جنگ دوم افغان و انگلیس
جنگ دوم افغان وانگلیس
وقتی انگلیسها از طرف جنوب، افغانستان را اشغال کردند، امیرشیرعلیخان از روسها استمداد کرد، ولی پاسخی نیافت و ناگزیر اداره امور را به فرزندش یعقوب خان سپرد و خود به امید جلب کمک رهسپار شمال گشت، روسها تنها کمکی که به وی کردند این بود که توصیه نمودند به پایختش برگردد و با انگیسها از در صلح درآید. امیر شیرعلی نا امید، افسرده و در هم شکسته در مزارشریف چشم از جهان فروبست. انگلیسها اینبار نیز با رهبرانی پیمان بستند که افغانها ایشان را بحیث رهبر نمیشناختند. اگرچه یعقوبخان فرزند شیرعلیخان بود و از طرف وی ادارهای امور را در شهر کابل در دست داشت، ولی او نیز رهبری نبود که مورد قبول سران قبایل باشد. وی به همهٔ خواستهای انگلیس که مهمترین آنها عبارت بود از اینکه افغانستان باید روابط خود را با سایر کشورهای خارجی با مشورت انگلیس تنظیم کند، گردن نهاد. نمایندگانی راکه انگلیس بنابر مفاد همین معاهده صلح (معاهده صلح گندمک)، در سال ۱۲۹۶ هجری قمری (۱۸۷۹ میلادی) به کابل اعزام نموده بود، چند هفته بعد به دست افغانهاییکه مخالف این معاهده بودند، به قتل رسیدند.
از این رو سه لشکر تازه نفس انگلیسی که هنوز آسیبی ندیده بودند وارد صحنه شده، کابل و قندهار را اشغال کردند. یعقوب خان بعد از مدت کوتاهی به هند تبعید شد. انگلیسها پی بردند که اشغال افغانستان کار چندان مشکلی نیست ولی نگهداری آن خیلی مشکل است، بنابر این به فکر آن افتادند تا در میان قبایل کسی را بیابند که هم مورد قبول مردم باشد و هم نزد انگلیسها مقبولیت داشته باشد، این آخرین امید انگلیس در وجود عبدالرحمان خان پسر عمو(کاکا)ی امیر تبعید شده و نوهای دوست محمدخان تحقق یافت. انگلیسها از موفقیت نه چندان بزرگ خویش در جنگ دوم چشم پوشیده، از افغانستان خارج شدند، عبدالرحمان که مردم ترکستان افغان را به دور خود جمع کرده بود، در قبال گرفتن شناسایی از طرف انگلیسها تنظیم روابط خارجی خویش را به ایشان واگذاشت. در خلال حکومت او روسها و انگلیسها به توافقی قطعی در مورد مرزهای طولانی افغانستان با روسیه، از مرزهای ایران تا پامیر، دست یافتند. مرزهای جنوب غربی انگلیس نیز بر اساس خط مشهور دیورند (Durand Line) تعیین گشت، انگلیسها عبدالرحمان را مجبور ساختند تا معاهده ننگین دیورند را امضا کند که در اثر آن نیمی از سرزمین پشتونها به قوای بریتانیا تعلق گرفت.
سیاست شوم و استعماری آن زمان انگلیس باعث گشت که از آن زمان تا کنون افغانستان و پاکستان موفق نشدهاند تا مسئله مرزی خویش را حل نمایند، از آن زمان تا کنون پیوسته یک سلسله کشاکشهای مرزی، برخوردهای نظامی و تحریکات متقابل در سراسر این مرزها را به دنبال داشته است. امیر عبدالرحمان را در تاریخ بنام یک امیر آهنین یاد کرده اند، چرا که او توانست قبایل متمرد و نافرمان غلزایی و هزاره را تحت فرمان درآورد و یکپارچگی افغانستان را تأمین و تضمین کند. اگرچه در این مدت سایه و سنگینی اقتدار وی در همهٔ گوشه و کنار این سرزمین احساس میشد، اما ادغام مردمی نافرمان و قبایلی یاغی در یکدیگر و درآوردن آنان بصورت ملتی یکپارچه و متحد، جز از این طریق ممکن نمیبود.
