مولانا
وفات مولانا
مدتها بود جسم نحیف و خستۀ مولانا در کمند بیماری گرفتار شده بود ا اینکه سرانجام این آفتاب معنا درپی تبی سوزان در روز یکشنبه پنجم جمادی الآخر سال ۶۷۲ هجری قمری رحلت فرمود.
در آن روز پر سوز، سرما و یخبندان در قونیه بیداد می کرد و دانه های نرم و حریرین برف در فضا می رقصیدند و بر زمین می نشستند. سیل پر خروش مردم پیرو جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همگی در این ماتم شرکت داشتند. افلاکی می گوید:« بسی مستکبران و منکران که آن روز، زنّار بریدند و ایمان آوردند » و چهل شبانه روز این عزا و سوگ بر پا بود.
بعد چل روز سوی خانه شدند |
|
همه مشغول این فسانه شدند |
روزو شب بود گفتشان همه این |
|
که شد آن گنج زیر خاک دفین |
آری چنین بود زندگی مولانای ما، زندگی این خداوندگار بلخ و روم که برای وصول به عشق واقعی برای نیل به از خود رهایی در مقام فنا و بالاخره برای سیر تا ملاقات خدا که راه آن در فراسوی پله های حس و عقل و ادراک عادی انسانی است از زیر رواقهای غرور انگیز مدرسه و از فراز منبری که در بالای آن آدمی آنچه را خود بدان تن د رنمی دهد از دیگران مطالبه می کند، خیز برداشت و با حرکتی سریع و بی وقفه پله پله نردبان نورانی سلوک را یک نفس تا ملاقات خدا طی کرد. یک نفس اما در طول مدت یک عمر شصت و هشت ساله که برای عمر تاریخ یک نفس هم نبود.
آثار
مثنوی معنوی
مولانا کتاب معروفش مثنوی معنوی را با بیت معروف «بشنو از نی چون حکایت میکند/از جداییها شکایت میکند» آغاز میکند. در مقدمهٔ کاملاً عربی مثنوی معنوی نیز که به انشای خود مولانا است، این کتاب به تأکید «اصول دین» نامیده میشود («هذا كتابً المثنوي، و هّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»).
مثنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از پنجاه سال داشت که نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمیت مثنوی از آن رو نیست که یکی از آثار قدیم ادبیات فارسی افغانستان است بلکه از آن جهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی. او خود گفتهاست: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.
دیوان شمس
غزلیات و «دیوان شمس» (یا دیوان کبیر)، محبوبیت فراوانی کسب کردهاند. درصد ناچیزی از این غزلیات به زبانهای عربی و ترکی بوده و عمده غزلیات موجود در این دیوان به زبان پارسی سروده شدهاند.
رباعیات
مولانا در کنار «دیوان شمس» و شعرهایش در «مثنویمعنوی»، رباعیات عاشقانهای نیز سرودهاست که میگویند پس از خیام از بیپردهترین رباعیات به زبان فارسی است. پژوهندگان به ظن قوی بسیاری از رباعیات وی را از او نمیدانند.
نمونهای از رباعیات وی چنین است :
عشق از ازل است و تاابد خواهدبود |
|
جوینده عشق بیعدد خواهدبود |
فردا که قیامت آشکارا گردد |
|
هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود |
|
*** |
|
عشق آمدو شد چو خونم اندر رگ و پوست |
|
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست |
اجزای وجود من همه دوست گرفت |
|
نامیست زمن باقی و دیگر همه اوست |
آثار منثور
· مکاتیب
سال جهانی مولانا
یونسکو با پیشنهاد ترکیه سال ۲۰۰۷ را سال جهانی مولانا نامیدهاست.
رویدادهای سال مولانا
· در این سال تمبر مولانا با نمایی از استاد بهزاد در آمریکا منتشر شد.
· در روزهای ۶ تا ۱۰ آبان ۱۳۸۶، کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا با شرکت اندیشمندانی از ۳۰ کشور جهان در سه شهر تهران، تبریز و خوی برگزار شد. ریاست آن را غلامعلی حداد عادل بر عهده داشت. [۲] حدود ۴۵۰ مقاله به این کنگره ارسال شده بود و ۲۸۰ استاد و پژوهشگر در آن به ارائهی مقاله پرداختند.[۳] در حاشیهی این کنگره محمود فرشچیان از تابلوی مینیاتور شمس و مولوی پردهبرداری کرد. [۴]
· برگزاری همایش بین المللی داستان پردازی مولوی در روزهای ۶ و ۷ آبان ۱۳۸۶، در مرکز همایش های بین المللی صداوسیما.
ادعاهای ترکیه درباره مولانا
ترکیه در برنامههایی که به مناسبت سال جهانی مولانا برگزار کردهاست، تلاش کردهاست که مولانا را به عنوان یک چهره فرهنگی کشور خود به دنیا معرفی کند. در این میان کم توجهی مقامات افغانستان در کنار تشدید انزوای افغانستان در سالهای اخیر، در موفقیت دولت ترکیه نقش فراوانی داشته است و این در صورتی است که به قول دکتر میرجلالالدین کزازی: بزرگداشت مولانا را توسط دوستانمان در ترکيه به فال نيک مي گيريم، اما نبايد فراموش کنيم که اين بزرگ مرد ادبيات جهان، نخست به ما (افغانستانی ها ) تعلق دارد و سپس به ديگران. نبايد کوتاهي کنيم.
همچنین مولانا در مثنوی معنوی به سخن گفتن به پارسی سفارش کردهاست:
پارسی گو گرچه تازی خوشتر است |
|
عشق را خود صد زبان دیگر است |