نفوس افغانستان چقدر است
آب دريا چشمه كاريز وغيره نيز تا اندازه زيادي نفوس بشري را به خود جلب كرده از ازدياد و تراكم جمعيت بيشتر منوط و مربوط به وفرت آب و حاصل خيزي همان منطقه مي باشد. تجمع نفوس در تمام سواحل درياهاي افغانستان بنابر موجوديت همين عامل صورت گرفته است آن هم در سواحل دريا هايي كه از آن استفاده زراعتي واقتصادي آبياري، ماهي گيري، طلا شوئي و تسهيلات تاسيس فابريكه هاي برق آبي امكان پذير باشد مثلا سواحل درياي كابل با معاونين آن درياي هريرود، درياي هيلمند معاونين آن درياي آمو و معاونين سمت چپ آن خاصتا درياي كوكچه و كندز و ساير درياهاي افغانستان شامل پر نفوس ترين نقاط افغانستان مي گردند.
به هر صورت به استناد شواهد تاريخي و جغرافيايي افغانستان مانند ساير نقاط حاصل خيز و زراعتي آسيا نسبت داشتن وادي هاي سر سبز دره هاي شاداب واراضي وسيع از زمانه هاي بسيار قديم ونفوس بشري را به خود جلب نموده و تعداد كثيري از مردم در نقاط مختلف آن متمركز بوده اند اما با نداشتن احصائيه هاي موثق نمي توانيم قبل از سال 1315 درباره چگونگي تعداد و كثافت نفوس افغانستان اظهار نظر به عمل آوريم .
بنا بر اين احصائيه هاي رسمي ملل متحد صفحه 132 سال 1968 نفوس افغانستان را به صورت تخمين در سال 1315 هجري شمسي مطابق 1937 ميلادي 10972000 گزارش داده است اما رياست احصائيه وزارت پلان در نشريه پيشرفت و تحليل اوضاع اقتصادي سال 1348 منتشره سنبله 1349 كابل صفحه 15 نفوس افغانستان را در سال 1329 هجري شمسي مطابق 1950 در سال 1329 هجري شمسي مطابق 1950 ميلادي دوازده ميليون نفر تخمين نموده است . و هم چنان در سالنامه سال 1311 نفوس افغانستان را در آن زمان دوازده ميليون تخمين نموده اند .
جدول ذيل نفوس سال هاي مختلف افغانستان را كه از نشرات سال هاي مختلف ملل متحد اخذ و ترتيب گرديده است با كثافت نفوس در في كيلو متر مربع آن نشان مي دهد:
(1) اگر چه در افغانستان ولايت كابل از لحاظ تراكم نفوس درجه اول را حايز است اما عامل عمده تراكم نفوس را در ولايت كابل خصوصا در شهر كابل بيشتر موقعيت اداري تجارتي و صنعتي آن تشكيل مي دهد تا حاصل خيزي اراضي زراعتي.
شماره سال ه. ش |
تعداد نفوس |
تمركز نفوس در في كيلومتر مربع |
1315 |
10972000 |
1692 |
1329 |
12000000 |
1815 |
1336 |
13000000 |
2129 |
1348 |
13800000 |
2129 |
1339 |
14484000 |
2235 |
1340 |
14684000 |
2266 |
1342 |
15227000 |
2353 |
1345 |
1550000 |
2393 |
1347 |
16330000 |
2520 |
1350 |
17480000 |
2697 |
1351 |
17880000 |
2729 |
1352 |
18290000 |
2822 |
1353 |
18800000 |
2901 |
1354 |
19280000 |
2975 |
چون سر شماري نفوس افغانستان به صورت علمي تا قبل از نظام جمهوري عملي نگرديده بود از اين رهگذر اندازه مجموع نفوس كلي كشور به صورت موثق تعيين شده نمي توانست منابع مختلف و معتبر دولتي در داخل مؤسسات بين المللي با روش ها و متود هاي مختلف نفوس كشور را با ارقام متفاوت سنجش و تخمين نموده اند كه در پهلوي آن عامل عمده ازدياد نفوس كه شامل توليدات وفايت و مهاجرت ها باشد به درستي تعيين و تخمين شده نمي توانست بنابر اساسات ديموكرافي چنين استنباط مي گردد كه تنظيم پلان هاي اقتصادي و اجتماعي در كشور بدون موجوديت تعداد واقعي نفوس مشكلات زيادي را به بار خواهد آورد و نتايجي را كه از اثر تنظيم پلان ها توقع مي رود به اشتباهاتي مواجه خواهد ساخت .
