يمن

يمن در تاريخ 22 مه سال 1990 ميلادى مطابق با اول خرداد 1369 ش و 26 شوال 1410 قمرى دو كشور يمن شمالى و يمن جنوبى در مورد كشورى واحد تحت عنوان‏«جمهورى يمن‏»توافق نمودند و دبير كل سازمان ملل هم اين اتحاد را پذيرفت،جمهورى مذكور كه در نيمه جنوبى شبه جزيره عربستان و در شمال خليج عدن و گلوگاه استراتژيك باب المندب واقع است، 532000 كيلومتر مربع وسعت دارد.

يمن 3 چهره طبيعى دارد،نواحى خوش آب و هوا و با صفاى كوهستانى،جلگه‏هاى ساحلى و نواحى بيابانى.يمن بدليل موقع كوهستانى و بالا بودن ميزان بارندگى و سواحل غربى بر خلاف صحارى عربستان،سرسبز و آباد مى‏باشد.يمن در تورات به عربستان سفيد موسوم است و سوره سبا قران اشاره به يمن دارد در ازمنه گذشته باغستان‏هايى در اين سرزمين بود كه از شدت سر سبزى بين قريه‏ها فاصله نبود اما بخاطر كفران نعمت‏سيل عرم به سوى آن جارى شد.

تاريخ يمن به پادشاهى منايى كه در بين سالهاى 1200 تا 650 ق.م وجود داشت برمى‏گردد.

مدتى سلسله حميرى بر آن مسلط بود كه در سال 525 ميلادى با ورود قواى مسيحيان حبشه پايان يافت و يمن در ابتدا به صورت يكى از ايالات حبشه در آمد.وقتى دولت‏حبشه از طريق دريا به يمن حمله آورد،سيف بن ذى يزن پادشاه يمن به دربار انوشيروان پس از مشورت با مشاورين خود،گروهى از زندانيان محكوم به اعدام را همراه وى فرستاد اين جماعت كه هزار نفر بيشتر نبودند توانستند سى هزار حبشى را از پا در آورند،فرمانده اين گروه ايرانى‏«وهرز»بود كه پس از سيف بن ذى يزن به حكومت رسيد و از دولت ايران متابعت نمود.با آشكار شدن دين اسلام و آغاز دعوت پيامبر اسلام(ص)حاكم يمن بادان بود.با ارسال نامه حضرت رسول(ص)براى خسرو پرويز پادشاه ساسانى مبنى بر پذيرش اسلام وى نامه را پاره كرد و براى باذان نوشت كه نويسنده نامه را نزد وى اعزام كند.نمايندگان باذان با حكمى كه در دست داشتند به حضور پيامبر رسيده و منظور خود را مطرح كردند پيامبر اسلام فرمود فردا بياييد و جواب بگيريد،روز بعد كه آمدند حضرت فرمود:

«ديشب خسرو پرويز بدست‏شيرويه كشته شد و خدا به من اطلاع داده كه مملكت‏شما اسلام آورده و سرزمين ايران به تصرف مسلمين درمى‏آيد».

وقتى خبر پيامبر اسلام(ص)براى باذان حاكم يمن به حقيقت پيوست،باذان اسلام اختيار كرد و حضرت رسول(ص)وى را بر حكومت‏يمن ابقا نمود.گروهى از ايرانيان مقيم يمن هم مسلمان شدند (17) .

قبل از اين جريان،حاكم يمن در سال 530 م ابرهه بود كه در سال 570 م مقارن با ميلاد حضرت محمد(ص)به قصد تخريب خانه كعبه با لشكرى مجهز و تعدادى فيل سوار روانه مكه شد ولى در مكه بر اثر حمله پرندگانى كه به تعبير قران،ابابيل بودند هلاك شده و لشكريانش به قتل رسيدند.

مردم يمن از طريق تجارت توانستند اسلام را به اقصى نقاط جهان بفرستند مردمان شمال افريقا و آسياى جنوب شرقى توسط يمنى‏ها مسلمان شدند.مسجد جامع كبير صنعا كه در سال 8 هجرى بنا شده به حضرت على(ع)نسبت داده مى شود و مى‏گويند حضرت على(ع) همراه با لشكريان خود در آن نماز گزارده است.مردم يمن اين را جزو افتخارات خود مى‏دانند كه بى هيچ مقاومتى در مقابل ارتش اسلام به دعوت حضرت على(ع)اسلام آوردند.

قواى عثمانى از 1517 م تا 1918 م بر يمن حكومت مى‏كردند و در اين سال،يمن تحت‏حكومت امامان زيدى مستقل گشت.در سال 1945 م يمن به سازمان ملل متحد پيوست و در سال 1958 همراه با مصر و سوريه جمهورى متحده عرب را تشكيل داد.با تسلط كامل انگلستان بر يمن جنوبى روابط آن با يمن شمالى تيره شد و اين اختلافات منجر به انعقاد قراردادى شد كه يمن جنوبى را از خاك اصلى يمن منفك نمود.قبل از وحدت دو يمن،يمن جنوبى عضو جبهه پايدارى اعراب و نيز طرفدار شوروى سابق بود ولى يمن شمالى به علت نفوذ عربستان سعودى،به كشورهاى غربى وابسته بود (18) .

