مدیریت منازعات

 

فهرست عناوين

 

·        تعریف منازعه

·        منابع وانواع منازعه

·        سطوح منازعات/مسیرمنازعات

·        بهره برداری

·        طرق مختلف حل منازعات

·        مراحل حل منازعات

·        پروسهء حل مشکل

·        اشتباهات درحل منازعه

·        روش های برخورد با منازعات

·        ذهنیت های مختلف درمنازعه

·        نزاع منصفانه

·        منازعه یک فرصت است

·        انکشاف مثبت درسطح روابط

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع منازعه :

 

منازعه جز زندگي است ، نیازمندیها، ارزش ها، اهداف و اعتقادات ما طبعا با ديگران یکسان نبوده گاهي اوقات درتصادم واقع ميشود. تعداد کم منازعات وجود دارد که به آساني قابل حل میباشد و يا از آن چشم پوشي صورت گرفته بتواند.

   بيشتر منازعات با مفاهيم وسيع تر در سطوح مختلف تبارز مينمايند  بناً حل موفقانه آن ها ايجاب يک استراتيژي را مينمايد .

   تيوري ها در مورد ماهيت منازعه و حل منازعه از تيوري " سلسه مراتب نیاز ها " منشأ گرفته است که توسط ماسلو در سال 1954 مطرح گردید. به اساس این تيوري، انگيزهء نيروي بشري ازنيازمندي هاي  فزيکي شروع  الي نيازمندي هاي رواني مانند شناخته شدن توسط ديگران ، دست يابي به نیازمندیها و موفقيت درامور را دربرميگيرد . بناً ناکامي  در  رفع اين نيازمنديها  منتج به ياس و نا اميدي گرديده که بالاخره باعث منازعه ميگردد. هرگاه منازعه بطورمعقول ومنصفانه وبادرنظرداشت رضایت جوانب درگیر حل نگردد منجر به خشونت میگردد.

یکتعداد اشخاص فطرتا توانمندي حل منازعات را دارا هستند اما اين هم يک حقيقت مسلم  است که شيوه هاي حل منازعات کسبی هم بوده ميتواند یعنی ازطریق آموزش کسب گردیده عملي میگردد و يا میتواند بهبود يابد.

 

تعريف منازعه : منازعه  بروزن مفاعله بوده کلمهء عربي است که ازلحاظ لغوی نزع و ازهم کشیدن وکشمکش راگویند.  منازعه درزیان چینایی، خطر وفرصت مساعد معنی گردیده ودرزبان لاتینی به مفهوم بهم ساییدن دو شی جهت حصول شی ثالث بکاررفته است چنانکه ازبهم سایدن دوسنگ چقماق آتش حصول میگردد.

منازعه ازلحاظ اصطلاحی دارای تعاریف متعدد بوده که چند نمونهء آن قرارذیل میباشد:

·        منازعه عبارت ازتقابل دویا چند طرزدید متفاوت بوده که اهداف،عملکرد ها،طرزتفکر و ارزشهای متفاوت را دربرمیگیرد.

·        عبارت ازتصادم منافع بین جوانب با هم بسته را گویند.

·        عبارت ازعدم توافق خواسته ها واهداف طرفین میباشد.

·        حالتی را گویند که طرفین اهداف ناسازگارمیداشته باشند.

·        حالتی است که درآن نیروی انکشاف یک گروه توسط گروه دیگرمحدود میشود.

·        عدم تطابق بین اهداف آشکارواهداف پنهان را گویند.

 

 

      منازعه ميتواند آشکار و يا پنهان باشد اين گرايشات ميتواند تصادم درباطن خود شخص يا بين اشخاص مختلف و يا گروپ ها را به وجود آورد.

اگر اين گرايشات باعث کشمکش درباطن ما گرددو و ما در خود احساس فشار براي حل آن نماييم پس اين چنين منازعه، منازعهء باطني است.

مثال : شما در يک روز در عين وقت به دو ملاقات مختلف و مهم دعوت شده ايد و بايد تصميم بگيريد که کجا برويد. پس شما دریک کشمکش ذهنی قرارمیگیرید تا اینکه بالاخره تصمیم اتخاذ نمایید. هرگاه این کشمکش را بصورت درست ومعقول مهارکرده وبا درنظرداشت همه جوانب وعواقب مسله تصمیم اتخاذ نمایید بنا تصمیم شما منطقی ومعقول خواهد بود برعکس هر گاه بدون درنظرداشت جوانب وپیامد های مسله برمبنی احساسات وبا کم حوصلکی تصمیم اتخاذ نمایید مسلما تصمیم شما عاری ازنقیصه نخواهد بود ودرین منازعهء با طنی بازنده خواهید شد.