بنابر ملحوظ فوق اداره احصائيه مركزي با در نظر داشت اساسات علمي ديموكرافي در سال 1353 راجع به اجراي سر شماري نفوس با صندوق وجهي فعاليت هاي نفوس جهاني (يو ان اف پي ايي ) تماس حاصل كرد و به اثر آن در سال 1354 فيصله به عمل آمد تا پروگرام سر شماري نفوس در افغانستان به همكاري صندوق فعاليت هاي نفوس در سال 1977 و 1978 عملي گردد .
با در نظر داشت پروگرام سر شماري آينده افغانستان سنجش تخميني نفوس بر اساس معيار هاي علمي براي تنظيم اولين پلان هفت ساله كشور و براي نيازمندي مملكت جهت پيشبرد پلان هاي انكشافي خاصتا پلان هفت ساله كشور حكومت در سال 1354 تجويز اتخاذ كرد تا احصائيه نفوس افغانستان به شكل علمي و موثق تخمين و تعيين گردد به همين لحاظ اداره مركز احصائيه جهت تعين نفوس افغانستان به يك سلسله تخمينات مربوط به نفوس كشور براي سال هاي 1348- 1354 و پيش بيني نفوس را براي سال هاي 1355 -1356 يعني ختم پلان هفت ساله كشور شروع به فعاليت نموده و هيئات مركب از بورد اقتصادي، رياست احصائيه مركزي، وزارت هاي داخله، صحت عامه ماليه وزراعت از روش هاي علمي نمونه گيري استفاده نمودند واين نمونه گيري روي اساسات ذيل استوار بود:
1- تخمين تعداد مجموع نفوس كشور بر اساس سروي زراعتي سال 1346.
2- تخمين تعداد مجموع نفوس با اسناد توزيع تذكرده تابعيت سال 1352
3- تخمين تعداد مجموع نفوس كشور بر اساس تعداد ماليه دهان
4- تخمين تعداد مجموع نفوس كشور به اسناد سروي ديموگرافي سال 1352
5- تخمين تعداد مجموع نفوس كشور براساس منابع ملل متحد و سازمان هاي بين المللي بالاخره به ملاحظه كليه اعداد و ارقام منابع متذكره و تخمين هاي مرتبه و منظوري مقامات صالحه شاخص هاي عمده تعداد نفوس جمهوريت افغانستان الي
اجراي سر شماري كامل نفوس قرار آتي تخمين و تعيين گرديده است:
مجموع تعداد نفوس 16665000 نفر
1- از جمله تعداد نفوس شهري 2390000 نفر
2- از جمله تعداد نفوس كوچي 2360000 نفر
3- از جمله تعداد نفوس كوچي 2405000 نفر
مجموع تعداد نفوس مملكت براي سال هاي 1348-1354 به تفريق نفوس شهري دهاتي و كوچي قرار آتي سنجش وتعيين گرديده است:
نوعيت نفوس |
سال 1347 |
سال 1352 |
فيصدي اوسط رشد ساليانه |
مجموع تعداد نفوس |
14213000 |
16.665000 |
2.30 |
مجموع تعداد دهاتي |
10190000 |
11.870000 |
2.20 |
مجمموع تعداد شهري |
1957000 |
2.390000 |
2.90 |
مجموع تعد كوچي |
2066000 |
2.405000 |
2.17 |
مجموع دهاتي بشمول كوچيها |
12147000 |
275.000 |
2.20 |
مجموع تعداد ذكور |
7448000 |
8.666000 |
2.20 |
تعداد اناث |
6765000 |
7.990000 |
2.40 |
بدين ترتيب در طي هفت سال گذشته 1348-1354 رشد عمومي نفوس – كشور به اساس سنجش بالغ بر 1725 فيصد بوده كه در سال 1354 به 16665000 نفر رسيده است .
سهم نسبي نفوس افغانستان در سال 1347 و سال 1354 قرار ذيل است :
رشد سالانه سال 1347
نوعيت نفوس |
فيصدي اوسط |
سهم نسبي |
سهم فيصدي |
مجموع تعداد نفوس |
230 |
100 |
100 |
مجموع تعداد شهري |
290 |
161 |
168 |
مجموع تعداد دهاتي |
220 |
839 |
832 |
مجموع تعداد ذكور |
22 |
524 |
52 |
مجموع تعداد اناث |
24 |
476 |
486 |
ارقام فوق نشان مي دهد كه با در نظر گرفتن سرعت رشد وسطي سالانه مجموع تعداد نفوس به 230 فيصد تعداد نفوس شهري سالانه به اندازه 290 فيصد به نفوس دهاتي 220 فيصد ازدياد مي يابد سهم نسبي نفوس شهري در سال 1354 به تناسب سال 1347 از 161 فيصد به 168 فيصد رسيده است .
