز دانسته ، آن شخص ، شخص   پير بود  وبراى آن  كسيكه آنرا  از بوسه  نهى فرمود آن شخص ، شخص  جوان بود.  بادر نظر داشت همين  تعبير ها از حديث متبركه  برخى از فقها بوسه را بـــــراى پير  ها جواز شمرده و براى جوانان  ويـــــــا كسانيكه  قدرت اداره  خود را  ندارند جـــايز  نه شمرده اند.
اما در مورد ملاعبه با همسر هنگام روزه، در صورتيكه جماع و يا انزال منى صورت نگيرد اشكالى ندارد، طوریکه در حدیث متبرکه از عايشه رضي الله عنها روایت شده است که گفت: «  پيامبر صلى الله عليه و سلم هنگام روزه (زنش) را بوسه ميداد و ملاعبه ميكرد» (صحيح بخارى 1927 و صحيح مسلم 1106)، لذا ملاعبه بين زوجين هنگام روزه جائز است ولى بشرطى كه زوجين متاكد باشند كه این ملاعبه شان به جماع منجر نشود و يا منى انزال نشود وگرنه اگر در برابر شهوت ضعيف باشند اين امر براى آنها جائز نيست و بايد دورى كنند زيرا ممكن است منى انزال شود و روزه شان باطل شود و يا به جماع منجر شود كه كفاره روزه دو ماه پى در پى بر آنها واجب ميگردد.  

ابن قدامه در كتاب "المغني" گفته است : كسى كه به همسرش بوسه ميزند از سه حالت خارج نيست:

1- منى انزال نشود، كه در اينصورت بدون خلاف اهل علم روزه باطل نميشود.

2- منى انزال شود، كه در اينصورت بدون خلاف اهل علم روزه باطل ميشود.

3- مذى خارج شود، كه نزد امام احمد بن حنبل و امام مالك روزه باطل ميشود و نزد امام ابو حنيفه و امام شافعى و حسن و شعبى و اوزاعى روزه باطل نميشود زيرا در خروج مذى غسل واجب نيست، و اين قول (يعنى عدم بطلان روزه هنگام خروج مذى) راجح ميباشد.

و ابن تيميه نيز قول عدم بطلان روزه هنگام خروج مذى را ترجيح ميداند و ميگويد هيچ دليلى از شريعت بر بطلان روزه هنگام خروج مذى وجود ندارد و در شرع براى باطل شمردن روزه نياز به دليل است ولى دليلى نيست.

نتيجــه كلـــى :

بوسه براى روزه   دار  خواه جوان باشد  يا پير  مباح است ، وفرق  ميان  بوسيدن رخسار ، دهن ، لمس  توسط دست  ومعانقه  وجود ندارد  البته اين اباحت  براى كسانى ميباشد  كه ميتواند  خود را    اداره كند.

اما اشخاصى كه ميدانند  بدين ترتيب  شهوتش  به حر كت  در آمده يا خوف جماع يا انزال وجود داشته باشد ،  طوريكه احناف  وشوافـــع  هر دو  در مورد  متفق القول اند  اينكار براى روزه دار  مكروه است.

بايد بدانيم  كه شب  دراز بوده ومسلمانان   در روزه  رمضان  ما نند  سائر  ايام   در عمل مداوم  ميباشد ، واحتمال اينكه همچو كار  منجر به انزال  ووقوع آنچه كه در شريعت مكروه است  نگردد  بهتر خواهد بود ،   در ماه  مبارك  رمضان اصلآ    دست به چنين كارى نز نند.

استنتاج فقهى :

با همسر خود  يكجا ء خوابيدن  ، ملاعبه كردن  وبوسه  وكنار    ، تا زمانيكه  خطر انزال  منى  ويا وقوع  جماع نباشد  ، همه درست است.(ولى اگر به بوسه كردن ويا لمس  ويا جماع  در غير فرج ودبر  انزال گردد ، روزه  اش فاسد گرديده ،  بر آن قضا ء واجب ميشود  ، نه كفاره . )

استمناء :

      استمناء آنست كه عمد ٱ با دست يا هر وسيله  ديگر منى از بدن  بيرون  آورده  شود . همچنان سبب  استمنا  ء   اگر  بوسيدن  باشد يا به آغوش  گرفتن  اگر انزال  صورت  گيرد   روزه  باطل  ميشود ، اما اگر  انزال  به مجرد  فكر يا نظر صورت  گيرد  روزه  باطل  نمى گردد وحكم  مذى نيز  چنين است.-ديدن  عضو مخصوص  زن  ويا تفكر  در امور جنسى  انزال  شود  روزه اش  مكروه  نميشود.احتــــــلام  در  روزه :  ديدن خواب  يا احلام واحتلام شدن   در خواب ، روزه  را فاسد  نمى سازداگر كسى  در   روز  رمضان  در خواب محتلم شود ، و منى  هم از او بدون اختيار  خارج گردد  روزه اش فاسد  نمى شود. ولى  اگر منى بـه سبب  بوسيدن ، مباشره  يا تفكر طولانى خارج گردد  روزه اش  فاسد  شده وقضا بر او  هم لازم ميشود. كسى  كه در شب  جماع  نموده  وتا روز غسل  نكرده  روزه اش  فاسد  نمى گردد ، زيرا  غسل  امر يست  كه به انزال  واجب  شده است  ، ميدانيم  كه اگر   روزه  دار   در  روز محتلم   شود  غسل بروى  لازم  بوده   وروزه  اش  فاسد  نمى گردد پس كسىكه در شب  انزال  شده  وبعد از صبح  بيدار گرديده روزه اش  إن شاالله صحيح است.