 

    اگر منازعه با طني نبا شد پس ذات البيني است که تصادم بين اشخاص مختلف و گروپ ها را باعث ميگردد.

مثال : يک پست خالي بسيار خوب در اداره شما موجود است شما و همکاران تان همه تمايل داريد که آنرا اشغال نمائيد. هرگاه اداره برمبنای شایسته سالاری عمل نماید بخش منابع بشری آن شخصی مناسبی را ارطریق رقابت آزاد تشخیص نموده وبا مشوره کارشناسان استخدام بعد ازطی مراحل معین به پست متذکره مقرر مینماید. برعکس هر گاه دراداره روابط بر ضوابط حکفرما باشد بگمان اغلب شخص نا مناسبی بدان پست انتصاب خواهد شد درینحالت منازعهء ذات البینی ایجاد گردیده اعتماد اداره نزد کارمندان آن خدشه دارمیگردد وشاید سروصدا های برعلیه مقامات اداری برپا گردد.

 

منازعات کمتر ممکن است جلوگيري شوند بخاطر يکه اگر جانب مقابل عمل متقابل نمايد هميشه احتمال تصادم  روي خواسته ها و اهداف مختلف ، تصورات ، خودبيني ها ، عنعنات ، احساسات، ادراک و مسائل ديگر موجود خواهد بود بناً گرايش روحي يا رواني ما ميتواند بصوب منازعات مختلف سير کند.

اگر منازعه را مثبت تلقي کنيم يا منفي ما ميتوانيم درهردوصورت بين حل منازعه و اداره، منازعه فرق قايل شويم زمانيکه يک طرف یا هردو جناح ريشه هاي عميق عوامل منازعه را تشخيص وازبين ميبرند ازشدت منازعه کاسته میشود که اين يگانه برخورد روشن با منابع منازعه ميباشد . درشيوهء ادارهء منازعه سعي ميگردد که در ساحهء عمل بر منازعه تسلط حاصل گردد تا منجر به خشونت نگردد.   درشيوهء حل منازعه سعي ميگردد که منابع قبلي منازعه راپيوسته حل نمايد . البته اين مسله، اساس  آشتي و يا صلح باثبات را به ارمغان مي آورد .

    در ذيل يک تعداد فرضيه هاي ذکرگرديده که د رمورد منازعه به کار ميرود:

 

1.     منازعات پروسهء مهم و اجتناب ناپذير جامعهءبشري هستند .

2.     منازعات اکثراً هنگام تغييرات بروز مينمايند.

3.     منازعات ميتوانند باعث خلاقيت و يا برعکس رکود گردند.

4.     اکثر مردم ديد بسيار منفي در مورد کلمه منازعه دارند.

5.     اکثرا به اين انديشه هستند که منازعه نتيجه ناکامي ها است

6.     مقررات ويژه اي براي برخورد با منازعات وجود ندارد .

7.     تعيين مسير سازنده و تنظيم دقيق منازعات ميتواند براي نجات ازعواقب ناگوارو ايجاد خلاقيت کمک نمايد .

8.     منازعات نه تنها فقط خواهشات و تمايلات اند بلکه ضرورت هاي انساني نيز هستند .

 

 

منابع و انواع منازعه :

 

چرا لازم است که درشناخت منابع مختلف و انواع منازعات توجه نمائيم؟
اگر بدانيم که چرا منازعه بوجود مييايد ميتوانيم توجه بیشتر به ساحات مرتبط به آن نمائيم و بهتر ميتوانيم را ه هاي سازندهء حل را پيدا کنيم.

 

منازعات روي منابع و طرق توزيع آن: 

انواع منازعات در مورد چیز هاي است که ميخواهيد آنرا بدست آوريد و يا ميخواهيد آز آن صرف نظرنماييد براي طرفين منازعات اين عمل در برگيرنده  برد  يا باخت است .

