رقص

 

ای دختر! سخنانم را خوب به‌گوش بسپار و پایت را این‌همه تکان نده، برای رقصیدن تنها یک‌جفت کفش قرمز کافی نیست.»

«این اندرز من است: هرکه می‌خواهد پرواز را بیاموزد باید ابتدا ایستادن و رفتن و دویدن و بالارفتن و رقصیدن را بیاموزد. پرواز را نمی‌توان پرید.»

«به شل گفتند چرا نمی‌‌رقصی؟ گفت: اطاق كج است.»

«به شَلِه گفتند: چرا یه‌وری می‌‌رقصی؟ گفت: - کفِ اطاق کجه!»

«تخم مرغ از رقصیدن با سنگ خودداری می کند.»

«در حال رقص هم می‌توان به جلو رفت.»

«رقص ِآدم ِپیر خیلی گَرد و خاک به ‌پا می‌کند.»

«رقص به ‌مثابه تلگرافی است که به‌زمین فرستاده می‌شود و تقاضای خنثی‌کردن جاذبه زمین را دارد.»

«رقص تمرین خوبی است برای دختران جوان، آن ها یاد می‌گیرند که درست حدس بزنند مردان چند لحظه دیگر چه خواهند کرد.»

«رقص مرکب مبین که رهوار است// راه بین تا چگونه دشوار است»

«سه چیز برای سه کس خسته کننده نیست: پسربچه‌ای که در کوچه بازی می‌کند- دختری که مشغول رقصیدن است- کشیشی که مراسم قربانی را به جای می‌آورد.»

«شتران مست شدستند، ببین رقص جمل// ز اشتر مست که جوید ادب و علم و هنر»

«عروس نمی‌توانست برقصد، می‌گفت اطاق كج است.»

«عشق رقاصی می‌آموزد.»

«عشق نیست، عشق‌ورزیدن است. پیوند نیست، پیوند‌یافتن است. ترانه نیست، ترانه‌خواندن است. رقص نیست، رقصیدن است.»

«کسی خوب می‌رقصد که نیک‌بختی برایش آواز بخواند.»

«من فقط به خدائی اعتقاد خواهم داشت که رقصیدن را بداند.»

«نمی‌تواند برقصد، می‌گوید حیاط کج است.»

«هنر در دسترس همگان قرار ندارد اما رقص و موسیقی برای همگان هست.»