فصل دوم                                               


شركت هاي تضامني

 حصه اول

 ماده 135 ـ شركت تضامني شركتي است كه در تحت عنوان معين براي امور تجارتي بين دو يا چند نفر با مسئوليت تضامني تشكيل ميشود. اگر دارائي شركت براي تاديه تمام قروض كافي نباشد هر يك از شركاء مسئول پرداخت تمام قروض شركت است.

ماده 136 ـ شركت هاي تضامني بايد داراي قرارداد تحريري باشند.

ماده 137 ـ در قرارداد شركت هاي تضامني فقرات ذيل درج مي شود. 1ـ تاريخ قرارداد. 2ـ اسم ـ شهرت ـ اقامتگاه و ديگر اوصاف مميزه شركاء اگر شركت ديگري بشركت داخل شده باشد عنوان شركت مذكور. 3ـ مركز تجارت شركت 4ـ تضامني بودن شركت 5ـ عنوان شركت 6 ـ اسامي شركائيكه بنام شركت حايز صلاحيت امضاء ميباشند با تصريح اينكه منفرداً و يا مشتركاً صلاحيت امضا را دارند. 7ـ موضوع شركت 8ـ حصه سرمايه را كه هر شريك تعهد كرده و قيمت هاي تخميني قسمت سرمايه غير نقدي با صورت تعيين قيمت آن. 9ـ حصه اشتراك هر شريك در نفع و ضرر. 10ـ تاريخ تاسيس و ختم شركت علاوه ازين شركاء ميتوانند فقرات ديگري را كه مفيد بدانند هم در قرارداد درج كنند.

ماده 138ـ اشخاصيكه شركت تضامني را تشكيل ميدهند مجبور اند كه يك نقل قرارداد شركت را از روز تشكيل شركت تا يكماه در محليكه مركز شركت واقع است به دايره ثبت تجارت ثبت و اعلان كنند. ماده 139ـ شركت تضامني اگر خارج از حوزه محكمه ثبت تجارت خود شعبه تاسيس كند بايد خصوصيات قرار داد خود را در دايره ثبت محل تاسيس شعبه نيز به ثبت برساند.

ماده 140 ـ اگر در يك شركت تضامني بعد از ثبت و اعلان تبدلاتي در عنوان و اقامتگاه و يا موضوع توليد شود و يا شركائيكه صلاحيت امضاء دارند تغيير نمايند و يا بعضي از شركاء از شركت خارج يا بعض شركاي ديگري داخل شوند و يا سرمايه شركت تزئيد و يا تنقيص شود و يا قبل از انقضاي مدت معينه قرارداد شركت منحل و يا بعد از انقضاي مدت تمديد گردد و يا با شركت ديگري ملحق شود راجع به اين خصوصيات از طرف شركت يك بيان نامه كه بامضاي تمام شركاء رسيده باشد ترتيب و با اسناديكه مثبت اين تعديلات است بعد از تصديق محكمه مربوطه ثبت و اعلان ميشود.

ماده 141 ـ خصوصياتي كه به موجب مواد (138 ـ 139 ـ و 140) ثبت و اعلان آنها مقتضي است اگر از طرف شركاء ثبت و اعلان نشده باشد اين خصوصيات را نمي توان بر عليه اشخاص ثالث استعمال نمود قبل از ثبت و اعلان اگر بنام شركت به معاملات مبادرت ورزيده شده باشد شركت بمقابل اشخاص ثالث مسئول است در صورتيكه مراتب ثبت و اعلان شركت از طرف شركاء اجرا نگرديده باشد و شركاء از وجود شركت انكار ورزند اشخاص ثالث ميتوانند كه با هر نوع بينه و قرائن وجود شركت را اثبات كنند.