سكنه بومى آن به 12 ميليون نفر مى‏رسد كه از نژاد سامى‏اند،در واقع دو قبيله اوس و خزرج مردم يمن را تشكيل مى‏دهند كه 98 در صد مسلمان و از مذاهب شافعى‏و زيدى هستند، زيديها خنجرى را با خود حمل مى‏كنند كه جنبيه نام دارد.بافت قبيله‏اى در يمن حفظ شده و صرفا در جنوب از تحولات سياسى تاثير پذيرفته است.در جامعه شمال يمن،زن،هيچ گونه نقشى در فعاليت‏هاى اجتماعى سياسى ندارد (19) و به عنوان موجودى قابل ترحم به زن نگريسته مى‏شود.تعصب مرد به زن گاهى درگيرى‏هاى خونينى را پديد مى‏آورد.45 درصد مردم شمال يمن و 5 درصد مردم جنوب،پيرو مذهب زيدى هستند،اغلب مردم به گياه مخدرى بنام قات معتادند،در يمن حدود 37 حزب و گروه اعلام موجوديت كرده‏اند كه بر اساس قانون احزاب مصوبه سال 1991 م در صورتى كه فعاليت‏هاى آنان مغاير با ارزشهاى اسلامى،وحدت ملى و حاكميت كشور نباشد،آزادند.

يمن دو مجلس دارد،يكى شوراى مشورتى مركب از 45 نفر كه جنبه تشريفاتى دارد و ديگرى مجلس نمايندگان با 301 عضو كه نيمى از جنوب و نيمى از شمال يمن برگزيده مى‏شوند كه براى مدت 4 سال انتخاب مى‏شوند.

طبق قانون اساسى كه 3/98 درصد به آن راى مثبت دادند دين رسمى،اسلام و زبان مردم، عربى مى‏باشد.واحد پول آن ريال است،اين كشور 60 نشريه دارد.

صنعا تنها شهرى است كه به عنوان آثار باستانى شناسايى شده اما هنوز مردم در آن اقامت دارند سومين مسجد جهان اسلام،مسجد جامع صنعاست.سد مآرب كه 450 سال قبل از ميلاد در عهد عبد الشمس موسى در اين كشور ساخته شده كه در 3 كيلومترى آن سد مآرب جديد ساخته شده است كه با هزينه 57 ميليون دلار در سال 1986 م به پايان رسيد،اين سد 7000 هكتار از اراضى زراعى را آبيارى مى‏كند.

عرش بلقيس-كاخى كه در آن مى‏زيست-چند ستون سنگى و چند سنگ نبشته و معبد آفتاب كه قبل از پذيرش آئين سليمان بلقيس در آن عبادت مى‏كرده در يمن قرار دارد و از آثار بسيار قديمى است.

پايتخت كشور جمهورى متحده يمن شهر صنعاست كه در مناطق كوهستانى غرب كشور قرار گرفته و از شهرهاى مهم آن بندر عدن است كه در كنار خليج عدن‏قرار گرفته و به علت نزديكى به باب المندب از اهميت‏سوق الجيشى برخوردار است.جزيره پريم (20) در باب المندب و ابتداى درياى سرخ و جزيره سكوترا (21) در مشرق عدن به اين كشور تعلق دارد.

امروزه در يمن،شمار زيادى از شيعيان اثنى عشرى وجود دارند،ولى اكثر اهل يمن زيدى هستند،اين مذهب را اولين بار يحيى بن حسين رسى علوى در قرن سوم هجرى در يمن انتشار دارد.غير از آنها بقيه سنى شافعى هستند،اكثر مردم عسير،شافعى هستند (22) .

اقتصاد يمن بر پايه فعاليت‏هاى كشاورزى و شبانى است و از نظر وسايل و ابزار كار و روابط بين مالكان زمين و كشاورزان به شيوه قديمى اداره مى‏شود.علاوه بر نواحى مرتفع كوهستانى منطقه حضرموت از مناطقى است كه كشاورزى در آن ادامه دارد.

محصولات مختلف كشاورزى يمن عبارتند از قهوه،پنبه،موز،توتون،سبزيجات گندم و قات.

پرورش گوسفند،بز،اسب و شتر نيز در يمن رواج دارد.دولت‏يمن درسالهاى اخير كوشيده است تا به كمك دولت‏هاى خارجى،تكنيك ماهيگيرى را در اين كشور توسعه دهد.

