چرا نوروز در اولين روز فصل بهار است؟
چرا نوروز در اولين روز فصل بهار است؟
استاد محيط طباطبايـي براساس محاسبه عمر خیام گفتـه است، بايد دانست طول مدتي كه آفتـاب يك دور حــركت انتقالي خود را به دور زمين انجام مي دهد 365 و 5 ساعت و 48 دقيقه و يك ثانيه است و اين كسـر به مـرور زمان از قديـم به اين طرف مقدار آن در محاسبه تغيير پيدا كرده و هـر چـه جلوتـر آمـــده دقيقـتر شده است. در زمانهاي قديم مثلا در دوره ساساني اين كسر را 6 ساعت تمام حساب مي آوردند.
بنابراين در هر چهار سال متوالي جمـــع اين كسرهاي ساليانه به يك روز مي رسيد براي اين كه آغاز سال از آن موقع طبيعي يعني اول تابستان كه منسوب به زرتشت بــود، تـجاوز نـكند، به جاي آن كه هر چهـار سال يك روز بـه سـال چهارم، مثل اين ايام بيفزايند، و آن را كبيسه كنند، هر 120 ســال از جمع اين ربعها يك ماه درست مي كردند و به آن سال اضافه مي كردند و آن را سال كبيسه مي گفتند.
بنابراين در هـر 120 سـال از اول تـابسـتان تـا اول بـرج جوزا تغيير مكان پيدا مي كرد و در سال صد و بيستم دوباره بر مي گشت به جاي خودش. بعد از سلطنت يزد گرد و انقراض دولت ساساني، ديگر كـسي اين حساب كبيسه را نگاه نداشت در نتيجه نوروز هر 120 ســـال يك ماه جلو افتاد. تا اوايل سلطنت محمود غزنوي، اوّل فـــروردين با اوّل بــرج حمل منطبق شد و نـوروز از جـاي قـديم خــود كـه اول تابستان باشد، به اوّل حمل منطبق شد. به اين ترتيب جديد سبب ابداع وضع تازه اي در تاريــخ وقت شمار مي شد.
اوّل سال را از آغاز بهار يا اعتدال ربيع به حساب آوردند و پنـج روز به پنـجه دزديده يا خمسة مسترقـه را بر آخر اسفنـد افزودنـد. بايـد به ياد داشت كـه راه محاسبـة سال و مــاه پارسي مـانند مصري بر حسـاب ماهـي 30 روز در دوازده مـاه و پنــج روز اضافه در آخر ماه دوازدهم بود.
نوروز در فرهنگ اسلام:
" اسلام كه همة رنگهاي قوميت را زدود و سنتها را دگـرگون كرد، نوروز را جلاي بـيشتري داد، شــيرازه بـست و آن را با پـشتوانه اي استوار از خطر زوال در دوران مسـلماني فارسی زبانان مـصون داشت... نوروز كه با جان مليـت ها زنـده بـود، روح مـذهب نيز گـرفت. سـنت ملـي و نژادي، با ايـمان مذهبي و عشق نيرومنـد تـازه اي كــه در دلـهاي مردم اين سـرزميـن بـرپا شـده بـود پــيوند خورد و محكم و مقدس شد."
اسلام براي هدايت ديگر اقـوام، هيچگاه بـا آداب و رسـوم آنـان بخورد خصمانه نكـرد. بـلكـه اسلام بـا شـعـار: "فبـشر عـباد الذين يستمعون القول فيتبعون احـسنـه" به آداب و رســوم و سخـنـها و عقايد نژادهاي مختلف نگريست و به گزينش آداب و رسوم آنها پرداخـت و در اين ميـان بـسيـاري آداب و سنـن پسنـديده نـوروز را پذيرفته است.
تقویم برجی؛ ابزار طالع بینی
تقویم که بیش از تقویم اویغوری برای تعیین سعد و نحس ایام و طالع بینی کاربرد داشته و دارد، تقویم برجی است. بشر از قدیم الایام ، مجموعه ای از ستارگان را به شکل حیوانات یا اشیاء تصور می کرد . نام این مجموعه ها را صور فلکی گذاشته اند و ۱۲ تا از این صور که در نوار مستدیری به پهنای ۱۷ درجه قرار گرفته اند، بروج خوانده می شوند.
خورشید در مسیر چرخش ظاهری و سالانه خود ، از برابر بروج دوازده گانه می گذرد و مدت زمانی که این گذر طول می کشد، می شود یک برج. حالا اگر آن برج یا صورت فلکی شبیه ترازو باشد، می گویند در برج میزان قرار داریم و اگر شکل کژدم باشد، گفته می شود در برج عقرب هستیم.