جنگ اول جهانی و بی طرفی افغانستان
امیرعبدالرحمان خان بهسال ۱۳۱۹ هجری قمری (۱۹۰۱ میلادی) چشم از جهان پوشید، حبیب الله خان پسر بزرگش بر طبق وصیت پدر برجای وی نشست. حبیب الله خان سیاست انزواگرایی پدر را دنبال کرد، وی همواره با هرگونه تلاش قدرتهای خارجی برای کسب امتیازاتی در افغانستان مخالف بود. حبیب الله خان طب غربی را در کشور رایج ساخت و خرید و فروش برده را نیز لغو نمود، و یک باب مدرسهای عالی را بنابر الگوهای غربی بنام حبیبیه تأسیس نمود.
در صحنهای بین المللی، روسیه و انگلیس طی قرارداد ۱۳۲۵هجری قمری (۱۹۰۷ میلادی) سن پترزبورگ خود یکبار دیگر بر موافقتشان با اینکه افغانستان همچنان بایستی به مثابهای سپری در میانهای این دو قدرت باقی بماند، تاکید کردند. در فاصله کمی بعد از انعقاد این قرارداد جنگ جهانی اول شعله ور شد. افغانستان از هردو سو بشدت تحت فشار قرار گرفت. آلمانها در پی آن بودند که حمایت و یاری افغانستان را نسبت به خودشان در مقابل انگلیسها جلب کنند، سلطان حمید عثمانی (که خود را خلیفه مسلمین میخواند) علیه کفار و مشرکان حکم جهاد داده بود، و آشوب طلبان هندی میکوشیدند هر طور شده پای افغانستان را به جنگ بکشند. علی رغم همه اینها امیرحبیب الله کاملاً به قول و قراری که برای حفظ بیطرفی با انگلیس گذاشته بود وفا کرد، و با این کار با مخالفتهای شدیدی در بین مردم خود مواجه شد. وی در مقابل حفظ بی طرفی افغانستان تقاضا کرده بود که با پایان گرفتن جنگ به این کشور استقلال کامل داده شود. اما پیش از انکه با هر نوع مخالفت صریحی از انگلیس برای تضمین این خواسته بگیرد، در سال ۱۲۹۸ ه.ش (۱۹۱۹ میلادی) به شکل مرموزی به قتل رسید.
جنگ استقلال
پس از مرگ امیرحبیب الله خان پسر سومش، امان الله خان تخت و تاج پدر را تصاحب کرد. و به عنوان شاه افغانستان پذیرفته شد. در این روزها احساسات ضد انگلیسی در بین مردم به اوج شدت خویش رسیده بود، زیرا عموما معتقد بودند که انگلیس میبایست در قبال بیطرفی افغانستان در جنگ اول جهانی، استقلال کامل این کشور را بدان باز میگرداند. شاه کمانالله از احساسات ضد انگلیسی مردم استفاده نموده، در سال ۱۲۹۸ ه.ش (۱۹۱۹ میلادی) سومین جنگ علیه انگلیس را آغاز کرد. سفربری نیروهای این کشور به طرف هند آغاز شد، نیروهای هوایی انگلیس برای مدت ده روز پشت هم شهر جلال آباد و نواحی خیبر را بمباران کردند، بعد از ده روز جنگ افغانستان تقاضای آتش بس و پیشنهاد صلح نمود. انگیلسها هم که از جنگ اول جهانی خسته و فرسوده شده بودند، با اندکی تعلل این تقاضا را پذیرفتند. از سوی دیگر انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه نیز تأثیرات خود را داشت، و دیگر برای انگلیس تهدیدی محسوب نمیشد، سیاست بلشویکها عدم مداخله در امور دیگران بود. افغانستان در نخستین روزهای جنگ سوم افغان و انگلیس اعلان استقلال نمود. انگلیس به سال ۱۳۰۰ ه.ش (۱۹۲۱ میلادی) طی قراردادی در راولپندی استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. شاه امان الله سیاست گوشه گیرانه پدر بزرگ و پدرش را کنار گذاشته دست به یک سلسله اصلاحات اساسی زد. این اصلاحات شاه مورد قبول قشر مذهبی واقع نشد، ملاها و روحانیون محافظه کار دست به تحریکات علیه شاه اصلاح طلب زدند.