تركيب نفوس در سال هاي 1348- 1354:
بغرض تحليل و پلان گذاري انكشاف ساحات اقتصاد ملي معارف صحيه و موضوع مشغوليت قوي بشري مملكت و غيره اداره مركز احصائيه سنجش تركيب سن را براي سال هاي 1348 -1354 طرح و ترتيب داده است كه در جدول ذيل وضع و تغييرات آن طي دوره مذكور نشان داده مي شود :
تركيب سن |
سال47 |
سهم نسبي |
سال54 |
سهم نسبي |
رشدمطلق48 |
مجموع تعدادنفوس |
14121000 |
100 |
16665000 |
100 |
245200 |
از صغر الي 5 سلسله |
3054000 |
215 |
3549000 |
212 |
445000 |
شش ساله |
380000 |
27 |
458000 |
28 |
87000 |
هفت ساله |
363000 |
26 |
437000 |
26 |
74000 |
از 7 ساله الي 14 ساله |
2693000 |
195 |
3202000 |
192 |
509000 |
از15 الي 59 |
7497000 |
525 |
8718 |
523 |
1261000 |
60 سال بالاتراز آن |
629000 |
43 |
738000 |
44 |
109000 |
يكي از عوامل و عناصر مهم ديگر كه موجب ازدياد نفوس و تحول ديموكرافي يك ناحيه مي شود اوسط عمر افراد جامعه مي باشد چنان چه ارقام احصائيه هانشان مي دهد كه طول عمر متوسط انسان كه نظر به سابق تغيير كرده است وافزايش قابل ملاحظه را بار آورده است. مثلا در سال 1870 عمر متوسط انسان ها در اكثر كشورهاي جهان از چهل سال نبود و محض در چند كشور اروپايي چون انگلستان، سويدن وغيره عمر متوسط بيشتر از اين بود حلا آن كه امروز عمر متوسط انسان هادر ممالك مختلف بسيار افزايش يافته است چنان چه احصايئه هاي جديد و موثق عمر متوسط انسان ها را در ممالك مختلف چنين وانمود كرده است :
اسم مملكت |
عمر متوسط |
جمهوريت متحد مصر |
52 سال |
جاپان |
70 سال |
پوليند |
68 سال |
يونان |
64 سال |
سودان |
40 سال |
سويدن |
77 سال |
تركيه |
55 سال |
بريتانيا |
77 سال |
اتحاد شوروي |
70 سال |
همسانيه |
70 سال |
يوگوسلاويا |
60 سال |
هند |
40 سال |
پاكستان |
50 سال |
بايد گفت تركيب نفوس از لحاظ سن به صورت عموم در انكشاف اقتصادي يك مملكت نقش مهم را بازي مي كند چه وجود اطفال و اشخاص معمر در نفوس يك جامعه نفوس غير فعال اقتصادي را وانمود مي سازد قرار احصائيه ملل متحد فيصدي اشخاص فعال اقتصادي در ممالك پيشرفته 40 فيصد نفوس را تشكيل مي دهد اشخاص غير فعال اقتصادي كه از يك الي پانزده سال عمر دارند در ممالك رو به انكشاف 53.1 فيصد و در ممالك انكشاف يافته 35 فيصد را تشكيل مي دهد در حالي كه اشخاص فعال كه از پانزده تا 65 سال عمر دارند در ممالك رو به انكشاف 46.9 فيصد و در ممالك انكشاف يافته 65 فيصد نفوس عمومي آن ها را تشكيل مي دهد.
هر گاه سنين بين 15 تا 65 ساله را از نظر اقتصاد مولد فرض كنيم مي بينيم كه نفوس فعال و مولد در ممالك رو به انكشاف كه افغانستان نيز در آن ها شامل است نسبت به ممالك انكشاف يافته خيلي كم مي باشد و از جانب ديگر تركيب نفوس از لحاظ جنس در افغانستان قابل تبصره مي باشد. زيرا تقريبا نصف نفوس افغانستان را طبقه انات تشكيل مي دهد كه به صورت عموم اكثريت آن ها نفوس غير فعال توليد را تشكيل مي دهد.