يــاد فرا مــوشى 

اگر روزه به ياد شخص نباشد،  واز روى فراموشى چيزى بخورد ، ويا هم  با همسر خود جماع كند ، تا جائيكه از روى فراموشى  نان شكم سير هم  خورده باشد  روزه اش نمى شكند ، مكروه هم نمى شود .داخل شد ن گرد وخاك ويا مكس در دهن : اگر مكسى  ويا گرد ويا خاك  ويا دوا بى اختيار  از حلق فرو رود  ، در صورتيكه  عمدى  نباشد  روز ه ، مكروه نميشود.

داخــــل شدن آب در گــــــوش :

       اگر آ ب  در گوش  داخل شود  و از  روى  قصدى  هم باشد  روزه  مكروه  نميشود.

حكم غـذاى باقى مانده درلاى د ندا ن ها  :

اگر  پــارچه  غذاى  باقى مانده  در لاى دندان ها   در صورتيكه  مقدار آن  از دانه  نخود  كمتر  باشد  واز حلق 

پائين رود ، روزه  فاسد نميگردد

قئ واستفراق  در مـــاه  مبارك رمضان :

قئ واستفراق  در مـــاه  مبارك رمضان :

       اگر شخصى بى اختيار  قـئ كند ، هر چند كه قئ پر دهن  باشد بيشتر ويا كمتر باشد  وحتى  اينكه  بخش آن  دوباره  از حلق  پاىين رود ،  روزه  مكروه  نميشود.اگر قئ  بصورت قصدى  هم صورت گيرد ، در صورتيكه  پردهن  نباشد  باز هم  روزه اش  نمى شكند ومكروه هم  نميشود. ولى اگرقئ قصدى  ودهن پر  باشد ، روزه اش فاسد ، بايد قضا ء بياورد. در حديث  شريف  امده است   : « من ذرعه فليس  عليه  قضا  ومن  استسقا ء فليقض  »« هر كسى  كه قئ  براو  غالب  شود  پس  بر او قضا نيست  وهر كس  كه عمدٱ قى كند  پس قضا نمايد .»(احمد ،ابو داود ، ترمذى ، ابن حبان ، دارقطنى وحاكم.)

استعمـــــال مسو ا ك

استعمال مسواك براي روزه دار و غير روزه دار در تمام اوقات مستحب است و همين براي روزه دار، قبل از زوال و بعد از آن جايز است. به دليل حديث عامر بن ربيعه«رضي الله عنه» كه در سنن آمده است: رأيتُ رسولَ الله ما لا أُحْصِي يَتسوَّكُ وهو صائم مسند احمد (3/445)، ابوداود (2364)، ترمذي (725)

«چندين بار كه نمي توانم آن ها را بشمارم مرتب مي ديدم كه پيامبر  صلى الله عليه و سلم در حال روزه مسواك مي زد

در اين جا اين صحابي مشخص نكرده است كه آيا قبل از زوال ايشان را در حال مسواك ديده است يا بعد از آن، بلكه مطلقاً مسواك زدن ايشان را روايت كرده است. ولي به احتمال غالب ايشان را بعد از زوال ديده چون نماز ظهر و عصر بعد از زوال هستند، و از آن جا كه رسول الله صلى الله عليه و سلم مسواك را براي نماز تأكيد كرده احتمال مي رود كه براي نماز ظهر و عصر مسواك مي زده است.

اما آنان كه مسواك را بعد از زوال مكروه دانسته اند از اين حديث استدلال كرده اند: إِذَا صُمْتُمْ فَاسْتَاكُوا أَوَّلَ النَّهَارِ وَلا تَسْتَاكُوا آخِرَهُ بيهقي در الكبري (8120، 8121)

هر وقت روزه گرفتيد در ابتداي روز مسواك بزنيد و در آخر آن مسواك نزنيد.