مثال هادررابطه به داشتن آرزومندی برای حصول چیزی:

·        حصول معاش بیشتر

·        جلب توجه بيشتر مقامات بخویشتن نسبت به ديگران

·        گرفتن وظيفهء مهم

مثال ها در رابطه به داشتن آرزومندي برای سپردن چیزی :             

·        مسوليت بخاطر اشتباهات

·        مکلفیت بخاطر  پخش خبر ناخوشآيند

·        اشتباهاتي که صورت گرفته  

در محيط کار اين چنين منازعات اکثراً از جانب مقام با صلاحيت حل میگردد طوریکه ازصلاحیت خود استفاده مینماید و يا يکي با عقب نشيني یکی از طرفين منازعه حل میگردد .

 

منازعات روي اهداف مختلف :

 

گاهي اين منازعات د ربر گيرندهء نظريات مختلف طرفين روي اهداف متضاد ميباشد . اين منازعات ميتوانند به دو بخش اساسي تقسيم شوند:

1.     طرفين نظريات مخالف روي اهداف دارند در اين حالت خواسته هاي هردو طرف از اهداف مختلف شان ناشي ميگردد. این نوع منازعه شکل تغییریافتهء منازعه روی منابع وچگونگی توزیع آن میباشد زیرا به این سوال برمیگردد که توانایی حصول اهداف خودراخواهد داشت. این نوع منازعه صرف دراثرسازش بین اهداف مختلف حل شده میتواند.

2.     اهداف متضاد ميتوانند حصول گردند : مغايرت اهداف در بسياري از حالات متنوع ميباشد به گونه مثال شما ميتوانيد دريک پروژه مشاهده کنيد که از يک طرف نو سازي و يا تغيير بايد صورت گيرد و از طرف ديگر اقدامات موثق و دقيق قبلي بايد حفظ گردد.

 

منازعات روي نقش ها : ما همه نقش هاي متعدد اجتماعي را در زندگي تخصصي خود و هم د ر زندگي شخصي خود دارا ميباشيم بعضاً ميخواهيم که در اين نقش ها خوب بدرخشيم ودر بسياري از قضايا ازما  توقع برده میشود که چنین عمل کنیم. با قبول نقش اجتماعي ما يک تعداد وظايف و مسؤليت ها را قبول مي نمائيم در عين وقت توقعات از جانب ديگران در رابطه به نقش ما مطرح ميگردد اگر استطاعت رفع نيازمندي هاي نقش اجتماعي خودمان را نداشته باشيم بناً چه از ديدگاه خود ما و چه از ديدگاه ديگران منتج به منازعه خواهدگرديد .

آنواع مختلف منازعه روی نقش ها وجود دارد:

 

شخصیکه درنقش اجتماعي خود پذيرفته نشده است:

 

به گونهء مثال اين نوع منازعه در بين کارمندان د رداخل يک گروپ ديده ميشود چنانچه اگر يکي از کارمندان به حيث آمر در بين ديگر کارمندان سابقه دار ارتقا نمايد ميتواند نقش جديد وي پذيرفته نشود  و يا ميتواند هنگاميکه يکي از کارمندان جديد به حيث آمر بالاي کارمندان سابقه دار تعيين شود اين حالت واقع گردد .

شخصیکه نقش اجتماعي خودرا نمي پذيرد:

به طور مثال اين نوع منازعه زماني به وقوع مي پيوندند که يک کارمند ترفيع مي نمايد اما وي از عهدهء و ظيفه جديد برآمده نميتواند زيرا وي از پذيرفتن مسؤليت هراس دارد .

منازعات براساس تصورات و برداشت ها:

منازعات ميتوانند براساس تصورات وبرداشت ها ازحقایق، اشخاص وحوادث بوجود بيايند. این منازعات نتيجه تصورات وبرداشت هاي طرفين است که اين تصورات از تجارب و منافع مختلف شان منشا ميگيرد ویا از احساسات وهیجانات متفاوت شان ناشی میشود.

شما با وضاحت چنين منازعه را دربين تيم یک پروژه ديده ميتوانيد زمانيکه آن ها ميخواهند در مورد مشکلات تصميم بگيرند، اگرهرعضو تيم تصور کند که آنچه وي فکرمينمايد بهترين راه حل منازعه خواهد بود درين صورت تصورات مختلف در مورد ريشهء منازعه بوجود ميايد. اين اختلافات ميتواند با يک افهام و تفهيم روشن وصريح مرفوع گردد. درجريان مفاهمه بايد واضح گردد که چرا يک راه حل مشخص بهترين انتخاب برای حل پرابلم  ( مشکل )خواهد بود.