نام برج های سال در تقویم برجی عبارت است از حمل (گوسفند) ، ثور (گاو) ، جوزا (دوپیکر)، سرطان ( خرچنگ ) ، اسد ( شیر ) ، سنبله ) خوشه ) میزان ( ترازو ) ، عقرب ( کژدم ) ، قوس ( کمان) ، جدی (بزغاله) ، دلو (دول) و حوت (ماهی(
حمل مقارن باحمل است و ثور برابر اردیبهشت و به همین ترتیب حوت با اسفند مطابقت دارد. اما روزهای برج با روزهای ماه کمی اختلاف دارند؛ مثلا حمل یک روز ازحمل کم دارد و ۳۰ روزه است و برج دلو یا همان بهمن ماه ، ۲۹ روزه حساب می شود. اصطلاح قمر
سفره هفت سین : در عقرب که آن را بسیار شنیده ایم و گاه خود نیز به کار می بریم ، برخاسته از نظام گاهشماری برجی است و البته در تاریخ و فرهنگ و ادب فارسی اصطلاحات طالع بینانه ای از این دست ، بازتاب بسیار دارد.
در آیین های باستانی اریانا برای هر جشن «خوانى» گسترده مى شد كه دارای انواع خوراكى ها بود. خوان نوروزی «هفت سین» نام داشت و مى بایست از بقیه خوان ها رنگین تر باشد. این سفره معمولاً چند ساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه ای بلندتر از سطح زمین چیده مى شد. همچنین میزدپان(MAYZADPAN) به منظور پخش کردن خوراكى ها در کنار سفره گماشته مى شد. این خوان نوروزی بر پایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
تقدس عدد هفت
از آیین مهر یا میتراست و به سال های دور باز مى گردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت برای این که انسان به مقام عالی و آسمانی برسد. پس عدد هفت از پیش از زرتشت برای انسان عزیز بوده و در آیین های مختلف و به نمادهای گوناگون دیده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و... » همچنین اسناد تاریخی از برپایی سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از: اهورامزدا(به معنی سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیک )، اردیبهشت (پاكى و راستی )، شهریور (شهریاری آرزو شده با کشور جاودانی )، سپندارمزد (عشق و پارسایی )، خرداد (رسایی و کمال ) و امرداد (نگهبان گیاهان).
در بسیاری از منابع تاریخی آمده است كه «هفت سین» نخست « هفت شین » بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است . شمع، شراب ، شیرینی، شهد (عسل)، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزای تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخی دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتی در این باره مى گوید: در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینی غذا مى گذاشتند كه به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى گفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین های نوروزی، به نشانه سبزی و جاودانگی بر سر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانیان وقتی که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعی کردند که سنت ها و آیین های باستانی خود را هم حفظ کنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه «سرکه» مى شد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیدا کرد.» بعضی نیز معتقدند در جهان فروری مبنای هفت سین را چیدن هفت سینی یا هفت قاب بر خوان نوروزی می داند كه به آن هفت سینی می گفتند و بعدها با حذف (یای) نسبت به صورت هفت سین در آمد. او عقیده دارد كه هنوز هم در بعضی از روستاهای ایران این سفره را ، سفره ی هفت سینی می گویند .
سمنک: نماد زایش و باروری گیاهان است و از جوانه های تازه رسیده گندم تهیه می شود. شيرين و كرم مانند بوده، از جوانه گندم درست می شود و نشانی از هنر والای آشپزی ایرانی است.
سیب: هم نماد باروری است و زایش. در گذشته سیب را در خم های ویژه ای نگهداری مى کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند. مى گویند كه سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت كه اغلب درویشی سیبی را از وسط نصف مى کرد و نیمی از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایی رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگی است.
سبزه: نماد شادابی و سرسبزى و نشانگر زندگی بشر و پیوند او با طبیعت است. سبزه كه معمولا جوانه گندم و یا عدس بوده كه نماد نوزايي و تولد دوباره است . در گذشته سبزه ها را به تعداد هفت یا دوازده ( كه شمار مقدس برج هاست ) در قاب های گرانبها سبز مى کردند. در دوران باستان در کاخ پادشاهان 20 روز پیش از نوروز دوازده ستون را از خشت خام بر مى آوردند و بر هر یک از آنها یكى از غلات را مى کاشتند و خوب روئیدن هر یک را به فال نیک مى گرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در آن سال پربار خواهد بود. ایرانیان باستان دانه ها را كه عبارت بودند از گندم ، جو ، برنج ، لوبیا ، عدس ، ارزن ، نخود ، کنجد ، باقلا ، حاجیه ، ذرت ، و ماش به شماره ی هفت ( نماد هفت امشاسپند ) یا دوازده ( شماره ی مقدس برج ها ) در ستون هایی از خشت خام بر می آوردند و بالیدن هر یک را به فال نیک می گرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در سال نو موجب برکت و باروری خواهد بود. خانواده ها بطور معمول سه قاب از گندم و جو و ارزن به نماد هومت (= اندیشه ی نیک) ، هوخت (= گفتار نیک) و هوو.رشت (كردار نیک) سبز می کردند و فروهر نیاکان را موجب بالندگی و رشد آنها می دانستند.