صادرات يمن را قهوه،پنبه،پوست،ماهى خشك و سنگ نمك تشكيل مى‏دهد.واردات آن مواد نفتى،غذايى و ماشين آلات است (23)

جمهورى اسلامى ايران

امت ايران از گذشته مورد توجه رسول خدا(ص) و خاندان عصمت و طهارت بوده است، چنانچه در حديثى از پيامبر اسلام(ص) نقل شده كه آن سرور جهانيان فرمود:

«اعظم الناس نصيبا فى الاسلام اهل فارس‏» (1)

يعنى «بهره ايرانيان در اسلام از همه ملت‏ها ديگر بزرگتر است.»

در روايت ديگر به نقل از آن حضرت آمده كه:

«سعادتمندترين عجم‏ها به اسلام ايرانيان هستند.» (2)

و نيز حضرت محمد(ص) در خصوص علاقه ايرانيان به ايمان فرموده‏اند:

«اگر ميوه‏دين به ستاره ثريا آويخته باشد، حتما مردمى از فرزندان ايران زمين، آنرا مى‏چينند. » (3)

همچنين پيامبر اسلام(ص) بر اثر وحى الهى مى‏دانستند كه پس از ظهور اين آئين در جزيزة العرب، ملت ايران با اشتياق و آغوش باز، اسلام را خواهند پذيرفت، و اين پذيرش چون بر اساس رغبت است در وجود آنان نفوذ خواهد كرد. حضرت على(ع) امام اول شيعيان و جانشين بحق رسول خدا(ص) نقل مى‏كنند كه از رسول گرامى اسلام(ص) شنيدم كه خطاب به اعراب مى‏فرمود:

«والله ليضربنكم على الدين عودا كما ضربتموهم عليه بدءا».

ترجمه: بخدا قسم همچنانكه در آغاز، شما رژيم حاكم بر ايران را ساقط خواهيد كرد در آينده تاريخ ايرانيان نيز رژيم حاكم بر شما را ساقط خواهند نمود. (4)

و از اما صادق(ع) روايت‏شده كه رسول خدا(ص) فرموده‏اند:

شما [خطاب به اعراب] با ايرانيان بر اساس تنزيل وحى و قرآن مى‏جنگيد و جهان به پايان نمى‏رسد تا روزى كه آنان با شما بر اساس تاويل وحى مى‏جنگند.» (5)

در برخى مضامين روايى آمده كه ايرانيان زمينه‏ساز حكومت‏حضرت مهدى(عج) خواهند بود و حسام الدين هندى دانشمند اهل سنت به نقل از پيامبر اسلام(ص) مى‏گويد:

«مردمى از شرق قيام مى‏كنند و زمينه را براى انقلاب جهانى مهدى (عليه السلام) فراهم مى‏نمايند.» (6)

در روايتى از حضرت امام كاظم(ع) آمده كه:

خورشيد انقلاب اسلامى ايران از قم طلوع مى‏كند و اين نهضت از سوى مردمى كه از قم برخاسته هدايت و رهبرى مى‏شود:

«رجل من اهل قم يدع الناس الى الحق، يجتمع معه قوم كزبر الحديد لا تزلهم الرياح العواصف و لا يملون من الحرب، و لا يجبنون، و على الله يتوكلون و العاقبة للمتقين‏»:

«مردى از اهل قم قيام مى‏كند و مردم را به سوى حق دعوت مى‏نمايد، بر محور او مردمى همچون پاره‏هاى آهن جمع مى‏شوند، تندبادهاى حوادث آنها را حركت نمى‏دهند، و از جنگ خسته نمى‏شوند و خوفى از آن ندارند. در كارها بر خدا توكل مى‏كنند و سرانجام و عاقبت امور براى پرهيزگاران است. (7)

