حکیم عمر خیام

حکیم عمر خیام در قرن پنجم می زیسته و یکی از آثار مهم وی رباعیات است که شهرت عالمگیر دارد . حکیم خیام کلامش مملو از استدلال و آگاهی دادن است و هر خواننده ای را وادار به تفکر می کند . در اینجا سه رباعی که بیشتر در باره نوروز ، گل ، طربناکی بلبل و ناپایداری گل و سبزه است ، آورده می شود :

برچهره گل شبنم نوروز خوش است

در صحن چمن روی دل افروز خوش است

از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

برخیز و بجام باده کن عزم درست

کاین سبزه که امروز تماشاگه تست

فردا همه از خاک تو برخواهد رست

بنگر ز صبا دامن گل چاک شده

بلبل ز جمال گل طربناک شده

در سایه گل نشین که بسیار این گل

از خاک برآمده است و در خاک شده

بابا طاهر

بابا طاهر نیز در قرن پنجم و در همدان می زیسته است . بابا طاهر از شعرای نامی وعارف بزرگ ، ساده و بی پیرایه است . بابا طاهر دو بیتی هایش را به لهجه ای سروده که نشان دهنده زبان پهلوی است و بیگمان محبوبیت و شهرت باباطاهر مرهون توجهی است که به این زبان و کشور خود داشته است و در نهایت سادگی با آهنگ دلنشین ، روح ایرانی را تسلی بخشیده است . از بابا طاهر نیز سه دو بیتی بهاریه نقل می شود :

عزیزان موسم جوش بهاره

چمن پر سبزه و صحرا لاله زاره

دمی فرصت غنیمت دان در این فصل

که دنیای دنی بی اعتباره

بمو واجی چرا ته بی قراری

چو گل پرورده باد بهاری

چرا گردی بکوه و دشت و صحرا

بجان او ندارم اختیاری

گلان فصل بهاران هفتهٔ بی

زمان وصل یاران هفتهٔ بی

غنیمت دان وصال لاله رویان

که گل در لاله زاران هفتهٔ بی

عطار نیشاپوری

عطار شاعر عارف و نامداری است که در قرن ششم در نیشابور می زیسته و بیشتر اشعارش حال و هوای عرفانی دارد و شاعران عارف بعد از وی از اشعار عطار الهام گرفته اند .

جهان از باد نوروزی جوان شد

زهی زیبا که این ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشکین نفس گشت

صبای گرم رو عنبر فشان شد

تو گویی آب خضر و آب کوثر

ز هر سوی چمن جویی روان شد

حافظ شیرازی

حافظ شاعر عارف و رندی است که اشعارش در نهایت لطافت ، همراه با ایجاز و موسیقی کلام و فصاحت تمام است . ازغزلیات شیوا ، بی زنگار و جان نواز حافظ خوش سخن در باره نسیم باد نوروزی ، گلزار و صحرا و چمن و غنچه و گل ، چند بیت در اینجا نقل می گردد :

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعلست

که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

بصحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

بگلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

ساقیا سایه ابرست و بهار و لب جوی

من نگویم چه کن ار اهل دلی خود بگوی

دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم

سخن اهل دلست این و بجان بنیوشیم

افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن

مقدمش یارب مبارک باد بر سرو چمن

سعدی

سعدی که با گذشتن بیش از هفتصد سال ، هنوز هم پایدار مانده است و کلام اثربخش وی نمودار کمال شیوائی و رسائی زبان فارسی شمرده می شود . طبع لطیف و ذوق بیمانند و استعداد شگرف سعدی که بخشش ایزدی است ، نیک پرورش یافت و به کمال نزدیک شد . بیگمان آب و هوای فرح بخش شیراز و صحراهای سبز و خرم و دشتهای پرگل و لاله و مرغان خوش نوا نیز در الهام گرفتن وی از جمال طبیعت ، تاثیر فراوان داشته است .