خلاصه مطالعاتي كه از طرف ملل متحد در زمينه عمر وسطي قاره هاي مختلف به عمل آمده نشان مي دهد كه در كشورهاي آسيايي ،آفريقايي و آمريكاي لاتين حد متوسط عمر يك نفر كمتر از 40 سال بوده در حالي كه حد وسط عمر يك نفر اروپايي وآمريكاي شمالي بين 65 الي 70 سال است كه بدين لحاظ ساحه فعاليت در ممالك اروپايي و آمريكاي شمال و ممالك انكشاف يافته طويل تر بوده و خوب تر مي تواند در راه انكشاف اقتصادي موثر واقع شوند، اما در افغانستان كه در جمله ممالك رو به انكشاف مي آيد وضع طوري ديگري بوده به صورت عموم سال هاي كار و فعاليت يك نفر به صورت اوسط از 25 تا 30 سال تجاوز نمي كند پس اكثر مردم كه در كشور هاي انكشاف يافته به سنين فعال عمر خود مي رسند كه در نتيجه در اثر فعاليت اقتصادي وبالا بردن سطح توليد قادر هستند تا آن چه كه اجتماع در راه پرورش و تعليم و تربيه آنان مصرف كرده طي تجاوز از مدت 40 سال كار و فعاليت يعني قبل از رسيدن به سن كهولت جبران نمايد و حالا آن كه در كشورهاي رو به انكشاف كه حد متوسط عمر باشند گان آن ها نسبت به ممالك انكشاف يافته كمتر است تعداد زياد افرادي كه بين سنين 15 تا 40 سال هستند تقريبا يك دوران انتقالي را پيموده و به سنين فعال بالاترعمر نمي رسند از اين رو ممالك رو به انكشاف مقدار هنگفتي از سرمايه هاي مادي و معنوي خود را كه صرف پرورش تعليم و تربيه جوانان كرده اند استفاده اعظمي به عمل آوره نمي توانند تامين صحت عامه و سلامت مردم از طريق پخش و تقسيم خدمات صحي اساس توحيد و انسجام امورصحت عامه تطبيق پروگرام هاي طب و قايوي پيشبرد طب معالجوي به صورت اقتصادي به سوي ولسوالي ها وعلاقه داري ها ومحلات با ايجاد مراكز صحي اساسي و مراكز فرعي و ساير خدمات اجتماعي امكان آن راخواهد داد تا تعداد تولدات ازدياد و تعداد وفيات تقليل يابد و تناسب سن فعال اقتصادي به درجات بلند تر برسد.
بنا بر پيشرفت طب وقايوي و معالجوي و پيشرفت در امور زندگي از لحاظ استاندارد حيات وساير خدمات اجتماعي در نقاط دور دست واكناف كشور چنين وانمود مي سازد كه تغيرات بارز در شاخص هاي تولدات وفيات افزايش وسطي طول عمر نفوس مملكت و تعداد نفوس و تعداد فاميل ها پديد خواهد آمد چنان چه پيش بيني ها و تخمينا تي كه از طرف اداره مركز احصائيه در زمينه تغييرات نفوس افغانستان صورت گرفته است وازدياد نفوس افغانستان را كه از جهات مختلف در سال هاي 1355 تا 61 به عمل خواهد آمد در اين جا به صورت اختصار به آن اشاره مي نماييم اين پيش بيني بر شاخص هاي نفوس و اندازه رشد ساليانه منظور شده پيش بيني تعداد نفوس در سال هاي 1355-1361 و تركيب سن آن قرار آتي تخمين و تعيين گرديده است .
نوعيت نفوس |
سال 1354 |
سال 1361 |
اوسط فيصدي رشد سالانه |
مجموع تعداد نفوس |
16665000 |
19210000 |
235 |
مجموع نفوس شهري |
2290000 |
2984000 |
323 |
مجموع دهاتي به شمول كوچي ها |
14275000 |
16626000 |
220 |
طي هفت سال آينده توقع مي رود كه رشد مطلق مجموع تعداد نفوس در حدود 3 ميليون نفر خواهد رسيد كه از آن جمله دو ثلث 67 فيصد از طريق رشد يا افزايش تعداد نفوس دهاتي و 20.2 فيصد رشد تعداد نفوس شهري و متباقي 12.8 فيصد رشد تعداد كوچي ها خواهد بود .
سنجش تغييرات سرعت رشد تعداد نفوس شهري و دهاتي به اندازه نسبي ذكور وانات در سال هاي 1355- 1361 با ارقام ذيل چنين تخمين گرديده است .
نوعيت نفوس سهم نسبي 55 سهم نسبي فيصدي سال 1361
مجموع نفوس 100 100
نفوس شهري 16.8 17.7
نفوس دهاتي به شمول كوچي ها 38.2- 38.3
از جدول فوق چنين استنباط مي شود كه تعداد نفوس شهري نسبت تمركز قواي بشري در شهرها ازدياد يافته و نفوس دهاتي تقليل مي يابد .