اولين فرد مسلمان ايرانى سلمان فارسى است كه تقوا و ايمان او بحدى رسيد كه به شرف «سلمان منا اهل البيت‏» از سوى پيامبر(ص) نايل گرديد. بعد از آن ايرانيان مقيم يمن به سوى اسلام روى آوردند و آن را پذيرفتند و اولين ارتباط رسمى ايرانيان با حضرت رسول اكرم(ص) موقعى بود كه باذان بن ساسان حاكم يمن دو نفر ايرانيبا به نامهاى بابويه و خسروبه مدين فرستاد و پيام خسروپرويز را به آن جناب از طريق ايو دو نفر رسانيد. زيرا به محض رسيدن نامه حضرت محمد(ص) به خسروپرويز مبنى بر پذيرش دين اسلام توسط وى، نامه آن حضرت را پاره كرده و از باذان خواسته بود كه نويسنده نامه را نزد وى اعزام كند، اما خسرو پرويز توسط شيرويه كشته و باذان هم اسلام آورد. (8) در هنگامه بعثت رسول الله(ص) ايرانيان گرفتار رژيم فاسدى بودند كه با استبداد و خودكامگى اختناق شديدى بر ايران آنروز كه 140 ميليون نفر سكنه داشت و وسعت آن بيش از ايران فعلى بود، حاكم نموده بود. آئين زرتشت هم آميخته با خرافات و تحريف گشته و از جانب چنين رژيم منحوسى حمايت مى‏شد. نظام نامعقولى كه بر مردم حكومت مى‏كرد مانع رشد شخصيت افراد بود و بر اثر سنت‏هاى ناپسند و برنامه‏هاى غلط مردمان را به اسارت فكرى واداشته بود تا آنكه اسلام اين آئين جهانى و جاودانى كه خورشيد آن هرگز غروب كردنى نخواهد بود، به داد انسانهاى مظلوم رسيد و فطرت‏هاى تشنه را از آب گواراى چشمه توحيد سيراب نمود. ظلم و ستم زمامداران بيدادگر آن چنان نارضائى‏ها را تشديد نموده بود كه ارتش ايران با وجود تجهيزات نظامى و بسيج 120000 نيرو كه به فيل‏هاى جنگى مجهز بودند موفق نشدند در برابر سى هزار رزمنده مسلمان كه حتى تسليحات كافى هم نداشتند، مقاومت كنند و سرانجام سپاه به ظاهر قوى ايران در دو جنگ اصلى قادسيه (در سال 15 هجرى) و نهاوند (در سال 21 هجرى) كست‏خورده و از آن پس اسلام در ايران نفوذ نمود و گسترش يافت . (9) ايرانيان آئين اسلام را از جان و دل پذيرفته و با عشق وافرى به دفاع ترويج تبليغ و نشر آن پرداختند.

اسلام موجب آن گشت تا ايرانى خود را كشف نموده و به جاى تكيه بر خرافات، به درست انديشى روى آورد و از ثنويت به توحيد بگرايد. ايمان جديد، ديوارهاى تسخير ناپذير طبقاتى را فرو ريخت، تعليم و تربيت را براى عموم آزاد نمود، و مردم را از استبداد نجات داد. و نيروى معنوى توام با شور و شوقى را پديد آورد، كه پس از چندى، ايران را به سرزمين درخشش اسلام تبديل نمود. ولى با روى كار آمدن خلافت اموى اين رژيم، در صدد آن گرديد تا بجاى آنكه به مذهب اهتمام ورزد با سلطه نژادى و حالت عرب زدگى و به گونه‏اى كه با تحرف توام بود به تحقير ايرانيان مسلمان و مؤمن بپردازد، اين حركت كه از اسلام فاصله گرفته بود نه تنها آفتش دامن ايران را گرفت بلكه بر اسلام تاثير سوء گذاشت. لذا ايرانيان در مقابل آن، مقاومت‏سرسختانه‏اى نمودند. از جمله آن نهضت‏شعوبيه را مى‏توان نام برد كه در مقابل سياسيت تحريف گونه دستگاه خلافت اموى صورت گرفت. استاد شهيد مرتضى مطهرى(ره) مى‏فرمايد:

«بعدها كه در اثر تسلط امويان و سياست ضد اسلامى آنها، عده‏اى از اعراب عنصرعربيت را پيش كشيدند و آتش تعصبات قومى و نژادى را برافروختند، ساير اقوام مسلمان بالخصوص بعضى از ايرانيان به مبارزه با آنها برخاستند...» (10)

در خراسان بيش از ششصد هزار مسلمان با شعار الرضا من آل الرسول به طرفدارى از خاندان پيامبر اسلام(ص) براى نابودى خلافت اموى برخاسته و مركز قدرت امپراطورى را درهم كوبيدند و حكومت امويان را سرنگون و قدرت را به بنى عباس انتقال دادند. البته نهضت‏خراسان در صدد آن بود كه شخصيتى از خاندان پيامبر را بجاى بنى اميه روى كار آورد و چون امام صادق(ع) بر حسب مصالح و حكمت‏هايى دعوت ناه آنان را قبول نكرده و آن را بر روى چراغ گذاشتند. ناگزير شدند به بنى عباس روى آورند اما بنى عباس هم كه دست كمى از امويان نداشتند و در اولين فرصت از طريق خدعه و نيرنگ، ابومسلم را كشته و سپس به سركوبى نهضت‏هاى شيعيان و علويان پرداخته و امامان عصر خود را به شهادت رسانيدند.

ايران در تمدن اسلامى كه در سطح جهان مطرح بود و در طول قرون وسطاى اروپا، درخشانترين و عظيم‏ترين تمدن بشرى بود با شكوفائى شگفت‏انگيز خود كه اسلام به آن عطا كرده بود كانون اصلى انديشه، علم و عرفان شد و قرنها آسيا و افريقا و اروپا را تغذيه معنوى مى‏نمود. ايرانى در دستگاه رهبرى نفوذ يافت، مقامات قضايى را تصاحب نمود، مراكز علمى و حوزه‏هاى اسلامى را تاسيس كرد و بجاى دفاع از قوميت و نژادپرستى عربى، بر امامت، ولايت و اهلبيت تكيه نمود و در نقش داعى، محقق و مبلغ حقجو و حق پرست و راستين و آگاه به پاخواست و به عنوان استاد زبان و ادبيات عرب و آشناى واقعى و راستين نسبت به اسلام و قرآن به عرب فاتح، اسلام را دوباره آموخت و بدين گونه فرمايش رسول گرامى اسلام(ص) تحقق يافت. اوه‏لين ملتى كه بر ترجمه قرآن همت گماشتند ايرانى‏ها بودند و از سلمان فارسى خواستند تا سوره الحمد را به فارسى ترجمه كند. (11) و بيش از هر ملتى نيروهاى خود را در اختيار اسلام قرار دادند و در اين راه صميميت و اخلاص نشان دادند.