ماده 142 ـ اگر ثبت و اعلان يك شركت تضامني در ظرف مدتيكه در ماده 138 ذكر شده اجرا نگرديده و بعداً هم ثبت نشده باشد هر يكي از شركاء حق دارد انحلال شركت را از محكمه مربوطه مطالبه كند شريك طالب انحلال بايست اولا توسط شعبه ثبت كيفيت را بشركاء اخبار نمايد در حاليكه محكمه به انحلال شركت قرار دهد حكم انحلال درباره شريك طالب انحلال از تاريخ اعلان جريان مي يابد اگر شركت بدين سبب منحل ميگردد تا ختم ثبت و اعلان انحلال معاملاتيكه بنام شركت اجراء ميگردد بحقوق اشخاص ثالث خلل وارد نمي سازد.

حصه دوم                                                              


مناسبات بين شركاء

ماده 143 ـ در مناسبات بين شركاء شركت تضامني مقررات مقاوله معتبر است. و در خصوصياتيكه صراحتاً ويا ضمناً در قرار داد مندرج نباشد احكام اين فصل تطيبق ميگردد.

ماده 144 ـ اداره شركت را بموجب قرارداد و اگر در قرارداد صراحتي موجود نباشد بموجب اكثريت آراي شركاء ميتوان بيكي و يا چندي و يا تمام شركا و يا خارج شركت به شخصي و يا اشخاص متعدد تفويض نمود اگر حق اداره مطابق مقررات فوق بكسي داده نشده باشد براي اداره شركت هر يكي از شركاء صلاحيت دار شمرده ميشود.

ماده 145 ـ وقتيكه صلاحيت اداره مدير بموجب قرارداد شركت تعيين شود شركاء نميتوانند آنرا محدود و يا مدير را عزل كنند. اگر اسباب محققه موجود شود در اثر خواهش يكي از شركاء با قرار محكمه صلاحيت اداره ، تحديد و يا مدير عزل شده ميتواند مقصد از اسباب محققه اهمال و غفلت بزرگ مدير در ايفاي وظيفه و يا عدم اقتدار در امور اداره است.

ماده 146 ـ مديريكه بموجب تصويب بعد از تحرير قرارداد تعيين شده باشد با اكثريت آراء شركا عزل شده ميتوند اگر براي عزل آن اكثريت آراء شركاء حاصل نشود هر شريك حق دارد به محكمه مراجعه و با اسباب محققه عزل آنرا مطالبه كند.

ماده 147 ـ اگر اداره امور شركت به تمام و يا چندي از شركاء تفويض شده باشد هر يكي از ايشان منفرداً باداره امور شركت مجاز است اگر بعضي از شركائيكه مكلف باداره شركت ميباشند راجع باجراي كدام معامله مخالفت كنند شركاء ديگر كه حق اداره شركت را حايز ميباشند ميتوانند با اكثريت آراء معامله مذكور را اجرا كنند اگر در مقاوله شركت مصرح باشد كه قرار شركائيكه به اداره شركت مكلف هستند بايد بالاتفاق باشد باستثناي احواليكه در تاخير آن خطر ملحوظ است در هر امر اتفاق آراء لازم است در حاليكه بين مديران اتفاق آراء حاصل نشود كيفيت به هيئت عمومي شركاء تقديم و تصويبيكه هيئت عمومي ميدهد معتبر ميباشد.

ماده 148ـ اموريكه باداره شركت مربوط است عبارت از امور و معاملات عادي ميباشد كه اجراي آن براي مقصد و موضوع شركت مقتضي است مدير در صورتيكه براي شركت فايده ملاحظه كند در مصالحه و حكميت هم مجاز ميباشد مگر معاملات مهم امثال اعانه بيع و انتقال اموال غير منقول و ضمانت كه خارج از معاملات عادي است به اتفاع شركاء اجراء ميگردد.

ماده 149 ـ اگر يك شريك از شركت استقراض نموده و يا مبلغي را بنام شركت تحصيل كرده باشد (در صورتيكه بر خلاف آن قرارداد موجود نباشد) و در زمان مناسب تاديه و تسليم ننمايند علاوه از تاديه اصل پول مجبور به اعطاي تكت پولي ايام معطلي نيز ميباشد.