بناءً در طي پلان هفت ساله كشور اوسط رشد سالانه نفوس شهري نظر به انكشاف
سال 1361 |
اواسط فيصدي رشد سالانه |
19210000 |
235 |
2984000 |
323 |
16626000 |
220 |
عمومي مهاجرت نفوس دهاتي به شهر ها به عوض 2.9 فيصد به اندازه 3.23 فيصد خواهد رسيد سهم نسبي آن نظر به مجموع تعداد نفوس در سال 1361 نسبت به سال 1354 از 16.8 فيصد به 17.7 ازدياد خواهد يافت .
بعد از روي كار آمدن نظام جمهوري و مطابق خط مشي دولت جمهوري در جهت ساكن ساختن نفوس كوچي ها و اصلاحات ارضي يك تعداد نفوس كوچي شامل تعداد نفوس دهاتي گرديد بناءً فيصدي نفوس كوچي كه به 2.17 فيصد بالغ مي گرديد در هفت سال آينده به 2.10 فيصد خواهد رسيد .
تولدات وفيات و موضوع مهاجرت نيز مي تواند رشد نفوس يك منطقه را به صورت واضح وانمود سازد.
هر چندي كه احصائيه گيري مكمل تولدات وفيات در سراسر كشور به صورت صحيح تعيين نگرديده است اما سالنامه هاي ديموگرافيك ملل متحد احصائيه تولدات و وفيات يك تعداد ممالك رو به انكشاف را به طور مقايسه وانمود ساخته كه ما نيز
مي توانيم رشد طبيعي نفوس و فيصدي ازدياد نفوس افغانستان را به شكل علمي تخمين نمائيم .
احصائيه تولدات و وفيات يك تعداد ممالك رو به انكشاف قرار ذيل است .
ممالك |
تعداد تولدات |
تعداد وفيات |
رشد طبيعي |
احصائيه فيصدي |
الجزاير |
44.4 |
9.8 |
6.6 |
3.17 |
جمهوريت مصر |
41.5 |
15.1 |
26.4 |
2.38 |
عراق |
25.1 |
4.1 |
21 |
3.36 |
ايران |
42.6 |
7.7 |
34.9 |
2.98 |
سوريه |
32.0 |
4.5 |
2.75 |
3.00 |
سيرالانكا |
31.9 |
8.5 |
23.4 |
2.22 |
تركيه |
40.8 |
6.6 |
34.2 |
2.48 |
افغانستان |
26.0 |
16.0 |
23.0 |
2.54 |
نگاهي به جمعيت و داده هاي جمعيتي در افغانستان
رشد سريع جمعيت از يكسو، فقر و گرسنگي تودههاي عظيم انسانها در دنياي نابرابر كنوني از سوي ديگر، از مهمترين و حادترين مسايل و مشكلات عصر ما به شمار ميآيند. جمعيت جهان تا اوايل قرن بيستم رشد ناچيزي داشته است، اما پس از آن در اثر پيشرفت دانش پزشكي و بهداشت كه كاهش ميزان مرگ و مير را در پي داشت به خصوص در كشورهاي اروپايي يكباره رو به فزوني مينهد، به گونهاي كه انفجار جمعيت يكي از ويژگيهاي قرن بيستم است.
جمعيت جهان كه در سال 1804م يك ميليارد نفر بود تا سال 1987م به مرز پنج ميليارد ميرسد و در سال 1998م نيز از مرز شش ميليارد تجاوز ميكند.[i][i] همزمان با رشد سريع جمعيت در دنيا، سياستهاي جمعيتي خاصي از سوي كشورهاي مختلف اتخاذ شد. سياستهاي جمعيتي در برگيرنده مجموعه تدابير و اقداماتي است كه هدفشان تأثير گذاشتن بر بافت، توزيع جغرافيايي و نرخ رشد جمعيت است.[ii][ii]
ركود اقتصادي در نيمه نخست قرن بيستم سبب پيدايش نظريه «ثبات جمعيت» و اتخاذ سياستهاي همراه با ملاحظات اقتصادي گرديد. انفجار جمعيت در حوالي سال 1950م در كشورهاي جهان سوم و نقش باز دارنده آن در توسعه، باز هم مباحث اقتصادي و تنظيم جمعيت با اقتصاد اهميت ويژه مييابد.