حديث مذكور ضعيف و غير قابل استدلال مي باشد. اينان همچنين از گفتار پيامبر صلى الله عليه و سلم استدلال مي كنند كه فرموده است:«لَخُلُوفُ فَمِ الصَّائِمِ أَطْيَبُ عِنْدَ اللهِ مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ" (متفق عليه)، يعنى: "بوي دهان روزه دار نزد الله تعالي از بوي مشك خوشبوتر است

روش استدلال اين ها بدين صورت است كه چون مسواك بوي دهان را تغيير مي دهد، از زدن مسواك خود داري نمود. اين توجيه نادرست است، زيرا مسواك بوي مخصوصي را كه در اثر روزه به وجود مي آيد از بين نمي برد، زيرا بوي دهان در اثر عدم رعايت بهداشت دهان و دندان نيست، بلكه نشأت گرفته ازمعده مي باشد، و با خالي بودن معده از خوراك بد بويي از دهان خارج مي شود و اين بو از نظر مردم ناپسند است ولي از نظر خداوند بسيار دوست داشتني و پسنديده است. پس مسواك بوي دهان روزه دار را از بين نمي برد بلكه صرفاً دندان ها را تميز نموده و بد بويي دندانها را از بين مي برد نه بويي را كه از معده بيرون مي آيد.

اگر در وقت مسواك زدن  وغير مسوك  كردن دهن  خون  شود  وبا لعاب  دهن  از حلق  پاىين  رود ، اما  مقدار آن از  لعاب  دهن كمتر  بوده  وطعم آن  در حلق  احساس  نشود  روزه را نمى شكند.

 چشيدن طعم اشيا ء

      چشيدن طعم اشيا ء ، با دهن نرم كردن  وجويدن  يكنوع چوبيكه  بوسيله  آن  دندن ها   را  پاك ميكند ،  البته بدون مسواك  روزه را  مكروه ميگرداند.

نـرم كردن وجـويد ن  نـان :

براى زن جويدن  ونرم كردن  طعام  به طفلش  ، مكروه  بوده ولى   در صورتيكه  چاره اى ديگر  وجود نداشته  باشد ،  روزه اش مكروه نميگردد.

کشيدن نصوار وسگريت در ماه مبارک رمضان 

كشيدن نصوار و سيگرت از آنجاييكه براى بدن مضر ميباشد لذا كشيدن آنها حرام ميباشد و جائز نيست، چه در رمضان باشد و چه در غير رمضان، و در هنگام روزه اگر كسى آنها را بكشد بدون شك كه روزه اش باطل ميشود

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرموده است:«لا ضرر و لا ضرار» (صحيح - روايت ابن ماجة)، يعنى: "نه ضرر به خود برسانيد و نه به ديگران"، پس مواد مسكرات و مخدرات كه براى خود و ديگران مضر ميباشد جائز نيست.

آداب روزه

      حضرت محمد (ص ) فرموده است : «  إن فى الجنة  بابٱ يقال  له : الريان  يدخل منه الصائمون يوم القيامة ، لايدخل  منه احد غيرهم ، فاذا دخلو اغلق ، فلم يدخل منه  احد »- ماه مبارك رمضان متبرك ، ماه عبادت  ، ماه تقوا  وماه مبارك  است  كه مسلمانان  به تجديد توبه  پرداخته  ودر اين  ماه توبه  ها قبول  ميگردد.

-بر روزه دار  لازم است  كه اخلاق  بد را تر ك  گفته  وخود را با خلق نيكويى  متمسك  ساخته وخود را   از غيبت  وسخنان بيهوده  نگهدارد  تا  خداوند (ج) روزه  اش  را قبو ل نمايد.
-
مسلمانان  در ايام  متبركه  روزه   بايد خود را  از شهوت  ،دروغ ، غيبت ،  واز گفتار  زايد  نگاه داند.- مسلمانان  بايد  در ماه مبارك  رمضان  به دادن صدقه  وخيرات  بپردازند  از جنگ  بپر هيزند وبا حسن  معاملات با اهل بيت  وكافه انسانها  رفتار كند.

      از ابو هر يرة (رض ) روايت  گرديده است :  كه پيامبر (ص)  فرمود : « إذا  كان يوم صوم  أحدكم  فــلا يرفث ولا يصخب ، فإن شا تمه  أحد  او قاتله فيلقل إنى امرؤ  صائم ، والذى  نفس محمد  بيده لخلوف فم  الصائم أطيب  عند الله من  ريح المشك ، وللصائم  فر حتان : إذا أفطر فرح بفطره ؛ إذا لقى  ربه  فرح بصومه »« اگر يكى  از شما  روزه دار باشد ، بايد از گفتن  پوچ وصحبت هاى لهو ولعب  جلو گيرى كند ، وبه كسى دشنام ندهد ، واگر كسى اورا  مجبور به دشنام دادن سازد ، بايد  در جوابش  بگويد  من روزه دار هستم . وقسم  به ذاتى  كه نفس  محمد (ص ) در دست او ست كه بوى دهن روز  دار  خوشبو تر است  نزد  خداوند  از بوى  مشك .

       خوشی های  روزه :

     روزه دار  داراى دو خوشى ميباشد ، اولين آن افطار  است ، زمانيكه روزه خویش را افطار میکند و به افطار خــود خوشحالی خاصی برایش رخ میدهد . دومین خوشحالی  زمانی است که شخص روزه دار   پروردگار  خود را ملاقات ميكند به روزه خويش مى بالد وافتخار میکند .