اسلام، حصار اسارت آورى كه بدور ايران كشيده شده بود و مانع آن بود كه ايرانى، تواتائى‏هاى فكرى و نبوغ علمى خويش را بروز دهد، در هم شكست و دروازه ايران را بر روى فرهنگ و تمدن اسلامى گشود كه اين حركت موجب آن شد تا ايرانيان، از يك سوى لياقت و استعداد خويش را نشان داده و از ديگر سوى سهم مهمى در توسعه و گسترش تمدن اسلامى داشته باشد. به عنوان نمونه بارى اولين بار در تاريخ ملت ايران، ايرانى، پيشوا و مرجع دينى غير ايرانى مى‏شود، ليث بن سعد ايرانى رهبر فقهى مردم مصر معرفى مى‏گردد. ابوحنيفه ايرانى به صورت پيشواى بى‏رقيب درآمده و مذهب حنفيه را بنيان مى‏نهد. ابوعبيده معمر بن المثنى و واصل بن عطا و امثال آنان پيشواى كلامى مى‏شوند، سيبويه و كسائى امام صرف و نحو مى‏گردند. (12)

كتب سته، شش كتابى است كه بنام «صحاح شش گانه‏» تا امروز مرجع اصلى حديث و استنباط احكام و عقايد و تمام مكاتب فقهى اهل سنت مى‏باشد كه توسط دانشمندان ايرانى همچون ترمذى و بخارى و ... تاليف شده‏اند. از 4 كتاب اصلى شيعه كه به كتب اربعه موسومند و از منابع و اسناد اوليه اين مذهبند، دو كتاب توسط شيخ طوسى (13) و يك كتاب يعنى كافى (14) توسط كلينى و كتاب من لايحضره الفقيه توسط ابن بابويه قمى تاليف و تدوين گشته است كه اين سه دانشمند و محقق شيعى ايرانى‏اند. بنيان گذار عرفان اسلامى حلاج است و بزرگترين سيماى علمى اين مكتب در سطح جهان غزالى است كه اين دو نيز ايرانى‏اند.

خدمات اسلام به ايران به قرون اوليه اسلامى منحصر نيست بلكه از زمانى كه خورشيد منور اسلام بر اين سرزمين فروغ افكند و روشنائى بخشيد هر خطرى و آفتى كه براى اين مملكت پيش آمده توسط آئين جاودانى اسلام دفع شد و باعث افتخار، عزت و شرف و استقلال اين مردم گرديد. اسلام از قوم خونخوار مغول و آدمكشان وحشى، انسانهايى ساخت كه تشنه دانش بودند و به تاليف و تحقيق اقبال نشان دادند و از نسل چنگيز، سلطان محمد خدابنده را تحويل داد و شخصى چون بايسنقر ميرزا از نسل تيمور متجاوز پديد آمد. به بركت معنويت اسلام دانشمندانى چون ابوعلى سينا، فارابى، زكرياى رازى،ملاصدراى شيرازى و هزاران متفكر و محقق ديگر با تاليفات گران سنگ و ارزشمند فرهنگ ايران زمين را زينت دادند و شكوه و اقتدار فرهنگى را باعث‏شدند. نفوذ اسلام در هند و آسياى جنوبى، آسياى جنوب شرقى، چين، شمال افريقا تا حد زيادى مديون ايرانيان مى‏باشد. با گسترش دين اسلام در قلمرو حكومت‏ساسانى، مسلمانان تازه وارد زبان فارسى درى را براى تفاهم با تازه مسلمان ايران در كنار زبان عربى برگزيدند و اين اعتبار دينى به زبان فارسى موقع ممتازى بخشيد و بتدريج اين زبان چنان موقعيتى در جهان اسلام يافت كه حك.مت‏سلاجقه در غرب آسيا و غزنويان در مشرق رود سند اين زبان را وسيله ارتباط رسمى خود با مردم آسياى صفير و شبه قاره هند قرار دادند. طى قرون چهارم تا نهم، ترجمه قرآن و چندين متون تفسير به زبان فارسى صورت گرفت كه به لحاظ افاده معنى و كيفيت، ارزش خاصى دارند تفسير طبرى كه براى شناختن معانى قرآن تدوين شده ارتباط زبان فارسى را با دين اسلام ثابت مى‏كند. حتى اكثر خطوط اسلامى به جز خط مغربى در شمال غربى افريقا از روى نمونه‏هاى خط ايرانى تحول يافته است.