بين تحولات جمعيتي و رشد و توسعه اقتصادي كشورها رابطه تنگاتنگ وجود دارد. كشورهاي جهان براي رسيدن به رفاه و توسعه ناگزيرند به طرح و اجراي برنامههاي اقتصادي و اجتماعي و پيش بيني نيازها و امكانات خود در كوتاه مدت، ميان مدت و دراز مدت بپردازند. هر گونه برنامه ريزي در جهت نيل به توسعه يافتگي بويژه براي كشورهاي جهان سوم كه هدف از برنامهريزي در اين كشورها دستيابي به توسعه است، بدون شناخت صحيحي از وضعيت جمعيت، تركيب و تحولات آن در دورانهاي مختلف و روابط متقابل ميان پديدههاي جمعيتي و پديدههاي اقتصادي و اجتماعي با موفقيت قرين نخواهد بود، چه شناسايي دقيق پديده و واقعيتهاي جمعيتي پايه و اساس برنامه ريزي در زمينه بهداشت، اشتغال، مسكن، آموزش و پرورش، تغذيه، مهاجرت و... به شمار ميآيد.
متأسفانه كشور ما بيش از دو دهه است كه نام آن با جنگ، فقر و آوارگي و مهاجرت مردم آن به ساير كشورها به ويژه كشورهاي همسايه همراه بوده است. در اين مدت هيچ آمار دقيق و نزديك به واقعيتي از تعداد نفوس و وضعيت اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي كشور ارائه نشده است. تاكنون در افغانستان تنها يك بار در سال 1358هـ. ش. برنامه سرشماري جمعيت آغاز شد، اما به دليل شدت گرفتن جنگهاي داخلي ميان مجاهدين و دولت وقت، اين برنامه ناتمام ماند. اخيراً ادارهي مركزي احصائيه افغانستان براي اولين بار در بيش از دو دهه برنامه سر شماري را در دستور كار خود قرار داده و برخي از شاخصهاي آمار جمعيتي، اقتصادي اجتماعي و فرهنگي كشور را مورد بررسي قرار داده است كه در نوع خود گام مثبت و كم نظير است، اما كشور ما تا رسيدن به آمارهاي دقيق و معتبر در زمينه جمعيت و ويژگيهاي جمعيتي فاصله دارد.
به گفته احمد علي وطنيار رئيس دفتر احصائيه مركزي افغانستان. برنامه سرشماري افغانستان در دو مرحله تنظيم شده است مرحله مقدماتي يا پلان گذاري و مرحله اصلي. مرحله مقدماتي سرشماري كه به منظور برآورد مجموع نفوس افغانستان و تعداد افراد واجد شرايط براي رأي دادن از طريق جمعآوري اسناد و مدارك موجود در ادارات دولتي و شمارش افراد خانه به خانه انجام شده است، پيش از انتخابات رياست جمهوري پايان يافته است.[iii][iv] به گفته وطنيار مرحله دوم كه در آن مجموع نفوس افغانستان با تفكيك زن و مرد، درجه تحصيل، تعداد افراد شاغل، نوع شغل، وضعيت مسكن و تقسيمات كليه نفوس به گروههاي مختلف سني معلوم خواهد شد از سال 1383 آغاز شده و در سال 1386 پايان خواهد يافت. همچنين به گفته مقام مذبور، اجراي برنامه سرشماري افغانستان كه به بيش از 20 ميليـون دلار هزينـه نـياز دارد از سـوي صنـدوق ملل متـحد براي جمعـيت Unfpa)) حمايت ميشود. مرحله اصلي شمارش جمعيت در اواخر فصل بهار 1385 و به مدت 15 تا 20 روز انجام خواهد شد.
جمعيت كل (Total Population)
بر اساس آمار تخميني اداره مركزي آمار افغانستان در سال 1380 يعني كمي پس از روي كار آمدن دولت موقت، افغانستان بيش از 22 ميليون و 200 هزار نفر جمعيت داشته است كه 5/51% آن را مردان و 5/48% آن را زنان تشكيل ميدهند.[iv][vi] بر اساس آمار صندوق ملل متحد براي جمعيت افغانستان هم اكنون 22720000 نفر جمعيت دارد.[v][vii]
78% مردم افغانستان در روستاها (31 هزار و 414 روستا) و بقيه در شهرها زندگي ميكنند. از جمعيت كشور حدود دو ميليون نفر را كوچيها تشكيل ميدهند.[vi][viii] نرخ رشد جمعيت افغانستان 54/3 % و تراكم نسبي جمعيت در هر كيلومتر 62/39 نفر است.
توزيع سني و جنسي جمعيت
توزيع جمعيت يك كشور در گروههاي مختلف سني از نظر اقتصادي و اجتماعي حائز اهميت است. جمعيت هر كشوري را ميتوان در سه گروه بزرگ سني تقسيم كرد
الف) گروه كودكان و نوجوانان كمتر از 15 سالگي (سن قبل از فعاليت اقتصادي)
ب) گروه جمعيت فعال از 15 سالگي تا 64 سالگي (سن فعاليت اقتصادي)
ج) گروه سالخوردگان از 65 سالگي به بالاتر (سن از كار افتادگي).