ماده 150 ـ هيچ يكي از شركاء نميتواند بدون موافقه شركاء ديگر حصه خود را به شخص خارج شركت قسماً و ياكليتاً منتقل سازد در صورت انتقال در مقابل شركاء و اشخاص ثالث تاثيري ندارد و مسئوليت ناشيه از اين عمل تنها به نقل دهنده راجعست.

ماده 151 ـ شريكي كه در اداره شركت مامور باشد بدون رضا و موافقت شركاي ديگر نميتواند شخص ديگري را بصفت شريك در شركت داخل و يا عوض خود در اداره منصوب نمايند.

ماده 152 ـ اگر در قرارداد تشكيل شركت براي سرمايه تاديه شده شرط تاديه تكت پولي موجود باشد اين شرط معتبر است.

ماده 153ـ مدت شركت تاحيات شركاء معتبر شمرده ميشود. مگر اينكه در قرارداد طور ديگري تعيين گرديده باشد معهذا شركتي كه مدت آن غير معين است اگر نظر بماهيت كاريكه موضوع اشتغال آنرا تشكيل ميدهد مدت دوام آن قابل تحديد باشد شركت مذكور تا انجام آن كار معتبر شمرده ميشود.

ماده 154 ـ يك شريك اگر مدير هم نباشد حق دارد كه از جريان امور شركت و وضعيت مالي آن معلومات بگيرد. قرارداديكه اين حق را ساقط نمايد معتبر نيست.

ماده 155ـ تصويبات راجع به تبديل و تعديل قرارداد به اتفاق آرا شركاء و در تصويب باقي امور اكثريت آراي شركاء معتبر است مگر اينكه در قرار داد طور ديگر مقرر شده باشد.

ماده 156 ـ مدير در انتهاي سنه حسابيه شركت باساس بيلانس حسابات نفع و ضرر را ترتيب و مطابق آن حصه هر شريك را تعيين مينمايد.

ماده 157ـ يك شريك را نمي توان بدون اتفاق شركاء به اكمال حصه ئيكه از تناقص سرمايه باو تعلق ميگيرد مجبور نمود ولي اگر در قرار داد طور ديگري مقرر نشده باشد مقدار تناقص سرمايه شركاء از مفاد سال هاي آتيه تكميل شده ميتواند.

ماده 158 ـ شريك نميتواند معامله جداگانه را از نوع معامله تجاريه شركتي كه عضو آنست (بدون موافقه شركاء) بحساب خود و يا ديگري اجرا كند. بهمين صورت در شركت ديگريكه به عين همان معامله تجارتي مشغول باشد بصفت عضو مسئول نيز داخل شده نميتواند. اگر شركاي يك شركت جديد التاسيس مطلع شوند كه يكي از شركاء در حين داخل شدن بشركت بحيث عضو مسئول دريك شركت ديگر شامل است در اينحال اگر شركاء صراحتاً راجع به قطع رابطه عضويت او از شركت ديگر تصويبي نكنند چنان محسوب ميشود كه اشتراك او در شركت ديگر مورد قبول واقع شده است.

ماده 159ـ اگر يك شريك مخالف حكم ماده (158) حركت كند شركت ميتواند كه از شريك مذكور طلب خسارت كند و يا در عوض خسارات معاملاتي را كه شريك مذكور بنام خود و يا اشخاص ثالث اجرا كرده است بنام شركت حساب كند. ترجيح يكي ازين دو مطالب موقوف بر فيصله شركاء است. اگر شركاء بعد از حصول اطلاع از شركت شريك بشركت ديگري و يا انجام معاملات او بعد از مرور ششماه اعتراض ننمايند حق اعتراض شان ساقط ميشود. استفاده از حق فوق مانع حق مطالبه نسبت به انحلال شركت نميشود.