 

منازعات روي روابط يا مناسبات :

اين منازعه طوری رخ ميدهد که موضوع منا زعه وجود ندارد اما جانب مقابل بحيث علت منازعه تلقي ميشود . به اين صورت طرفين درجريان جروبحث، احساسات منفي درمقابل يکديگر پيدا ميکنند. البته اين عمل  بخاطري واقع ميشود که در سطح ارتباطات احساسات منفي وجود دارد . منازعه روي روابط وقتي ميتواند حل گردد که شفافيت در مورد علت منازعه وجود داشته باشد مشروط بر اينکه هر دو طرف وسعت نظر داشته باشند.

اغلب اين نوع منازعات  در تواميت با" منازعات روي  نقش ها" ديد ه شده است. منازعات روي روابط همواره در مراحل ابتدائي پروژه ها هنگاميکه اعضاي مختلف تيم هنوزهم مصروف تنظيم روابط ذات البيني هستند، واقع ميشود . البته انواع مختلف منازعات ميتواند در حالات مختلف تبارز نمايد.

تلاش هاي من بخاطر آوردن تغييرات

به تعقيب اين سمينار ميخواهم تغييرات را د رمسايل ذيل بياورم:

1-

2-

3-

 

 

قابل توجه : کوشش ننمائيد که به يکباره گي تغيير بياوريد ، بلکه مرحله به مرحله پيش برويد و تغييرات را ادامه بدهيد.

 

ادراک : اصطلاح ادارک از کلمه، لاتين cogito  به معني فکر کردن گرفته شده است که به طرق مختلف براي سهولت در پروسه معلومات بکار گرفته ميشود . اين اصطلاح به ساختار ذهني هر شخص( استعداد هر شخص)  بر ميگردد آن هم با توجه به قوهء دريافت و مطالعهء حالت رواني(مانند  اعتقادات ، آرزو ها و خواسته ها )  همچنان اين اصطلاح مرتبط است به پروسه آموزش ، دانش تخصص و غيره .

اصطلاح cogito  يا ادراک به مفهوم وسيع آن نيز بکار ميرود که به عمليه دانستن ارتباط ميگيرد و همچنان به مفهوم اجتماعي  و فرهنگي نيز ميتواند تعبير شود که بيانگر انکشاف دانش و مفاهيم دربين يک گروپ ميبا شد که در دو بعد اقدامات و تفکرات تبارز ميآبد.

 

ارزش ها:

هرفرد  داراي يک سلسله ارزش هاي اساسي است که در سيستم اعتقادات باطني، نظريات و طرز فکر وي دا خل است .ا رزش  در حقيقت متداوم است که همين نکته ارزش را از اعتقادات ، نظريات و طرز فکر مجزا ميسازد که  شاید با گذشت زمان تغيير یابند، بدين مفهوم يک ارزش ( صداقت مساوات و مصؤنيت ) نکته بسيار برازنده از عملکرد ها  و يا عکس العمل هاي ما ميباشد، در جامعه ارزش ها بين اعضاي آن مشترک ميباشد. اکثرا افراد  داراي ارزش هاي بخصوص خودهستند که اين ارزش ها  در مطابقت با ارزش هاي فرهنگي شان قرار دارد. هنگاميکه يکتعداد افراد ارزش هاي خلاف ارزش هاي اجتماع شان را داشته باشند منازعه برو ز خواهد کرد .

ماميتوانيم ارزش ها  را به کتگوري هاي مختلف تقسيم نمائيم:

ارزش هاي اخلاقي ( خوب، بد ، اخلاقی و غير اخلاقی ، ،مجاز ، غير مجاز ، درست ، نادرست )

-            ارزش هاي زیبا شناسی ( زيبائي ، زشتی ، نامتوازن )

-            ارزش هاي اصولی یا تعلیمی ( مذهبي ، فکري ، سياسي و ارزش هاي اجتماعي )

ارزش ها يک سيستم منظم و ترجيح يافته است که مشتمل بر دسته بندي هاي اصولی و اخلاقي است که يک جامعه يا يک فرد دارا ميباشد.