زبان فارسى در قلمرو وسيع امپراطورى عثمانى پيش از آنكه عثمانيان، لهجه تركى را به موازات آن مورد اعتنا و استعمال در شعر و نثر قرار دهند نسخه دوم فارسى عهد سلجوقى به شمار مى‏آمد و ارتباط خاورشناسان اروپا با زبان و ادبيات فارسى از راه عثمانى و هند آغاز گرديد. (15)

در هند اين زبان به اندازه‏اى نفوذ كرده بود، كه در دوران اسلامى اغلب به فارسى تكلم مى‏نمودند و آثار فرهنگى و ادبى زيادى در اين سرزمين به زبان فارسى تاليف گشت و از شاعران پارسى زبان استقبال مى‏شد به نحوى كه در عصر صفوى كاروانى از شعرا و عرفا به دربار هند رفتند و مورد تشويق و حمايت آن قرار گرفتند. (16) حتى پيمانهايى كه انگليسى‏ها در دوران سلطه بر هند با نواب هندى بسته‏اند همه بزبان فارسى است و پايه زبان اردو كه از قرن يازدهم گذاشته شد بر زبان و ادبيات فارسى استوار يافته چنانچه 60% آن فارسى مى‏باشد. (17) آرى،اين آئين اسلام بود كه باعث نفوذ و گسترش زبانى فارسى گشت و فرهنگ ايرانى را صادر نمود.

اولين سلسله ايرانى كه پس از اسلام ايران تشكيل شده طاهريان بودند، كه دوران حك.مت آنان از سال 205 قمرى تا 259 قمرى طول كشيد و در اين سال توسط يعقوب ليث صفارى برچيده شد.سلسله صفارى كه در سال 247 قمرى توسط يعقوب ليث صفارى تاسيس شد، اولين سلسله ايرانى است كه از طريق مخالفت با خليفه عباسى و تمرد از او، روى كار آمد. بين سالهاى 250 تا 316 قمرى سلسله علويان طبرستان به عنوان اولين حكومت‏شيعى توسط حسن بن زيد (از اولاد امام حسن مجتبى(ع)) كه در شمال ايران تاسيس شد، حكومت مى‏نمود. حكومت‏سامانيان در ماوراء النهر در حدود 128 سال طول كشيد و در دوران اقتدار آنان، خراسان، طبرستان و گرگان، سيستان، رى، كرمان و بلخ تحت نفوذشان بود. آل بويه از سال 320 تا 447 قمرى بر بخش‏هايى از ايران آن روز حكمرانى مى‏نمودند و در اين مدت بر گسترش و نشر مذهب تشيع اهتمام مى‏ورزيدند. آل بويه پس از مدتى به چند شاخه تقسيم شدند و رفته رفته تجزيه و منقرض گرديدند. غزنويان تا سال 582 قمرى حكومت مى‏كردند و در اواخر حكمرانى خود صرفا قلمرو آنها به پنجاب محدود گرديد. غزنويان كه محل كومت‏خود را غزنه قرار داده بودند با تشيع ميانه‏اى نداشته و بخصوص سلطان محمود غزنوى با اين مذهب راستين خصومت‏شديدى داشت و ديالمه رى توسط او منقرض شد، فتح معروف او تصرف هند است.

بعد از غزنويان، سلاجقه روى كار آمدند كه بر اثر اختلاف به شعب مختلف تقسيم شدند در اين دوران، اسماعيليه (كه فرقه‏اى از شيعيان و اسماعيل فرزند امام جعفر صادق (ع) را امام هفتن و آخرين امام مى‏دانستند) در ايران گسترش يافته و در برخى از نقاط ايران طرفداران زيادى يافتند. مهمترين پايگاه، آنها قلعه الموت در شمال شرقى قزوين بود و از شخصيت‏هاى معروف و رهبر اين فرقه حسن صباح و پس از او ابوعلى دهدار زواره‏اى (18) شهرت دارند. حكومت‏سلجوقيان توسط خوارزمشاهيان از ميان رفت، مغولها در اواخر حكومت اين سلسله روى كار آمده و به خرابى،قتل و غارت پرداخته و رعب و وحشتى سخت بر ايران حاكم نمودند. حكومت مغول‏ها يا ايلخانان و تيموريان تا 916 قمرى ادامه يافت و در اواخر اين دوره دو گروه از آنان بنامهاى آق قويونلو و قره قويونلو قسمت غرب و مركز ايران را در تصرف داشتند، سلسه صفويه كه با پادشاهى شاه اسماعيل صفوى آغاز مى‏شد، تشيع را مذهب رسمى ايران قرار داد و در توسعه اين فرهنگ كوشيد و در اين عصر دانشمندان شيعه به تاليف آثار گرانبهائى پرداختند كه از جمله آنان مرحوم مجلسى است كه دائرة المعارف حديث‏شيعه يعنى بحار الانوار را تاليف نمود. هنر اسلامى در اين عصر نيز راه ترقى و كمال را پيمود و اكنون اغلب آثار پرارزش آن بخصوص در شهر اصفهان قابل مشاهده است. سلسله صفويه در سال 1135 قمرى با تسخير اصفهان توسط محمود افغانى منقرض شد. افشاريه، زنديه و قاجاريه سه سلسله‏اى بودند كه از سال 1148 (سال تاجگذارى نادر در دشت مغان) تا 1304، بر سرزمين ايران فرمانروايى داشتند. در سال 1326 قمرى مقارن با 1287ش فرمان مشروطيت توسط مظفر الدين شاه صادر شد. سال 1299ش مقارن با كودتاى رضاخان است. در سال 1304 نمايندگان فرمايشى مجلس، احمد شاه قاجار را از سلطنت‏خلع و رضاخان خبيث را به سلطنت برگزيدند.