حصه سوم                                                    


مناسبات شركاء با اشخاص ثالث

ماده 160 ـ شركت تضامني در مقابل اشخاص ثالث از تاريخ ثبت و اعلان موجود شمرده ميشود.

ماده 161ـ حق تمثيل شركت بمقابل شركاء و اشخاص ثالث متعلق باشخاصي است كه واجد صلاحيت اداره ميباشند. مگر اينكه در قرار داديكه ثبت و اعلان گرديده بر خلاف آن شده باشند.

ماده 162ـ شخصيكه صلاحيت تمثيل شركت را داشته باشد ميتواند بنام شركت هرگونه معاملات حقوقيه را اجرا و بنام شركت امضاء نمايد هر شرطيكه اين حق را تحديد نمايد درباره اشخاص ثالث (صاحب حسن نيت) معتبر نيست.لكين اگر در قرارداد شركت كه ثبت و اعلان گرديده است اعتبار امضاي شركاي متعدد بنام شركت شرط گذاشته شده باشد اين شرط معتبر است.

ماده 163 ـ در معاملاتيكه از طرف مديران بنام شركت بعمل آمده باشد شركت صفت دائن و مديون را اكتساب مينمايند. اين معاملات بنام شركت چه صراحتاً واقع شده باشد چه ضمناً فرق ندارد.

ماده 164 ـ شركاء از ديون و تعهدات شركت جمعاً و با تمام دارائي خود مسئول اند كه مخالف اين اساس باشد (بمقابل اشخاص ثالث) معتبر نيست.

ماده 165 ـ به نسبت دين و تعهدات شركت اقامه دعوي اولاً بر عليه خود شركت ميشود اگر شركت منحل گرديده و يا از تعقيبات قانونيكه بر عليه شركت اجراء شده باشد كدام ثمره حاصل نشود بر عليه شركاء هم اقامه دعوي ميشود در عين حال دائن ميتواند ذريعه محكمه ادعاي تحت مراقبت گرفتن اموال شخص شركاء را بنمايد.

ماده 166 ـ فيصله كه از محكمه خاص بر عليه شركت صادر شود درباره شركاء تطبيق نخواهد شد.

ماده 167 ـ در صورت تصفيه و يا افلاس شركت تضامني دائنين شركت در اخذ حقوق خود از دائنين شخصي شركاء مقدم ميباشند.

ماده 168 ـ افلاس شركت موجب افلاس شركاء محسوب نميشود ليكن در صورتيكه دارائي شركت مفلس طلبات دائنين شركت را كفايت نكند دائنين ميتوانند باقي طلبات خود را از شركاء مطالبه كنند و اگر دارائي شركاء نيز طلبات دائنين را كفايت نكند محكمه ميتواند حكم بر افلاس شركاء صادر نمايد. در بين دائنين شخصي كسانيكه قانوناً حق ترجيحي دارند در استفاده از دارائي شركاء هم مقدم ميباشند.

ماده 169 ـ شركاء از بابت سرمايه خود نميتوانند از دارائي شركت مفلس استفاده كنند ولي ميتوانند طلبات ديگر خود را مثل دائنين شركت مطالبه نمايند.

ماده 170 ـ شخص مديون شركت نميتواند دين خود را با طلبي كه بالاي يكي از شركاء دارد مجرا كند. همچنين يكي از شركاء هم نميتواند كه دين خود را كه در نزد شركت دارد با طلبي كه در نزد مديون شركت دار است مجرا نمايد ليكن دائن شركت اگر بموجب مواد (165 ـ 168) از شركت باستحصال طلب موفق نگردد و به شركاء مراجعت كند شريكي كه طرف مطالبه دائن واقع ميشود اگر از دائن مذكور طلبي داشته باشد ممكن است دين او در مقابل شركت به مديونينش در برابر شريك محسوب و مجرا شود.