در سال ۱۳۰۷ ه.ش (۱۹۲۷ میلادی). امان الله خان نخستین رهبر افغان بود که عنوان خود را از امیر به شاه تغییر داد، و همراه با همسرش ملکه ثریا از اروپا، ترکیه، مصر و ایران دیدن کرد. وی که از دیدن تحولات در جهان و به ویژه کشورهای مسلمان همسایه (ایران و ترکیه) شگفت زده شده بود، دست به اقدامان و اصلاحات وسیع زد. کشف حجاب زنان و رایج ساختن لباسهای اروپایی در دفاتر و ادارات دولتی از نحستین اقدامات شاه جوان افغان بودند که با مخالفت رهبران مذهبی و ملاها روبرو گشت، شخصی به نام ملای لنگ در مناطق جنوبی افغانستان دست به تحریکات علنی علیه امان الله خان زده و علیه وی فتوای جهاد داد.از سوی دیگر نادرخان و برادران نیز دست بهکار شده توطئه و دسیسهسازی علیه امانالله خان را آغاز نمودند. در این روزها یکبار دیگر کشور دستخوش آشوبها و توطئهها و دسایس گشت، این آشوبها بار دیگر استقلال افغانستان را تهدید مینمودند. درین میان جوانی بنام حبیب الله کلکانی با تنی چند از یاران وفادار و جانباز خود از شمالی به سوی کابل به قصد تصرف تخت و تاج براه افتاد. شاه امان الله جنگ را لازم ندانسته تخت و تاج را رها کرده به هند رفت و بقیه سی سال عمر خود را در اروپا گذراند.
محمد نادرخان در زمرة محافظان امیر حبیب الله خان خدمت میکرد، و دست آخر به فرماندهی کل ارتش وی منصوب گشت. بعد ازآنکه حبیب الله خان به قتل رسید، خیانتهای محمدنادرخان نیز برملا گشتند، پادشاه جوان افغان امان الله خان او را از فرماندهی کل قوا معزول نمود. نادرخان به بهانهای علاج بیماری عازم اروپا گردید و در آنجا در تبانی با انگلیس دست به دسیسه چینی علیه دولت تازه بنیاد شاه امان الله زد، از جمله شاه را متهم به کفر نمود و عکسهای جهلی بی حجاب را از خانم شاه (ملکه ثریا) تهیه کرده در بین قبایل توزیع نمود همچنان عکس جهلی دیگری را تهیه کردند که گویا شاه در اروپا دست پاپ اعظم را بوسیده است، این همه دسایس محمد نادرخان و برادران باعث شدند تا روحانیون فرصت طلب که همواره از حکومت هند بریتانوی جیره میگرفتند علیه شاه مردم را تحریک نمودند. شاه بدون جنگ و خونریزی تخت و تاج را رها کرد. امیرحبیب الله مشهور به کلکانی تخت و تاج را تصاحب نمود. نادرخان و برادران از طریق هند بریتانوی وارد پکتیا گشته قبایل پشتون را تحت نام برگشتاندن تخت وتاج به وارث اصلی آن شاه امان الله، علیه حبیب الله تحریک نمودند. حبیب الله نمیخواست که جنگ کند، او میخواست که بدون جنگ و خونریزی تخت و تاج را تسلیم نادرخان کند، در صورتیکه به وی و طرفدارانش صدمهای نرسد. نادرخان بر قرآن مهر نهاد و سوگند خورد که جان وی و طرفدارانش درامان خواهد بود. حبیب الله نیز به سوگند نادرخان اعتماد نموده دست از سلطنت کشید.
نادرخان همراه با قبایل جنوبی وارد کابل شده حبیب الله و طرفدارانش را از دم تیغ کشید و بدین طریق حکومت رعب و شتم را بنا کرد. چندین هزار نفر قبایلی که بیشترشان را مردان آنسوی مرز (هند بریتانوی) تشکیل میداند نادرخان و برادران را در به قدرت رسیدن همکاری نموده بودند، در مقابل خواهان پاداش بودند. نادرخان تمام دارایی بانک را بین ایشان تقسیم کرد، اقوام تشنهای تاراج و غارت، دار و ندار شهر را مانند گرگان بیابانی تاراج نموده با خود به آنسوی مرز انتقال داده و عدهای دیگر هم پستهای مهمی دولتی را تصاحب کرده ملکیتهای مردم را نیز بزور تفنگ از آن خویش ساختند. نادرخان و برادران اندکترین مخالفت را نسبت به خود و حکومت خویش توسط ژاندارمرهای خویش در نطفه خنثی ساختند، هزاران انسان را به طرفداری از امان الله و یا به جرم وطندوستی و آزادیخواهی رهسپار زندانهای مخوف و سیاه چالها نموده که بیشترینشان در آن سیاه چالها جان سپردند.