     در حدیثی از ن از ابى هر ير ه (رض )   روايت شده است كه پيامبر صلی الله علیه وسلم   فرموده است : « من لم يدع  قول الزور  والعمل  به فليس لله حاجة  إن يدع  طعامه وشرابه »(مسلم ونسائى ) « كسيكه ترك نكند  سخن  دروغ وعمل  به آنرا  پس  نيست خداوند  را حاجتى در اين  كه تر ك كند طعام ونو شيدنى خود را » از فحواى حديث متبركه معلوم ميشود كه چنين شخصى از  روزه خود  ثواب   هم نمى  برد.

روزه ى اعضا ء 

      بدن روزه دار به كسى  مى گويند  كه اعضاى  او از قبيل دست ، پا ، چشم ،  گوش ، شرمگاه ، شكم ودل  او  از انجام  گناهان  روزه باشند ، چشم  از نگاه  به حرام ،  گوش  از شنيدن  حرام مثل  دروغ ،  غيبت  ، سخن چينى ، دست  از گرفتن  حرام ، پا از رفتن  به سوى حرام ،  زبان از تكلم  دروغ وفحش ، وباطل ، شكم از غذاونوشيدن حرام ،  شر مگاه از زنا  امتنا كرده  ودست  بكشند  وخود را  به آنها الوده نسازند در اين وقت است كه گفته ميتوانيم  كه اعضا ء ما واقعٱ  روزه هستند.

نمـــــاز تـــــراويـــــح

نمـــــاز تـــــراويـــــح

يكى از خصوصيات ماه مبارک رمضان ، نماز تراويح با جماعت در شبهاى آن ميباشد

ابن حجر عسقلانى در معناى «تراويح» میګوید که : كلمه «تراويح» جمع «ترويحة» است، يعنى «يک راحتى»، مانند كلمه «تسليمة» كه بمعناى « يك سلام» ميباشد و از کلمه سلام گرفته شده، و نمازهاى جماعت شبهاى رمضان را «  تراويح» ميگويند زيرا اولين بارى كه نماز « تراويح» بصورت جماعت شروع شد بين هردو سلام نماز كمى استراحت ميكردند

و پيامبر صلى الله عليه و سلم در فضل نماز تراويح فرموده اند: « من قامَ رمضان إيماناً واحتساباً غُفِرَ له ما تقدَّم من ذنبه» (متفق عليه).

يعنى: " کسي که قيام رمضان را از روي ايمان و اخلاص بجاي آورد، گناهان گذشته اش آمرزيده مي شود."

و امام نووى رحمة الله عليه فرمودند: « منظور از قيام رمضان نماز تراويح ميباشد» .

       خواندن نماز تراويح بجماعت در ماه مبارك رمضان بالاى  زن ومرد بعد از نماز خفتن وقبل از نماز وتر،   سنت مؤكد است.  دليل  مشروعيت آن عمل حضرت پیامبرصلی الله علیه وسلم وازآن به بعد عمل اصحاب كرام  بوده است.

       در حديث  متبركه  امده است  كه حضرت محمدصلى الله عليه  وسلم   در ماه  مبارك  رمضان بعد ازنماز خفتن ابتدا هشت ركعت  نماز تراويح وبعد ٱ  سه  ركعت  نماز وتر را بجا  اورده است .

      « عـن عائشة  أن  النبى  صلى الله عليه وسلم  ما كان يزيد فى  رمضان  ولا فى غيره على إحدى عشر ركعة . وروى ابن  خزيمة وابن  حبان  فى صحيحيهما عن جابر  أنه صلى الله عليه وسلم  صلى بهم  ثماني ركعات  والوتر، ثم انتظر وه فى القابلة فلم يخرج إليهم

       همچنان  در حـــديث  ديگـرى أبو يعلي  والطبرانى بـــه سند حسن از انها  روايت  فرموده  كه فرموده است : « جا أبي بن كعب إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال : يا رسول الله إنه  كان منى الليلة شى ء ، يعنى فى  رمضان ، قال ؛«وما ذاك يا أبي »؟ قال  نسوة فى دارى ؛ قلن ؛ إنا لا نقرأ  القران  فنصلي بصلاتك ؟ فصليت بهن ثماني ركعات وأوترت ، فكانت سنة الرضا ولم يقل شيئٱ »(ماخذ :  صفحه ۲۲۵ كتاب فقه السنة : نوشته: السيد سابق جلد اول طبع اول ۱۱۹۶ م  جمهورى عربى  مصر )

       اما در اين هيچ شك نيست كه  در زمان  حضرت عمر فاروق رضى الله  تعالى  عنه بيست ركعت نماز تراويح رابه  ده سلام بجماعت  بــه حضور  صحابه  كرام  بدون  انكار احدى خوانده  اند. امام  شافعى(رح )   وامام  حنبل (رح)  خواندن نماز تراويح را نيز سنت  گفته  اند.