حصه چهارم                                 

  
راجع به انحلال ـ تجزيه ـ اخراج شركاء و الحاق بشركت ديگر

 

ماده 171 ـ شركت تضامني بصورت هاي ذيل منحل ميشود: 1ـ با ختم مدت شركت. 2ـ باتفاق شركاء (در صورتيكه در قرارداد باكثريت آراء تصريح نشده باشد). 3ـ در صورت اعلان افلاس از طرف محكمه و يا توافق دائنين و شركاء در افلاس. 4ـ بموجب قرار محمكه مبني بر اسباب محققه و مهمه كه از طرف يك و يا چند نفر شركاء ادعاء شده باشد. 5ـ با انجام يافتن موضوع شركت. 6ـ با اعلام انحلال شركت از طرف يكي از شركاء مستند بصلاحيت معين كه در مقاوله شركت مندرج باشد. 7ـ در شركتهائيكه مدت آن غير معين است با اعلام انحلال شركت از طرف يكي از شركاء. 8ـ در صورت ضياع دو ثلث سرمايه شركت (در حاليكه از طرف شركاء به اكمال سرمايه و يا اكتفاء بسرمايه متباقيه تصميم اتخاذ نشود). 9 ـ الحاق بشركت ديگر.

ماده 172ـ بعد از انحلال شركت مديران نميتوانند بنام و حساب شركت منحل شده اجراي معامله كنند اگر اجرا كنند مسئوليت متولده از آن بطور غير محدود بمديران شركت راجع ميشود تا زمانيكه كيفيت انحلال اصولا ثبت و اعلان نشود مسئوليت كافه شركاء در مقابل اشخاص ثالث باقي است.

ماده 173ـ اگر در قرارداد شركت شرطي باشد كه يك يا چند علل موجب انحلال را بي اثر بداند معتبر است ولي اگر بدون تعيين بطور مطلق علل و اسباب انحلال را بي اثر دانسته باشد اعتبار ندارد.

ماده 174ـ در شركتهاي كه براي مدت غير معينه تاسيس شده باشد هر شريك ميتواند كه اقلا ششماه قبل از ختم سال معامله شركاء را بذريعه اطلاعيه كه توسط شعبه ثبت صادر ميشود اطلاع داده و شركت را منحل كند.

ماده 175 ـ در شركتهائيكه مدت آنها معين يا غير معين باشد مطابق خواهش يك شريك بواسطه اسباب محققه محكمه ميتواند به انحلال شركت قرار دهد. اسباب محققه كه موجب انحلال شركت ميگردد قرار ذيل است: 1ـ عدم امكان وصول به مقصد شركت بنابر پيش آمدن بعضي علل. 2ـ خيانت يك شريك چه در امور اداره و چه در تنظيم حسابات. 3ـ عدم ايفاي وظايف اصلي كه بيك شريك تفويض شده است. 4ـ سؤ استعمال عنوان و يا اموال شركت از طرف يك شريك براي منافع شخصي 5ـ عدم قابليت و اهليت يك شريك در اثر مرض دائمي و يا علل ديگري در اجراي امور شركت.

 ماده 176 ـ براي اينكه تقاضاي انحلال به نسبت عدم ايفاي تعهد تاديه سرمايه مسموع شده بتواند لازم است بشريكي كه اين وظيفه را ايفا نكرده قبلا اخطار فرستاده شده باشد.

ماده 177 ـ شركتي كه مدت آن معين و يا با حيات يك شريك محدود باشد بعد از فوت شريك و يا انقضاء مدت معين در صورتيكه معاملات ادامه يافته باشد براي مدت غير معيني متشكل محسوب ميشود.

 ماده 178ـ اگر در مقاوله مندرج باشد كه در صورت وفات ياافلاس و يا محجوريت يكي از شركاء شركت منحل شمرده ميشود وارث متوفي و ياقايم مقام قانوني دارائي مفلس و يا وكيل قانوني محجور بلا تاخير بايد واقعه را بشركاء تبليغ كند اگر تاخير كارها خطري موجود باشد متصديان قانوني امور شركت تا وقتيكه شركاء متفقا تصويب اتخاذ مي نمايند با اداره امور شركت ادامه دهند. بهمين صورت هم هر يك از شركاء مجبور اند اموري را كه به آنها سپرده شده موقتا اجرا نمايند درين صورت تا مدتيكه اداره موقتي دوام كند شركت موجود شمرده ميشود.