آخرالامر نادرخان در سال ۱۳۱۲خ/۱۹۳۳م در اثنای توزیع جوایز در یک مدرسه توسط جوانی بنام عبدالخالق به ضرب گلوله کشته شد. برادران نادر زمیننهای بقدرت رسیدن برادرزادة خویش محمدظاهر را مساعد ساخته و هیچکدامشان ادعای تخت و تاج را نکردند، چه که آنها بخوبی میدانستند، که نفاقهای خانوادگی زمینهای نابودی ایشان را بیشتر مساعد خواهد کرد، چون ایشان در بین مردم دارای اعتبار و حیثیتی چندانی نبودند، ایشان را مردم غاصب تخت و تاج میدانستند. از همان روزهای نخست ایشان بنا حکومت خویش را بر غدر و مکر نهاده بودند.
حکومت های معاصر افغانستان
پس از ترور نادرخان پسر ارشد وی ، ظاهر شاه در حالی که نوزده سال سن داشت به عنوان وارث تاج و تخت پدر نامزد مقام سلطنت گردید ؛ اما در عمل عموهای وی ( ابتدا هاشم خان و سپس محمود خان ) زمام امور ممکلت را در دست گرفتند. هاشم خان با استبداد و بیرحمی ، حکومت راند. اما محمود خان اندکی شیوه ملایم تر را درحکومت داری پیشه ساخت. در زمان حکومت او آزادی های سیاسی و فردی کما بیش درافغانستان رونما شد . پس از محمود خان پسر برادر وی سردار داوود خان به عنوان صدر اعظم زمام امور کشور افغانستان را در دست گرفت. آزادی های به وجود امده در صدارت محمود خان را سلب نمود.
او در عین تلاش فراوان برای بهبود وضع اقتصادی افغانستان، برای عظمت و استیلای بیشتر پشتون ها نیز تلاش فراوان به خرج داد. و به خاطر مسئله پشتونستان افغانستان را بارها رو در روی پاکستان قرار داد. از سال 1342 به بعد ظاهر خان کوشید که زمام امور حکومت را خود شخصا در دست گرفته از نفوذ اعضای خانواده سلطنتی بکاهد. او با روی کار اوردن قانون اساسی جدید و پارلمان مطابق معیارهای جهان معاصر، در سال 1343 تحولات سیاسی نسبتا شگرفی را در افغانستان پذیرا شد. اما پس از یازده سال از این تاریخ بوسیله کودتای که توسط پسر عمش داوود خان انجام شد سلطنت او ساقط شد. داوود خان پس از کودتا و اعلان جمهوریت در سال 1354 طبق تمایلات قبلی خویش قانون اساسی را به وجود اورد که سیستم تک حزبی و ریاست جمهوری مادام العمری وی را به نحوی تضمین می کرد.
لیکن پس از سه سال خود وی نیز توسط کودتای به وسیله حزب دموکراتیک خلق متمایل به شوروی، همراه هفده نفر از اعضای خانواده و یاران نزدیک خویش کشته شد. حزب دموکراتیک خلق که توسط کودتا در سال 1357 بر روی کار آمد ، چهار تا به اصطلاح رئیس جمهور ( تره کی ، امین ، کارمل ، نجیب ) را تجربه کرد. این حزب که با مقاومت همگانی مردم (جهاد) رو به رو گردید ، در طی چهارده سال فقط در پایتخت و مراکز ولایات (استانها ) حکومت راند. و در سال 1371 به وسیله مجاهدین بساط حکومتش برچیده شد. مجاهدین که در 8 ثور 1371 قدرت را از بازمانده گان حاکمیت خلق و پرچم تحویل گرفتند، حدود چهار سال همراه با جنگ های خونین داخلی در افغانستان حکومت کردند. سرانجام در سال 1375 بوسیله طالبان از کابل و بسیاری ازنقاط دیگر افغانستان رانده شدند. طالبان که به وسیله پاکستان وبرخی ازکشورهای دیگر به وجود امده بودند، از برج قوس 1373 تا اواخر سال 1384 با قساوت وبی رحمی بی سابقه در افغانستان حکومت راندند. تا پس از حوادث یازده سپتامبر 2001 که امریکا و هم پیمانانش به افغانستان حمله کرده با همکاری جبهه متحد شمال حکومت طالبان را خاتمه دادند. دراین مدت فردی به نام ملا محمدعمر رهبری حکومت طالبان را به عهده داشت. پس از سقوط طالبان اقای حامد کرزی در راس حکومت افغانستان در سه دوره ( موقت ، انتقالی و انتخابی ) قرار گرفت که طبق قانون اساسی افغانستان دراین دوره حدود چهار سال دیگر بایست حکومت کند.