اداى نماز  تراويح  به جماعت  سنت كفايى  است  . خواندن  تراويح ؛ دو دو ركعت  افضل  است . بعد  از اداى  چهار ركعت  ، كمى  درنگ شود  ، سپس  ركعات ديگر شروع شود وطوریکه قبلآ ګفته شد وجه تسميه تراويح هم از  همين  راحت  ميان  هر چهار ركعت  گرفته  شده است.بعد از ختم  تراويح نماز  وتر نيز  در ين  ماه  به جماعت خوانده  ميشود كه در  ركعت سومى  بعد از ختم  قرائت  امام  تكبير  ميگويد بعدٱ  امام  ومقتد يها  همه  طور خفيه دعاى قنوت  ميخوانند.

در فاصلــه بين هر چهار  ركعت ،  برخى چند آيت  قرآن  كريم تلاوت  مى نمايند يا ذكر وتسبيح مى گويند .

در افغانستان  عزيز ما   معمولآ  دعاى  ذيل خوانده  ميشود:

 « سبحان ذى الملك  والملكوت ، سبحان ذى العزة والعظمة والقدرة والكبريا ء والجبروت ،سبوح ، قدوس  ربنا ورب الملا ئكة  والروح »

ختم قرآن كريم درنماز تراويح

ماه رمضان ماه قرآن است، و قرآن نيز در اين ماه در ليلة القدر نازل شده، و اجر و پاداش چند برابر ميشود، لذا يكى از بهترين اعمالى كه يك شخص در اين ماه بايد انجام دهد كثرت قراءت قرآن است، چه در نماز باشد و چه خارج از نماز. بنابراين، در نماز تراويح و يا تهجد نيز ميتوان قرآن را خواند تا اينكه ختم كرد، و در حديث صحيح از ابن عباس وارد شده است كه: « کان النبي صلى الله عليه و سلم أجود الناس بالخير، و کان أجود ما يکون في رمضان حين يلقاه جبريل، و کان جبريل عليه السلام يلقاه کل ليلة في رمضان حتي ينسلخ، يعرض عليه النبي صلى الله عليه و سلم القرآن، فإذا لقيه جبريل کان أجود بالخير من الريح المرسلة» (متفق عليه)

يعنى: «  پيامبر صلى الله عليه و سلم سخاوتمندترين مردم از لحاظ خير بود و در ماه رمضان وقتي که جبرئيل او را ملاقات مي‌کرد بيشتر سخاوتمند مي‌شد، و جبرئيل هر شب در ماه رمضان تا پايان ماه با او ملاقات مي‌کرد و پيامبر صلى الله عليه و سلم قرآن را بر او مي‌خواند و وقتي که جبرئيل با اوملاقات مي‌کرد، او براي بخشش خير، از تندباد سريع‌تر مي‌شد». 

و ميتوان گفت كه قراءت كل قرآن در نماز تراويح يك نوع از اين مدارسه بشمار ميرود زيرا تمامى قرآن را مرور ميكند، لذا امام احمد بن حنبل دوست داشت كسى كه امامت را بعهده بگيرد تمامى قرآن را در نماز تراويح ختم كند، لذا اگر تمامى قرآن در نماز مراجعه و ختم شود بهتر است زيرا تمامى آيات قرآن مرور ميشود، ولى نبايد بحجت ختم كردن قرآن به سرعت قراءت طورى افزود كه معلوم نشود امام چه ميخواند و خشوع را از بين ببرد، وگرنه آرام تر خواندن و كمتر خواندن از اين بى خشوعى بهتر است و لو اينكه قرآن را با آن بى خشوعى ختم كند.

اعتكاف  :

اعتكاف در لغت   به معناى  بند بودن ،  توقف يا درنگ كردن ،  در جايى ميباشد .

ودر اصطلاح شرعـــى اعتكاف   عبارت  است : از  اينكه  انسان  از همـه  تعلقات  ومصروفيت هاى  دنيوى  از زن و از فر زندان خويش جدا گشته ، از همه مصروفيت هاى  خا نوادگى وخوا هشات  نفسانى  خويش ببرد ، وفكر  وعمل خويش را با تمام توانايى  هاى  خويش  به عبادت خداوند مصروف  سازد. اعتكاف  در دهه اخير  رمضان  سنت مؤكد بــــوده واگر  از يك قريه  يك شخص  نيز اعتكاف  نمايد ،  حكمش از ديگران  رفع ميگردد.

دلايل مشرعــيت  اعتكاف :

      آيت قــرآنــى :

 خداوند سبحانه و تعالى فرموده است : « وعهد نا  إلى  ابراهيم واسمعيل أن  طهر ا بيتى  للطائفين والعاكفين  والركع السجود » « ووحى فر ستاديم  بسوى  ابراهيم  واسماعيل  كه بر پا سازيد خانه  مرا براى  طواف كنندگان  واعتكاف  كنند گان  وركوع  وسجده كنند گان » (  سوره بقره آيت ۱۲۵ )

)احــاديــث نبــــوى  از عايشه ) رض (  روايت گرديد  است  كه گفت : « كـــان رسول الله (ص)   يعتكف العشر ا لا واخر من  رمضان  حتى  توفاه الله عزوجل  » « بود پيا مبر ( ص)    كه اعتكاف ميكرد   دهه  اخير  رمضان  را تا وقتى  كه وفات  داد اورا خداوند عزوجل »( متفق  عليه ).