ماده 179 ـ در صورت وفات يك شريك اگر راجع به دوام شركت با ورثه متوفي در قرارداد صراحت نباشد شركاء ميتواند باتفاق ورثه متوفي ادامه كارشركت را تصويب كنند اگر ورثه از اشتراك آن صرف نظر نمايند ديگر شركاء ميتوانند سرمايه و حقوق آنها را پرداخته بادامه شركت به پردازند.

ماده 180ـ در صورت وفات يك شريك اگر دوام شركت بين وارثين متوفي و ساير شركاء در قرارداد تصريح شده باشد ورثه بدوام و عدم دوام خود به صفت شريك تضامني در شركت مختارند و اگر اشتراك خود را بشركت قبول كنند شركاء ديگر به قبول آن مجبور اند ليكن اگر ورثه متوفي بودن خود را بصفت شريك تضامني در شركت موافقه ننمايند ميتوانند خواهش نمايند تا باندازه سرمايه و حقوق مورث خود بصفت شريك محدود المسئوليت قبول شوند در قبول ورود اين خواهش شركاء ديگر آزاد هستند.

ماده 181ـ ورثه متوفي مجبورند در ظرف يكماه از تاريخ وفات شمول و عدم شمول خود را به صفت شريك تضامني در شركت اظهار نمايند در ظرف مدت مذكور ورثه بصفت شريك محدود المسئوليت در شركت شناخته ميشود اگر بعد از ختم اين مدت ورثه بصفت شريك محدود المسئوليت شامل نشده باشند به صفت شريك شناخته ميشوند نسبت به ورثه صغار متوفي چه در قرارداد مقرر شده باشد يا نباشند بصفت شريك تضامني شناخته نمي شود ولي در صورت مطالبه ولي و يا وصي صغير اگر در ديگر شركاء قبول كنند بصفت شريك محدود المسئوليت شامل ميشوند.

 ماده 182ـ در حال محجوريت يكي از شركاء هم احكام مواد (179 الي 181) تطبيق ميشود.

 ماده 183ـ در حال افلاس يكي از شركاء (در صورتيكه در قرارداد شركت بديگر صورت مقرر نشده باشد) شريك مفلس از شركت اخراج ميگردد و درين صورت راجع بحقوق مفلس يا وكيل قانوني او تسويه ميشود.

ماده 184ـ اگر به نسبت علليكه متعلق به شخص يك شريك باشد انحلال شركت تقاضا شده باشد در اثر خواهش شركاء ديگر محكمه ميتواند پس از تدقيق باخراج شريك مذكور و دوام شركت قرار خود را صادر نمايد.

ماده 185 ـ اگر يكي از شركاء انحلال شركتي را كه مدت آن غير معين است تقاضا نمايد شركاي ديگر ميتوانند انحلال را قبول نكرده آن شريك را اخراج و شركت را بين خود ادامه بدهند.

ماده 186 ـ در شركت هائيكه مدت آن معين است اگر يك شريك باستناد حقوقيكه بموجب ماده (175) دارد انحلال شركت را به توسط دايره ثبت بشركاء اعلام كند احكام ماده (179) درين مورد نيز تطبيق ميشود.

 ماده 187 ـ اگر شركت متشكل از دو نفر باشد و يكنفر اخراج گردد محكمه ميتواند بموجب خواهش شريك باقيمانده مستند باسباب موجبه بدون حكم انحلال و يا تصفيه تمام دارائي و ديون شركت را بشريك باقيمانده تخصيص بدهد درين صورت درباره شريكي كه خارج شده احكام ماده (190) تطبيق ميگردد.