امروزه در كشورهاي جهان سوم گروه نخست در صد قابل ملاحظهاي را نشان ميدهد در حالي كه در كشورهاي صنعتي غربي سالخوردگان در صد بيشتري را به خود اختصاص دادهاند.
هدف از مطالعه توزيع جنسي جمعيت، شناخت شمار زنان و مردان يك جامعه و نسبت موجود ميان آنها است كه تعداد مرد را در برابر هر صد زن مشخص مينمايد.[vii][x]
در افغانستان جمعيت زير 15 سال 37/42% و جمعيت 15- 64 سال 86/54% است. 77/2% را نيز سالخوردگان تشكيل ميدهند. به لحاظ جنسي نسبت جنسي در بدو تولد 105 ميباشد، يعني در برابر هر 100 نوزاد دختر، 105 نوزاد پسر به دنيا ميآيد. اين نسبت در جمعيت زير 15 سال 104 و در جمعيت 15- 64 سال 108 و در افراد بالاي 64 سال 112 و نسبت جنسي در كل جمعيت 106 است.
وضعيت بهداشت و درمان
حدود 90 بيمارستان يا مركز درماني در افغانستان فعال بوده است كه بيشتر آنها در مركز ولايات بوده و به اطراف و مناطق دور افتاده توجهي نشده است. متأسفانه افغانستان از نظر بهداشت و درمان در سطح بسيار پاييني قرار دارد. افغانستان از نظر مرگ و مير كودكان زير يكسال جزء كشورهاي نخست است. از هزار كودك به دنيا آمده در افغانستان 121 كودك پيش از رسيدن به يك ماهگي از دنيا ميروند. ميزان مرگ و مير كودكان زير يكسال ارتباط مستقيم با وضعيت بهداشت و امكانات رفاهي كشورها دارد. ميزان مرگ و مير مادران در افغانستان نيز از هر صد هزار نفر 1700 نفر است
با توجه به اوضاع نگران كننده، در طي دو سال اخير اقدامهايي در زمينه ايجاد مراكز درماني، به كارگيري پزشكان بومي و خارجي در مركز ولايات و از همه مهمتر اطلاع رساني توسط شبكههاي تلويزيوني و راديويي تازه تأسيس و همچنين مطبوعات، موجب شده است كه مردم افغانستان حتي زنان و كودكان نسبت به سلامت و بهداشت خود توجه بيشتري نمايند.
افغانستان از نرخ رشد جمعيت بالايي برخوردار است و نرخ خام مواليد نيز در آن بالا است. نرخ خام مواليد در ازاي هر هزار نفر 3/ 51 است. در صد زناني كه در سن باروري (49- 15) قرار دارند 3/45% جمعيت زنان تشكيل ميدهند. نرخ باروري كل يعني تعداد فرزنداني كه هر زن در طول دوران باروري خود ( 49- 15 سالگي) به دنيا ميآورد 9/6 فرزند است اميد به زندگي در افغانستان 88/45 سال است.
وضعيت فرهنگي و آموزشي
در افغانستان عواملي چون پراكندگي جغرافيايي، فقدان امكانات آموزشي به ويژه در روستاها، به كار گرفتن كودكان زير 15 سال، ناهماهنگي بين رشد جمعيت و افزايش اعتبارات آموزشي، جنگهاي داخلي و سياستهاي گروه طالبان در جلوگيري از تحصيل دختران، از جمله موانعي بودهاند كه سبب شدهاند جمعيت لازم التعليم كشور نتوانند صد در صد زير پوشش آموزش قرار گيرند. اين عوامل باعث شدهاند كه نرخ سواد در افغانستان بسيار پائين باشد. با اين همه اقداماتي كه در دو سه سال اخير صورت گرفته تا حد زيادي وضعيت آموزش و پرورش بهبود يافته و امروز شور و شوق تحصيل و فراگيري دانش در سراسر افغانستان ديده ميشود.
در سال گذشته بيش از 5 ميليون دانشآموز در هفت هزار مكتب مشغول تحصيل بودهاند. در اين مكاتب 85 هزار معلم در حال تدريس بوده و بنا به اظهارات مسئولان وزارت معارف افغانستان با كمبود 20 هزار معلم مواجه است. بر اساس آمارهاي منتشر شده افغانستان همچنين با كمبود 50 هزار مكتب و هزاران مكتب تخريب شده مواجه است.
اكثر كتابخانههاي افغانستان در دورهي طولاني جنگ تخريب شده و در حال حاضر 49 كتابخانه در ولايات مختلف فعال و تعدادي نيز در دست ساخت است.