در 15 خرداد 1342، قيام مردم ايران به رهبرى امام خمينى(ره) اتفاق افتاد كه رژيم سفاك شه به سركوب شديد آن و به شهادت رسانيدن عده زيادى از مردم پرداخت و در سنگر مقدس روحانيت (قم) كشتار خونين براه انداخت و براى جلوگيرى از اين نهضت، حضرت امام خمينى(قدس سره) و جمعى از روحانيون مبارز را دستگير نمود تا اينكه در 22 بهمن 1357 شمسى پس از مبارزات خونين امت ايران به رهبرى حضرت امام خمينى، رژيم شاهنشاهى سرنگون و در پايان شب سياه استبداد و در حالتى كه ابر اندوه بر همه جا سايه افكنده و اختناق روزنه‏ها را مسدود نموده بود، انقلاب اسلامى ايران همچون اعجازى بزرگ به پيروزى رسيد. با طلوع سپيده صبح، سپاه شب روى به هزيمت نهاد و رشته ستم‏شاهى گسست و بانگ حق طلبى و غريو تكبيرى كه از حلقوم خداباوران ايران برخاسته بود در فضاى گيتى پيچيد و اشعه‏هاى انقلاب بر جهان تابيدن گرفت و مسلمانان جهان را از خواب غفلت بيدار نمود. اين اثر بخشى انقلاب اسلامى بر استكبار جهانى ناگوار آمد و چون تجديد حيات اسلام ناب محمدى(ص) با قدرت طلبى آنان در تزاحم بود لذا با توطئه‏اى حساب شده جنگى تحميلى را بر عليه ايران ترتيب دادند و قرعه اين دسيسه را به نام صدام حسين زدند ولى استقامت و استوارى امت ايران در مقابل متجاوزين عراقى كه با ايثار و فداكارى رزمندگان اسلام توام بود اين توطئه را خنثى نمود و بدون آنكه عراق به پيروزى برسد جنگ پايان يافت و سازمان ملل بر اساس يكى از بندهاى قطعنامه 598 رسما به متجاوز بودن قواى بعثى كه در راس آن صدام حسين قرار دارد، اعتراف نمود. استكبار جهانى حال كه از طريق فشار سياسى و تنگناهاى اقتصادى و نظامى موفق نشده به انقلاب اسلامى زخمى وارد كند در تلاش است تا با تهاجم فرهنگى و جدا سازى مردم از ارزشهاى اسلامى و معنويت انقلاب، نيش زهرآگين خود را به آن فرو كند كه اين حركت زذيلانه هم محكوم به شكست است چرا كه فروغ معنوى اسلامى نه تنها در ايران كه در جهان در حال گسترش و نور پاشيدن است و نهضت‏هاى اسلامى در كشورهاى اسلامى و نواحى مسلمان نشين با الهام از اين انقلاب ابرقدرتها و عوامل و اذناب آنان را به درماندگى واداشته است. و هر روز بر نگرانى و آشفتگى دشمنان اسلامى افزوده مى‏شود و اين قدرت‏هاى پوشالى كوچكتر از آنند كه بتوانند نور اسلامى را خاموش كنند و عاقبت امور از آن پروا پيشگان و صالحان و محرومين معتقد خواهد بود. (19)

در 14 خرداد 1368 ش، حضرت امام خمينى(ره) به سوى معبود خويش شتافت و در جوار حق آرام گرفت. حادثه ارتحال بنيان گذار جمهورى اسلامى و رهبر انقلاب، موجى از تاثر و ماتم در جهان اسلام پديد آورد، دشمنان فكر مى‏كردند كه با رحلت امام به انقلاب اسلامى ايران لطمه‏اى وارد خواهد شد اما گرچه فقدان امام ثلمه‏اى بزرگ براى مسلمانان بود ولى درختى را كه او نشانده بود آن چنان مقاوم و با صلابت گرديد كه تند بادهاى حوادث بر آن هيچ لطمه‏اى نمى‏تواند وارد كند خصوص آنكه حضرت آية الله خامنه‏اى، به عنوان جانشين بر حق امام، رهبرى اين نهضت‏شكوهمند را به عهده گرفتند.