سيب: سلامتی و زيبايي است.
سير : نشان دارو و شفابخشی است.
سماق : نماد رنگ خورشيد به هنگام طلوع بوده. ايرانيان باستان بر اين باور بودند كه با ظهور خورشيد نيكی بر بدی پيروز می گردد
سركه : نشان قدمت و صبر و بردباری است.
سكه : كه نماد ثروت و دارایي است . نمادی از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
تخم مرغ : كه نشان زايندگی است. نماد نژاد و نطفه .
آب : پاکی
ماهی قرمز : طلايی رنگ در تنگ آب نشان زندگی و برکت است . به عنوان نشانه اسفند ماه بر سفره گذاشته مى شود. نماد برج سپری شده ی اسفند
اسفند : سپند
سنبل : گل
آينه : كه نماد تصوير پيدايش و روشنائی است بر سر سفره هفت سين گذاشته می شود.
آتشدان : نماد پایداری نور و گرما كه بعد ها به شمع و چراغ مبدل شد . در دو طرف آينه دو شمعدان گذاشته می شود و به تعداد فرزندان خانواده شمع روشن می گردد. شمع ها نماد شادی و روشنگری هستند.
شیر : نماد نوزایی و رستاخیز و تولد دوباره
انار : نماد تقدس
گلاب : كه باز مانده ی رسم آبریزان یا آبپاشان است . بر مبنای اشاره ی ابو ریحان بیرونی چون در زمستان انسان همجوار آتش است ، به دود و خاکستر آن آلوده می شود و لذا آب پاشیدن به یکدیگر نماد پاكیزگی از آن آلایش است.
گل بید مشک : كه گل ویژه ی اسفند ماه است ، نماد امشاسپند سپندار مز
نان : پخته شده از هفت حبوب ، خرما ، پنیر ، شکر ، بَرسَم
کتاب مقدس
نارنج : نماد گوی زمین
فلسفه نوروز و مراسم آن در آیین زرتشتی و فرهنگ تاجیک
تصویر نوروز تاجیکان.........................................
سخن تازه از نوروز گفتن دشوار است. در باره نوزوز بسیار گفته و شنیده شد. پس به تکرار نیازی نیست؟ چرا، هست. مگر نوروز خود را مکرر نمی کند؟ پس سخن از نوروز را نیز مکرر بشنوید. در علم و ادب تکرار ملال آور است و بیهوده. عقل تکرار را نمی پسندد. اما احساس تکرار را دوست دارد. طبیعت تکرار را دوست دارد. جامعه به تکرار نیازمند است و نورورز داستان زیبایی است که در آن طبیعت، احساس و جامعه هر سه دست اندرکارند.
نوروز که سالهاست بر همه جشنهای جهان فخر می فروشد از آن رو هست که یک قرار داد مصنوعی اجتماعی و یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین، آسمان و آفتاب، و جوش شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر آغاز.
در دوران هخامنشیان، تخت جمشید محل جشن گرفتن نوروز بود ولی نه نوروزی که ما امروز جشن میگیریم. برای آنها نوروز مقدس و کیهانی بود. در باور هخامنشیان نیایش برای سالی که در پیش است، در اولین روز سال، از همه اوقات موثرتر است. و فقط در این روز نمایندگان مردم از سراسر امپراتوری میآمدند تا با حضور در جشنهای سال نو، احترام و محبت خویش را نسبت به شاه ابراز کنند و در عین حال با او به نیایش خدا بپردازند. از جشن نوروز پیش از دوران هخامنشیان سندی در دست نیست.
سال هاست که مردم ایران نوروز را خود در خانه هایشان جشن می گیرند. اما در اصل نوروز جشنی عمومی و ملی است که باید در محیط های عمومی مانند پارکها، فرهنگسراها و خیابانها برگزار شود. شاید همانگونه که در تاجیکستان اتفاق می افتد..