اعتقادات :

اعتقادات چنين تعريف شده است " متقاعد شدن در مورد صحت يک قضيه " اعتقادات  از طريق ادارک ، تعمق و افهام و تفهيم بدست مي آيد. از لحاظ روان شناسي عقيده يک حالت رواني است که نتيجه طرز تفکر مشخص میباشد.

اعتقادات درصورتيکه دربرگيرندهء  ادعا ها و يا توقعات در مورد واقعيت باشد، پيشنهادي تلقي ميشود. اعتقاد ميتواند صحيح و يا غلط باشد ( اگرچه بطورعملي تشخيص شده نتواند) مگر افراد ممکن اعتقادات خود را تغيير بدهند ( بعضي فکر ميکنند که يکتعداد راه های حل مشکلات بهترين نوع آن است اما وقتيکه وي راه حل بهتري براي حل آن مشکل پيدا ميکند ،اعتقاد خود را تغيير ميدهند.

 

طرز فکر/ذهنیت:

 

طرز فکر ازلحاظ روانشناسي بعنوان يک مفهوم اساسي بکار ميرود. طرز فکرميتواند به شکل مثبت ومنفي تبارز نمايد مانند طرزفکردرمورد اشخاص ديگر، سلوک هاي معين ويا وقايع.

طرز فکر درحقيقت نتيجهء ارزش ها واعتقادات ميباشد. ممکن است اشخاص درمورد يک موضوع طرز فکردوگانه داشته باشند يعني داراي طرزفکرمثبت ومنفي باشند.

مثال : احساسات شديد منفي درمقابل اشخاصيکه دارای عملکرد وطرزفکر متفاوت میباشند.

ارزشها، سيستم هاي رواني اعتقادات است و طرزفکرباعث ايجاد هيجانات مشخص ميگردد که بالاخره طرق مخصوص سلوک را ايجاد مينمايد. همينکه عمل و عکس العمل در باره بعضي چيز ها نشان مي دهيم  نمايانگر تمايل ذهني و قلبي ما است به هرصورت طريقه عمل و عکس العمل ما نشان دهنده ويا  زمينه براي تقويت تفکرات و احساسات قبلي ما است.

اين نکته ميتواند جنجال برانگيز باشد وباعث ايجاد احساسات شديد منفي دربرابر ديگران گردد. بطورمثال مادرمورد يکتعداد اشخاص معين ذهنيت منفي داريم که اين ذهنيت ما را بصوب داشتن طرزفکرمنفي  در برابر آنها خواهد کشاند که درنتيجه سلوک ما دربرابرآنان منفي ميگردد. بدين ترتيب ما دربرابر انها عکس العمل منفي نشان ميدهيم که اين عکس العملطرزفکرمارا دربرابرآنها بیشترمنفی خواهد ساخت.

احساس منفي درمورد ديگران طبعا باعث عصبانيت خواهد شد واکثراوقات باعث ايجاد منازعات ميگردد.

این نوع احساسات ما دربرابر دیگران باعث حس خود خواهی در آنان خواهد شد که میتواند سبب منازعه گردد.

اگرما بااشخاصي روابط متقابل داريم که داراي ارزش متفاوت اند، نحوهء روابط متقابل ما با آنها فرق ميکند يعني ازمرحلهءهيجاني شدن آغاز( اگر ما مدت زيادي نزديک همديگرزنده گي يا کار مي نمائيم) و تا مرحلهء عدم تحمل موجودیت طرف مقابل ادامه ميابد  .

 

تلاش هاي من بخاطر تغيير

به تعقيب اين سمينار ميخواهم د رمسايل ذيل تغیيرات بیاوریم:

1-

2-

3-

 

 

قابل توجه: کوشش ننمائيد که به يکباره گي تغيير بياوريد ،  بلکه مرحله به مرحله پیش بروید و تغییر آوردن را ادامه دهید.

 

 

سطوح منازعات / مسير منازعات

 

اگر بخواهيم از منازعات جلوگيری  نمايیم  يا آن را تخفيف دهيم نخست بايد از نمونه ها يکه درمسير منازعه اتفاق میافتد واقف گرديم اين نمونه ها هميشه مشابه اند صرف علل منازعات فرق ميکند اگر اين نمونه ها را بدانيم اخذ تدابير وقايوي براي ما آسان مي گردد و ميتوانيم بصفت ميانجي اقدام کنیم . و ميانجيگري آسانتر ميگردد.