       همچنان از ابن عمر ( رض)  روايت است كه گفت : « كان  رسول الله ( ص)   يعتكف العشر  الاواخر من رمضان   »  پيامبر( ص) «  دهه اخير  رمضان را اعتكاف ميگرد ».

حمكت مشر وعيت اعتكاف

حمكت مشر وعيت اعتكاف

۱- اعتكاف موجب فراغ قلب از امور دنيوى ومشاغل آن بوده  وباعث  روى  آوردن به عبادت   وذكر خالص خداوند متعال ميباشد.

۲ - سپردن  وتفويض امور خود به  خداوند  متعال  وايستادن بر دروازه ء فضل ورحمت .

۳اعتكاف به معنى تحصن به خداوند  بر تر وتوانا  ميباشد وكسى كه به  معتكف اراده  بدى  بنمايد نمى تواند  به او بر سد  وهيچ ظالمى نزديكش شده  نمى تواند كه بروى ظلم كند.

معتكف توسط اعتكاف خويش  را راحت نموده  وقلب  خود را  هدايت  مى  نمايد پس اعتكاف  عبارت از دورى از مخلو قات بوده كه قوى ترين  راه براى  رسيدن به حق تعالى  ميباشد.

اقسام اعتـــــكاف

۱ -  واجب  :

  عبارت از اعتكافى است كه نذر شده باشد واجب  است چه بدون  شرط باشد  وچه مشروط   مثلآ  شخص بگويد  كه اگر  در امتحان كامياب  شدم ،  اعتكاف خواهم كرد  . چنين اعتكافى واجب است .

وقت اعتكاف واجب   

  همانطوريكه  براى اعتكاف  واجب  روزه  شرط است  لذا  حداقل  وقت آن  يك روز است براى كمتر  از يك  روز يعنى  چند  ساعت  نذر كردن  اعتكاف  بى معنى ميباشد  زيرا  وقت  روزه  از طلوع  آفتاب  تا غروب  آن  ميباشد.

۲- مستحــــب  :

به جز اعتكاف  دهه اخير  رمضان  هر اعتكاف ديگرى  خواه  در دهه  اول  ودر دهه  دوم رمضان  صورت گيرد  ويا در  ماه هاى  ديگر مستحب است.

۳ -اعتكاف سنت  مـــــــؤكد  :

اعتكاف  در دهه  اخير  رمضان  المبارك  سنت مؤكد  كفايى  ميباشد . كه مسلمانان  بايد به آن  اهتمام  بيشتر بعمل آرند.    خداوند پاك ميفر مايد : « ولا تباشر وهن  وأ نتم عاكفون  فى المساجد ...»( البقره - ۱۸۷ )« ومباشرت  نكنيد زنان را درحاليكه  معتكف باشيد در مساجد. »

شــــــــــــروط اعتكاف

براى  صحت  اعتكاف   چهار  شرط  ضرورى است  :

۱ قيام در مسجد.

۲ - نيــــــت  . 

۳- پاك بودن  از حــــدث اكبر  ( جنابت ، حيض ونفاس ).

 ۴- روزه در اعتكاف واجب   روزه بودن شرط است. اما در اعتكاف  مستحب ومسنون  روزه  بودن شرط نيست .

   كار هاى مستحب در اعتكاف

تلاوت  قرآن  مجيد وتدبر در  آن  ،  اهتمام  به درود  وسائر اذكار  ، خواندن  ويا تدريس علوم دينى   و مصروفيت در تصنيف وتأليف  وتحقيقات علمى .

صـدقـه فطــر

صـدقـه فطــر

معنى لغوى فطر  روزه را  باز كردن ومعنى صدقه فطر  : صدقه   روزه  باز كردن  است . در اصطلاح  مراد  از صدقه  آن صدقه  واجبى  است  كه با خاتمه  يافتن  رمضان  وبه خاطر باز كردن    روزه داده  ميشود .

زکات فطر بر هر مسلمان آزادي که بيش از قوت يک شبانه روز خود و خانواده‌اش داشته باشد، واجب است. و بر شخص واجب است که زکات فطر خود و کساني را که نفقه آنها بر عهده او است مانند همسر و فرزندان و خدمتکارش – اگر مسلمان باشند – بپردازد.

از ابن عمر روايت است: «أمر رسول الله-صلى الله عليه وسلم- بصدقة الفطر عن الصغير والکبير والحر والعبد ممن تمونون» (صحيح – بيهقى 161/4)

«پيامبر صلى الله عليه وسلم به دادن زکات فطر از کوچک و بزرگ و آزاد و برده، و کساني که نفقه آنها بر عهده شما است امر فرموده است».  