در افغانستان 9 دانشگاه وجود دارد كه دانشگاه كابل با بيش از شش هزار دانشجو در 14 رشته مختلف مهمترين مركز آموزش عالي افغانستان محسوب ميشود.
در سال گذشته بيش از 15 هزار دانشجو شامل حدود 12 هزار دانشجوي پسر و بقيه دانشجوي دختر در كابل و ساير ولايات افغانستان با داشتن 870 استاد كه 133 نفر استاد زن هستند، مشغول تحصيل بودهاند.
وضعيت اقتصادي و صنعتي
الف) كشاورزي بنا به اظهارات وزير زراعت دولت پيشين در افغانستان 14 ميليون هكتار زمين زير كشت انواع محصولات قرار دارد كه گندم و حبوبات بيشترين رقم توليد بخش كشاورزي را به خود اختصاص ميدهد. در سال گذشته در افغانستان بيش از پنج ميليون تن گندم برداشت شد كه در دههي گذشته بي سابقه بوده است.
از نظر محصولات باغي و ميوهجات افغانستان قابليت خوبي دارد. برخي از اين محصولات به كشورهاي عربي و اروپايي صادر ميشود. بيشترين مزارع باغي افغانستان در نواحي شمال و ولايات هرات قرار دارد. از ميان ميوهها، خربزه مزار، انار قندهار، و انگور پروان و هرات در ميان مردم معروف است.
متأسفانه در بخش كشاورزي، كشت ترياك و خشخاش نيز همچنان از جايگاه ويژهاي برخوردار است. دولت در طول سالهاي گذشته به رغم ادعاهايي كه داشته، چندان در مبارزه با اين پديده موفق نبوده است. رئيس جمهور «حامد كرزي» در دورهي جديد يكي از سياستهاي دولت جديد را مبارزه با كشت خشخاش، و توليد مواد مخدر اعلام كرده و حتي وزارت جديدي را بدين منظور تشكيل داده است.
ب) صنعت بر اساس اعلام رئيس دولت انتقالي افغانستان در سال 1382. پنج هزار و 165 شركت داخلي و خارجي با بيش از چهار ميليارد دلار سرمايه براي سرمايه گذاري در افغانستان اعلام آمادگي كردهاند. همچنين براي رهايي سرمايه داران داخلي و خارجي از چرخه ناسالم و طولاني اداري و بروكراسي كشور در مسير دريافت مجوز فعاليت، مؤسسه حمايت از سرمايه گذاري در افغانستان ايجاد و فعال شده است. بنا به گفته حامد كرزي در هيچ كشوري به اندازهي افغانستان نياز به جذب سرمايه احساس نميشود؛ بدين جهت تسهيلاتي نيز براي سرمايه گذاران در نظر گرفته شده است.
چنانچه وزير تجارت پيشين اعلام كرده است صنعت نساجي كشور توان بالايي دارد و قابل رقابت با ديگر كشورها است.
صنايع شيميايي، فلزي، مواد غذايي، الكترونيك و برق از جمله صنايعي است كه دولت افغانستان اخيراً بدانها توجه كرده و تاكنون حدود 6000 مجوز تأسيس كارخانه در اين زمينه صادر شده است.
يكي از مشكلات كنوني بخش صنعت افغانستان كمبود توليد برق است كه با برنامه ريزيهاي انجام شده و بالا بردن توان توليد برق، بخش صنعت رونق خواهد گرفت. صنعت مخابرات يكي از صنايعي است كه در كشور رشد نسبتاً خوبي بويژه در بخش تلفن همراه داشته است. در حال حاضر يك سيم كارت تلفن همراه با قيمت كمتر از 100 دلار و در مدت 24 ساعت قابل واگذاري است علت اين رشد و نرخ ارزان، ورود شركتهاي خصوصي در عرصه مخابرات است.
صنايع دستي كشور نيز به لحاظ تنوع و كيفيت از توان بالايي برخوردار است اما هنوز براي آن بازاريابي مناسبي نشده است. به همين جهت علي رغم سنتي بودن جامعه افغانستان و حضور بيش از 80% جمعيت در روستاها، اين صنعت از رونق لازم برخوردار نيست.
در خصوص فعاليت هواپيمايي نيز اكنون از كابل به 11 كشور دور و نزديك پروازهايي برقرار است. در زمينههاي جاده سازي و ترميم خيابانهاي داخل شهرها نيز كارهايي با كمك برخي كشورهاي خارجي در حال انجام است. در تجارت خارجي هم افغانستان گامهاي محكمي را برداشته و به خصوص با همسايگان خود وارد عرصهي مبادلات اساسي شده است.