4/9/1828
شاه محمـــود پاد شاه افغانستان وفات نمــــود ـ
1835
امیر د وست محمـــد خــان ا علا ن پاد شاهی و خود را امیر المو منین خـــواند ـ
20/9/1838
الـــکساند ر بر نس به حیث نمایند ه گورنر جنـــرال بریتانیائی مستقر د ر هنـــد به کا بل آمـــد ـ
26/6/1838
مــعاهد ه هفد ه مــا د ه ای مابین نمایند ه حکومت بریتانیا وشاه شجاع و رنجت سهنگ د ر لاهور به امضا ر سید ـ
24/7/1883
نیرو های ایرانی شهـــر هـــرات را محـــاصره نمود ند ـ
8/9/1883
محـــاصره شهـــر هـــرات به پایان رسید و شهر تسلیم نشد ـ
1/10/1838
جنرال لارد اکلند بریتانیه وی د ر سمله فــرمان جنگ در برابر افغانستان را صاد ر نمود ـ
جولای 1839 م
امــیر د وست محمــد خان با قــوایش بطــرف بـامیــان عقب نشینی کـــرد ـ
28/4/139
شاه شجاع برای بار د وم خود را پاد شاه اعلان نموده و د ر قنــد هار به تخت سلطنت نشست ـ
6/8/1839
شاه شجاع با قوای انگلیس وارد شهـــر کابل شـــد ـ
15/101840
عساکر انگلیسی قریجات سمت شمال کابل را طعمــه ا تش کـــرد ند ـ
5/11/1840
امیر دوست محمـــد تسلیم انگلیسها شـــد ـ
30/10/1841
مجاهد ین افغان با یک حمله غافلگیرانه به قشون انگلیس د ر بالا حصار کابل شبخون زد ند ـ
23/12/1841
جلسه ای بین رهبران افغان و انگلیس د ر کابل د ایر شد و طی آن ویلیام مکناتن سفیر وقت بریتانیا د ر کابل توسط وزیر محمــد اکبر خان به هلاکت رسید ـ
1/1/1842
معاهد ه هجده ماد ه ئی میان رهبران افغان و انگلیس به امضا ر سید ـ
6/1/1842
قــوای متجاوزگر انگلیس آما ده ترک کابل شد ند ـ
13/1/1842
قوای انگلیس به هنگام خروج از کابل مورد هوجوم مجاهد ین افغان قرار گرفته و به جز از یکتن انها بنام د اکتر براید ن متباقی همه کشته شد ند ـ
5/4/1842
شاه شجاع توسط یکی از رهبران مجاهد ین افغان د ر منطقه سیاه سنگ کابل به قتل رسید ـ
30/3/1855
قـــرار د اد د وستی میان افغانستان و انگلیس د ر سه مـــا ده د ر شهر پشاور به امضا ر سیـــد ـ
27/5/1863
شهــر هــرات بعـــد از ماه ها محا صره بد ست قوای دوست محمد خان سقوط کــرد و مقبره هـــری تو سط قوای ا ین شخص ویران گـــر د ید ـ
9/6/1863
امیـــر د وست محمـــد د ر هـــرات وفا ت یافت ـ
12/6/1863
امیر شیرعلــی خان زمـــام قـــد رت را بد ست گـــر فت ـ
1866
محمـــد افضل خا ن پا د شاه افغانستان شـــد ـ
7/10/1867
امیر محمـــد افضل خان د ر کا بل وفات یافت ـ
1868
محمـــد اعظم خـــا ن به پاد شاهـــی رسیـــد ـ
7/9/1868
قوای شیر علی خان د ر نواحی شش گاو کابل بر نیرو های محمد اعظم خان پیروز شد ه و شیر علی خان با ر د وم به حیث پاد شاه افغانستا ن قرا ر گـــر فت ـ
21/11/1878
نیرو های بریتانیه ای از سه استقامت بالای افغانستان حمله کرده و جنگ د وم افغان و انگلیس آغاز شــــد ـ
8/1/1879
قوای انگلیس به قوماندانی جنرال استورات شهر قند هار را تصرف کــر د ند ـ
21/2/1879
امیــر شیر علی د ر مزار شریف وفا ت یافت ـ
مارچ 1879
محمـــد یعغوب خــا ن از محبس رها و در کابل به پاد شاهی ر سید ـ
26/5/1879
معا هـــد ه ننگین گند مک بین یعغوب خان و لوئیس کیوناری به امضا ر سید ـ
30/5/1879
معاهد ه گند مک از طرف وایسرای بر یتانوی تصد یق شد ـ
3/9/1879
اهالی شهر کابل علیه انگلیسها قیام کرد ه و کیو ناری سفیر وقت انگلیس را به قتل رسا ند ند ـ
12/10/1879
امیر محمد یعغوب استعفایش را به نما یند ه انگلیس پیشنها د کرد ـ
17/10/1879
انفجار قوی د ر داخل بالا حصار کابل رخ داد و شمار زیادی از قشون بریتانوی کشته شد ند ـ
1/12/1879
امیر یعغوب خان ا ز سلطنت خلع و توسط انگلیسها به هند فرستا ده شد ـ
2/12/1879
فتوای جهاد علیه قوای انگلیس صـــاد ر گـــر د ید ـ
در اینجا به زرودی گوشهء از تاریخ افغانستان را به خوانش خواهم گذاشت.