دریک روایت ضعفی  از حضرت عثمان  رضی الله  آمده است  که دران زمان زكات جنين را نیزميدادند و نزد مذهب حنبلى دادن زكات فطر براى جنين مستحب است ولى واجب نيست.

« والصدقة  تطفى الخطيئة كما يطفى الماء  النار » ( الترمذي ) « صدقه گناهان را  محو  ونابود مى كند  همانطوريكه  آب آتش را بى  اثر  مى ماند  ».

در حدیثی آمده است که : اګر كسى  كه قبل  از  نماز  عيد   صدقه  فطر  خويش  را  اداء   نمايد آن صدقه  به شرف  قبول  واقع  گرديده  ؛  اما  اگر  بعد از نماز  ادا  گردد  مانند  ساير  خيرات وصدقات  يك صدقه  به حساب  ميايد. ( ابو داود ، وابن ماجه )

     وقت  واجب گرديدن  صدقه  فطر  هنگام  طلوع  فجر  روز عيد رمضان  است ليكن  تقاضاى  حكمت  ونصب  العين  وجوب آن در اين  است كه اين وجيبه  بايد چند  روز قبل  از عيد  رمضان  صورت گيرد تا به  مستحقين  ونيازمندان برسد.

      انسان  متوسط الحال علاوه برخودش  بايدازجانب  اولاد نا بالغ  خود هم صدقه  فطر را  ادا كند  ومقدار  صدقه  فطر بر شخص بالغ ونابالغ  يكسان  ميباشد وآن  عبارت  از يك كيلو ويكصدو ده گرام  كندم  ويا قيمت  روز آن ميباشد.

عيد فــــطــــــــر

      كلمه « عيد » در اصل از  فعل عاد(عود)  يعود به معنى بازگشت است ، ولذا به روزه هايى كه مشكلات قوم وگروه بر طرف ميشود وبه راحت ها  وپيروزى هاى دست مى يابند ، عيد مسمى نموده اند. عيد اسلامى فطر يكى از دو عيد  بزرگ اسلامى است كه مسلمان   روزه دار  در طول ماه رمضان با ارتباط هاى  پى در پى   با خداوند متعال واستغفار  از گناهان  به تصفيه  روح وجـان خويش همت  گماشته  واز تمام  آلودگى ها ى ظاهرى وباطنى كه برخلاف  فطرت  انسان است خود را  پاك نموده  وبه فطرت واقعى خود بر مى گردند.

      طوريكه حضرت مسيح (ع) روز  نزول  مائده را روز  بازگشت به پيروزى وپاكى وايما ن به خدا  دانسته وآنرا  به عيد مسمى نموده  است.

      روايت  است كه نزول مائده  به روز هاى  يكشنبه  صورت ميگرفت  بدين اساس  روزه  يكشنبه از احترام  خاصى عيدى  بين مسيحىان  برخوردار ميباشد.

 كلمه عيد تنها يكبار در قرآن عظيم الشان تذكر  يافته است : « اللهم ربنا انزل علينا ما ئدة من السما ء تكون لنا عيدٱ  لاولنا وآخرنا وآية منك ».

  روز اول ماه شوال رابدين سبب عيد فطر مسمى نموده اند كه امر امساك ، صوم از خوردن ونوشيدن بر داشته شده وبه مسلمانان هدايت داده شده كه روزه خود را  افطار كنندوبه خوردن ونوشيدن  رو آورند.

افطار  يعنى فطور  وفطور به معناى  خوردن ونوشيدن طوريكه در ماه مبارك رمضان  ، انسان افطار مينمايد  يعنى  اجازه  خوردن پس از امساك از خورن به او داده  مى شود. مسلمانان  در اين روز در اثر يك ماه  مهمانى وضيافت خداوند  به صفاى  باطن  دست  يافته ودر حقيقت  شخصيت  واقعى خويش را  باز يافته اند، بلى ، فطرت  پاك انسان  در طول  سال  در اثر غبار  هاى  جهل  ونادانى وغفلت  به انواع  گناهان  ومعصيت  ها مبتلا  شده  واز حقيقت  خود  دور  مى شود  ودر نتيجه  دچار  خود  فراموشى  وخدا فراموشى  مى گردد ، امـا با فرا رسيدن  ماه مبارك  رمضان  ،انسان  در پرتو فضاى  معنوى  آن ماه  وتلاش هاى خويش  به يك زندگى  نوين دست  مى يابد  ، كه مى توان  آن را  » بازگشت  به خويشتن « نــا  ميـــــد.

      مسلمانان در ايام  مبارك رمضان  با يك ماه روزه گرفتن  ، تراويح ، تلاوت  قــــــرآن ، صدقه ، خيرات  

وساير عبادات وخوبيهاي كه  به دستور  رب العزت  انجام داده  اند ،  اين روز را منحيث  روز خوشى  وعيد تجليل  مى نمايند.