1.     مبا حثا ت ومنا جرا ت سطحی

2.     اختلافات هویدا میشود،َاولین احساسات بدبینی ابراز میشود.

3.     موقف های سختگیرانه، فضای تیره واولین حملات شدید لفظی آشکار میشود،تقاضا ها بوجود میایدواخطار ها داده میشود.

4.     روحیهء توافق متقابل از بين ميرود  ،بي ا عتما دي افزایش ميابد  ،اعلام تهديدات وتشدید تحريمات و منازعات

5.     تشدید منازعه تا سرحد جنگ، عدم عقب نشيني ، تهديدات و تحريمات اعلام ا ميشود   ،

 

 

.

 

تلاش هاي من بخاطر تغيير

به تعقيب اين سمينار ميخواهم د رمسايل ذيل تغييرات بیاورم.

1-

2-

3-

 

 

قابل توجه: کوشش ننمائيد که به يکباره گي تغيير بياوريد ،  بلکه مرحله به مرحله اقدام نماييد .

 

زرنگی کردن

 

گاهی اوقات درمنازعات یکی ازطرفین از زرنگی ومکارگی های خاص جهت مغلوب ساختن جانب مقابل کارمیگیرد که هر گاه طرف مقابل طرق خنثی سازی آنرا نداند ممکن تحت تاثیرقرارگرفته به جانب مقابل امتیازدهد ویا اینکه احساساتی گردیده وبالاخره منازعه بین طرفین به تیره شده روابط و خشونت منتج  گردد. بدین ملحوظ بیمورد نخواهد بود تا مثال های چندی ازینوع زرنگی ها واقدامات متقابل (خنثی سازی) آن ارایه گردد:

 

1.    حمله لفظي متعجب کننده

 

مثالها : صحبت بلا ا نقطاع ، جملا ت طويل، ا ستعما ل کلما ت خا رجي و رسمي صحبت کردن

استفاده ازکلمات وعباراتی که مورد قبول همه است مانند موثریت، همکاری وغیرده.

 

اقدام متقا بل چه خواهد بود؟  :

تکرار  سوا لات: آيا درست فهميديم ؟ اين سوال براي کسي که قصد زرنگی را دارد، هوشدار  است زيرا گوینده ا غلبآ تلا ش دا رد تا رشتهءسخن را در دست داشته باشد .

 

2-خلط کردن حقايق و نظريات

 

فرضيه ها مانند حقايق ارايه ميشود   ادعا ها ي ثابت شده بوجود ميايد حقايق و ادعا ها طوري با هم خلط مي گردندکه در ديد نخست ادعا ها اصلا به نظر نمي رسد .

مثال :

هيچ شکي در اين مورد وجود ندارد ..............

اگر  مسلهء حقيقت دارد این است که ..............   

 

اقدام متقابل چه خواهد بود؟

بگذاريد  طرف مقابل حقايق را ثابت نمايد .  سعي کنيد ادعا ها را تحليل نماييد  .

3- استفاده از نقل قول ها وگفتاردانشمندان منحيث  شواهد

نقل قول ها وگفتاردانشمندان  هميشه براي اشخاص  تحصيل کرده منحیث شواهد ميباشد بنابرين مشاجره بيشتر مهم ميشود.  با استناد کردن روي نظريات دانشمندان، گفتار گوينده بيشتر  عيني و  مهم   جلوه ميکند .

مثال ها :

1.     مهاتما گاند ي سالها قبل چنین گفته بود .....

2.     تحقيقات علمي نشان داده که ......

3.     تمام کارشناسان که دانش وافردرباره موضوع دارند بدين نظر موافق اند که .......  

 

اقدام متقابل چه خواهد بود؟

 

نکته اول : تردد  نشان دادن  در مورد نظر دانشمندا ن  ياد شده در همان موضوع يا بيان اين موضوع  که دانشمندان موصوف نظرياتي ديگري  هم ارائه داشته اند

مثال : گاندي اين موضوع را هم بيان کرده که  .........

نکته دوم : ثبوت منابع :

کي این موضوع را گفته بود ؟ چه وقت ،تحت کدام شرايط و غيره ؟

نکته سوم – آيا ميخواهي بگوي که ما در قضاوت روي اين مشکل ناتوان هستيم ؟ چرا اينطور فکر مي کنيد ؟  

4- فشار اجتماعي :

گوينده نظر خود را طوري ابراز ميکند که گويا نظر اکثريت است . بنا براين طرف مقابل طوري تلقين میشود که گويا نظر وي شنونده ندارد .