+ نوشته شده در 2005-Dec-31ساعت 11:07 توسط Hamed | نظرات(0) - ارسال نظر - - لینک مطلب
حدود دوهزار سال پیش از میلاد مسیح، سرزمین هندوکش (افغانستان) مورد هجوم اقوام آریایی که از درههای پامیر سرازیر شده بودند قرار گرفت و به تصرف این اقوام در آمد. روشن نیست پیش از تهاجم آریاییها چه کسانی در این سرزمین ساکن بودهاند. بطلمیوس و دیگر جغرافیدانان باستان از سرزمینی که در جنوب هندوکش بین کویر نمک فارس (ایران امروز) در غرب و رود سند در شرق واقع بوده، به نام «آریانا» یاد کردهاند.
قدیمیترین اثر مکتوبی که در آن از سرزمین هندوکش ذکر به عمل آمده، اوستا کتاب مقدس زرتشت است
د شته های پیشین
تاریخ وقایع افغانستان از 1933م تا 1978
تاریخ وقایع افغانستان از 1880م تا 1932
تاریخ مختصر وقایع افغانستان از 1747م تا 2003م
تاریخ مختصر افغانستان
تاریخ افغانستانربا
1/12/1879
امیر یعغوب خان ا ز سلطنت خلع و توسط انگلیسها به هند فرستا ده شد ـ
2/12/1879
فتوای جهاد علیه قوای انگلیس صـــاد ر گـــر د ید ـ
+ نوشته شده در 2006-Jan-19ساعت 03:10 توسط Hamed | نظرات(1) - ارسال نظر - - لینک مطلب
26/5/1879
معا هـــد ه ننگین گند مک بین یعغوب خان و لوئیس کیوناری به امضا ر سید ـ
30/5/1879
معاهد ه گند مک از طرف وایسرای بر یتانوی تصد یق شد ـ
3/9/1879
اهالی شهر کابل علیه انگلیسها قیام کرد ه و کیو ناری سفیر وقت انگلیس را به قتل رسا ند ند ـ
12/10/1879
امیر محمد یعغوب استعفایش را به نما یند ه انگلیس پیشنها د کرد ـ
17/10/1879
انفجار قوی د ر داخل بالا حصار کابل رخ داد و شمار زیادی از قشون بریتانوی کشته شد ند ـ
1868
محمـــد اعظم خـــا ن به پاد شاهـــی رسیـــد ـ
7/9/1868
قوای شیر علی خان د ر نواحی شش گاو کابل بر نیرو های محمد اعظم خان پیروز شد ه و شیر علی خان با ر د وم به حیث پاد شاه افغانستا ن قرا ر گـــر فت ـ
21/11/1878
نیرو های بریتانیه ای از سه استقامت بالای افغانستان حمله کرده و جنگ د وم افغان و انگلیس آغاز شــــد ـ
8/1/1879
قوای انگلیس به قوماندانی جنرال استورات شهر قند هار را تصرف کــر د ند ـ
21/2/1879
امیــر شیر علی د ر مزار شریف وفا ت یافت ـ
مارچ 1879
محمـــد یعغوب خــا ن از محبس رها و در کابل به پاد شاهی ر سید ـ
12/6/1863
امیر شیرعلــی خان زمـــام قـــد رت را بد ست گـــر فت ـ
1866
محمـــد افضل خا ن پا د شاه افغانستان شـــد ـ
7/10/1867
امیر محمـــد افضل خان د ر کا بل وفات یافت ـ