جمهورى اسلامى ايران به عنوان ام القراى جهان اسلام با 1648195 كيلومتر مربع وسعت در جنوب غربى آسيا و در بخش غربى فلات ايران واقع شده است. افغانستان و پاكستان همسايگان شرقى و تركيه و عراق همسايگان غربى ايران هستند. ايران در شمال با جمهوريهاى مسلمان نشين آسياى ميانه و قفقاز 2013 كيلومتر مرز مشترك دارد، طول سواحل ايران در امتداد درياى خزر از رورخانه آستارا تا خليج‏حسينقلى 657 كيلومتر، در درياى عمان از گواتر تا بندر عباس 784 كيلومتر و در خليج فارس از بندر عباس تا دهانه اروندرود 1259 كيلومتر مى‏باشد. موقع جغرافيائى، دسترسى به آبهاى آزاد، وقوع انقلاب اسلامى، پيوند فرهنگى ايران با تعدادى از كشورهاى آسياى جنوب غربى و جنوبى به اين كشور اهميت‏خاصى بخشيده است.

ايران كشورى كوهستانى محسوب مى‏شود زيرا از نيمى از وسعت آن را كوهها و ارتفاعات تشكيل مى‏دهد و تنها 25% آن حالت بيابانى و صحرائى دارد. اكثر رودهاى ايران با كم آبى مواجه‏اند و تنها رود قابل كشتيرانى در ايران، كارون نام دارد. خليج فارس كه در جنوب ايران واقع شده و ارتباط دريائى اين سرزمين را از طريق تنگه هرمز و درياى عمان با ساير نقاط جهان تامين مى‏كند در حدود 240000 كيلومتر مربع وسعت دارد، درياى خزر با 424200 كيلومتر مربع وسعت به عنوان بزرگترين درياچه جهان ارتباط دريائى ايران را با كشورهاى اروپائى از طريق آبراهه‏هاى روسيه برقرار مى‏كند. درياچه اروميه با 4868 كيلومتر مربع از خاك ايران زير پوشش جنگل مى‏باشد. كشور ايران آب و هواى متنوعى دارد ولى بر حسب شرايط كوهستانى - خزرى و صحرايى در كل 3 نوع آب و هوا كوهستانى، معتدل خزرى، گرم و خشك صحرايى بر ايران حاكم است.

در سال 1370ش ايران 58110227 نفر سكنه داشت كه تراكم آن 26/35 نفر در كيلومتر مربع بود، اين تراكم در سال 1355ش برابر با 4/20 بود. از اين ميزان جمعيت 57% در شهرها و 43% در روستاها اقامت داشته‏اند. 8/17% جمعيت كشور در شهر تهران - مركز حكومت - ساكنند.

6/45% مردم ايران از نژاد آريايى، 8/16% ترك، 1/9% كرد، 2/2% عرب و 3/26% بقيه نژادها مى‏باشند. دين رسمى مردم ايران اسلام و - 98% مردم مسلمانند كه 91% آن پيرو مذهب تشيع‏اند. زبان رسمى و خط رايج در ايران فارسى است و زبانهاى تركى (آذرى) كردى، عربى و بلوچى نيز در نقاط مختلف كشور تكلم مى‏شود.

مركز ايران تهران است و از شهرهاى مذهبى آن مى‏توان مشهد (مرقد مطهر حضرت امام رضا(ع) در اين شهر واقع مى‏باشد) قم (مدفن حضرت فاطمه معصومه(س) و مركز علوم دينى كشور در اين شهر قرار دارد) رى (مدفن حضرت عبدالعظيم حسنى از احفاد حضرت امام حسن مجتبى(ع) را نام برد.

ايران از 24 استان، 227 شهرستان و 604 بخش تشكيل شده و روز ملى آن دوازدهم فروردين (سالروز استقرار نظام جمهورى اسلامى ايران) مى‏باشد.

ميزان توليد ناخالص ملى ايران در سال 1368ش در حدود 39254 ميليارد ريال بوده كه 8/13% به بخش كشاورزى، 4/6% به نفت، 7/4% به صنايع و معادن و 75% به خدمات اختصاص داشته است.

جمعيت فعال ايران در سال 1356ش، 12800000 نفر بوده كه 1/29% در بخش كشاورزى، 5/13% در صنايع و معادن و 4/57% در بخش خدمات مشغول به كار بوده‏اند. غير از انواع محصولات كشاورزى و ماهى - حدود 1000 معدن و بويژه ذخائر نفت و گاز از ثروتهاى مهم كشورند. ايران در طريق توسعه صنعتى بخصوص صنايع فولاد و ساير صنايع سنگين گامهاى بزرگى برداشته است.