      در  روايت امده  است زمانيكه پيامبر اسلام از  مكه  بــه مدنيه  منوره هـــجرت  نمود مــردم آن ديار  در هر سال  دو روز  را  جشن ميگرفتند  پيامبر  اسلام  از مردم مدينه  در مورد  اين دو  جشن  پرسيد  كه چرا در اين روز ها  عيد ميگيرند؟ مردم در جواب گفتند « ما قبل از مشرف شدن به اسلام  اين دو روز  را جشن  معين نموده بوديم ، كه در اين روزه به تفريح وخوشحالى مى پرداختيم »

  پيامبر اسلام فــرمود : « خداوند  در مقابل  ايـــن دو روز  ، دو  روز  ديگـــرى را  كه نسبت  به همچو  جشن ها  فضيلت  وبر تـــرى   بيشترى  دارند  براى  مسلمانان  مقرر  نموده  كه يك روزه آن  عيد فطر وروز  ديگر  آن  عيد سعيد اضحى است ».

عيد فــــطــــــــر

اعما ل مسنون روز عيد سعيد فطر

 - توجه به آراستن وزيبايى خود

- غسل كردن  بعد از  اداى  نماز فجر

- مسواك  كردن دندانها-استعمال خوشبويى وعطر

- صبح  وقت از خواب بر خاستن

- بسيار وقت  به عيد گاه  رفتن

- پرداختن صدقه ء فطر قبل از رفتن به عيد گاه.

 - خوردن شيرينى قبل از رفتن به عيد گاه .

- ادانمودن  نماز عيد  در عيد گاه در حين  راه رفتن  آهسته  آهسته  خواندن  تكبير الله  اكبر  الله اكبر  لا اله   الا الله   والله  اكبر ولله  الحمد.

نماز عيد

  در روزه  عيد خـــوانــــدن  دو ركعت نماز  واجب است .

نيت نماز عيد :

« نيت كردم بخوانم دو ركعت نماز واجب عيد فطر ويا عيد اضحى را با جمله تكبيراتش خاص براى خدا  اقتدا ء نمودم  به اين امام  حاضر  رو آوردم طرفه كعبه شريفه » وتكبير تحريمه  « الله اكبر » گفته  دستهاى خويش را  تا برابر  نرمى  هاى گوش خود  بلند  نـــمايد.  انگاه  دست هاى 

خود را طوريكه  در ساير  نماز ها مى بندد بسته  نموده ، « سبحانك اللهم » ( ثنا )  را بخــــواند. سپس  امام  ومقتد يها  سه مـــــــــرتبه  تكبير  گفته  در هــــر مرتبه دست هاى خود را  تا برابر  نرمى هاى  گوشهايش  بلند نموده  ، بعد  از هر تكبير  به اندازه  ءگفتن  سه مرتبه  « سبحان  الله »  توقف  نموده  بعد مرتبه ء ديگر  تكبير ديگر را بگويد . بعد از تكبير  سوم  دستهاى  خود را  دوباره بسته  نموده ، وتسميه گفته  سوره  فاتحه  وآياتى از قرآن  مجيد را تلاوت  نموده ، طبق  معمول ركوع وسجودرا اداء    نموده ،  براى  ركعت  دوم ايستاده  شود.در ركعت  دوم  اولآ  سوره فاتحه  را بخواند ،  بعد از آن  آيتى از قرآن مجيد را  خوانده قبل از رفتن  به ركوع  سه  بار طورى  تكبير  گويد كه در هر  مرتبه دستهاى خود را تا نرمه هاى  گوش  مانند  تكبيرات  ركعت  اول  بلند  نمايد ودر تكبير چهارم حسب  معمول بـه ركوع  رفته  وبعد از انجام  ركوع ،  سجود  وقاعـــده  به نماز ش اختتام  بخشيده به طرف راست وچپ سلام گرداند.

تبريك وتهنيت گفتن به يكديگر:

اصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم هنگامى كه روز عيد  همديگر  را ملاقات  مى كردند  مى گفتند « تقبل  الله  منا ومنكم »( خداوند  از ما وشما  قبول بگرداند  ) (المحا ملى حسن ) كسانى  كه به نماز  عيد  همراه  امام نرسد  وهمچنين  زنانى  كه در خانه  هستند  مى توانند  آن را بجا آورند. ( بخارى : ۹۸۷ ) برخى از منكرات  كه در عيد  انجام  داده  مى شود وبايد  از آنها  پر هيز كرد.

تكبر  وكوچك شمردن  ديگران.تقليد مردان از زنان  وبر عكس  در حركات ولباسرفتن  زنان با آرايش  وزينت  وبوى خوش  به  اما كن  عمومى وايجاد اختلاط اسراف  وزياده روى  در تمام موارد  خصوصٱ  در لباس وسفره عيد.عدم توجه  به فقرا ء  ونياز مندان .عدم  رعايت  صله رحم  مخصوصٱ  نسبت  به كسانى كه به كمك  ويارى  نياز دارند