مثال ها :

تمام شعبات بدينگونه  اجرا ت  مي نمايند......

به هر صورت اکثريت به همين شيوه ميخواهند

تمام همکاران به همين نظر هستند که .............. 

بجز شما کسي ديگري اينطور نظر ندارند  . 

 

اقدام متقابل چه خواهد بود؟

 

·        بالای موقف خود اصرارورزیده مهراسید.

·        اکثریت همیشه حق به جانب نمیباشند.

·        تحلیل وتجزیه نموده ثبوت نمایید.

·        دردموکراسی اقلیت محفوظ میباشد (حق اظهارنظر آراد است)

 

 

حملات شخصي:

 

طرف مقابل کم زده ميشود مورد استهزا قرار ميگيرد و بي کفايت پنداشته ميشود  فلهذا موصوف  موقف دفاعي بخود ميگيرد  درنتیجه مباحثه بي هدف گرديده و بعضي اوقات طرف مقابل ملامت پنداشته ميشود .

مثال ها :

شما منحيث تازه کار قادر به سنجش  نيستيد

شما بايد فکر نمائيد قبل از اينکه صحبت را آغاز کنيد

شما فقط  ميخواهيد مشکل خلق نمائيد همينطور  نيست  ؟

(توجه : مثال هاي بالا طعنه آميز است)

 

اقدام متقابل چه خواهد بود؟

 

حفظ آرامش ، مود ب ومعقول بود ن

مباحثه را از شخص بطرف مشکل سوق دادن 

کوشش نکنيد خود را تبرئه کنید فقط تبصره ها را نادیده بگیرید .

 

تعريف و تمجيد/امتیازات فریبنده  :

 

از طريق  تعريف و تمجيد از جانب مقابل امتياز گرفته ميشود . جانب مقابل طوري احساس ميکند  که مکلف به دادن امتيازات ميباشد   .

مثال : درست است من بدون آنها اين کار را خواهم کرد گر چه که برايم بسيا ر مشکل است  اما درینصورت ماباید ....................

 جاي تعجب است که چگونه باين مشکل مواجه شديد اما شما موافقه خواهيد کرد که ......... 

اقدام متقابل چه خواهد بود؟

·        موضوع را مهارکنید

·        مواظب باشيد که در جريان مباحثه برايتان احساس امتنان ايحادنشود .

·        شما هم تعريف  و تمجيد را شروع کنيد .آرامش خود را حفظ کنيد . مودب و هدفمند باشيد  .

 

7- حالت مثبت يا منفي :

 

با ايجاد حالت نمايشي مثبت يا منفي  طرف مقابل  تحت فشار قرار ميگيرد ( فشار زماني) و يا وي را مقید ميسازد به گرفتن  تصميم بلي و نخير /

مثا ل ها :

 شما يک انتخاب داريد : بلي و نخير

اگر ما اکنون تصميم نگيريم فردا به هرج و مرج مواجه خواهيم شد

 

اقدام متقابل چه خواهد بود ؟

·        خاطر نشان گردد که راه سومي همیشه وجود دارد

·        احساس نکنيد که تحت فشار قرار داريد  .

·        خاطر نشان گردد که همه مساِيل بشکل مثبت و منفي بطورافراطی تشریح شد  .

 

8-     سوالات منصرف کننده :

 

طرف مقابل  با طرح سوالات مشکل که در حاشيه موضوع قرار داشته باشد ناراحت ميگردد  

مثال ها :

دقيقاً در موردرنگ سبز چه برداشت میکنید؟

 

اقدام متقابل چه  است ؟

 

·        در پیوند با عبارت گفته شده جواب دهید بطور مثال : من از سبز رنگ سبزه را بخاطرمیاورم.

·        ويا چنین جواب دهید :سوال شما مارا به مسير غلط سوق ميدهد  . 

 

 

 

 

 

 

 

تلاش هاي من بخاطر تغيير

به تعقيب اين سمينار من ميخواهم د رمسايل ذيل تغيرات بیاورم:

1-

2-

3-

 

 

قابل توجه : کوشش ننمائيد که به يکباره گي تغيير بياوريد ،بلکه مرحله به مرحله پیش بروید وتغییرات را ادامه دهید..