فلسفه روزه
فلسفه روزه
خداوند روزه رافرض کرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
خداوند روزه رافرض کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.
نظریات بزرگان اسلام در باره روزه
روزه نفس از لذتهاى دنیوى سودمندترین روزههاست.
روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مىکند.
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
روزه چشم و گوش :آنگاه که روزه مىگیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند.»
روزهدارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزهاش به چه کارش خواهد آمد.
چه بسا روزهدارى که از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى ندارد و چه بسا شب زندهدارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمىبرد.
هر کس که در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مىگمارد تا دستبه چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامى که افطار کند.
براى روزه دار دو سرور و خوشحالى است:
1 - هنگام افطار 2 - هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)
هر کس کار نیکى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.
رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر هرکس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر به او مىنوشاند.
هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مىکند.
هر کس روزه دارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزه دار است.
افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ایمان از او جدا مىشود
رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.
آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آینده نوشته مىشود.
کار نیک در شب قدر از کار در هزار ماه که در آنها شب قدر نباشد بهتر است.
برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مىگیرد و تصویب آن در شب بیست ویکم و تنفیذ آن در شب بیستسوم.
روزه ناقص
روزه این افراد کامل نیست:
کسى که پادشاه و یا رهبر مسلمان و پرهیزگار را نافرمانى کند.
بنده فرارى تا زمانى که برگردد.
زنى که اطاعتشوهر نکرده تا اینکه توبه کند.
فرزندى که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.