بهار" و "عید نوروز" در آئینه ی شعر فارسی

"بهار" و "عید نوروز" در تاریخ شعر فارسی تجلی پر شمار و انعکاس فراوانی داشته است.شعرا و سرایندگان شعر فارسی

تحت عنوان "بهاریه"سروده های زیادی از خود بر جای گذاشته اند."بهار" بعنوان احیاگر طبیعت و "عید نوروز "ایام پاسداشت اینگردش لیل و نهار با شور و شوقی که در اقوام آریایی از گذشته هایی دور ایجاد کرده است درحقیقت زندگی تازه و نویی را برای انسانها به دنبال خود می آورد.

نگاه شاعرانه به این زیبائی ها و شور و شوق رستن و دوباره رنده شدن نگاهی توصیفی در آغاز و نگرشی  درونی و معنی گرا در پایان است.بطوریکه دربعضی ازاوقات توصیف بهار وسیله ای برای بیان مقصود و اندیشه های دیگر قرار میگیرد.

این مقصود بسته به جهان بینی و تفکر شاعر نوع نگاه او را در این مقطع زیبای دگرگونی طبیعت به درون گرایی و برون گرایی نشان می دهد.به عبارت دیگر بهار می تواند نماد عدم پایداری دنیا و نعمات آن باشد نعمت هایی که شایسته ی دلبستگی نیست یا اینکه نشان از گشایش و آرامش پس از تحمل سختی وسردی ها قرار گیرد و ایجاد امید و شوق برای حرکت به سوی آینده و شروعی دوباره نماید.

در این روند بررسی هر چه از شعر کلاسیک گذشته به سوی شعر امروز فارسی گام برداریم بیان حالت ها و مضمون ها از طریق وصف بهار و عید نوروز به گفتمانی غالب تر تبدیل میگردد که شاعر با مخاطب قرار دادن مضمون بهار  فکرو اندیشه ی  درونی و فلسفی خود را بیان می کند.

   از قرن چهارم هجری به بعد با شکل گیری قصیده و رواج آن تغزل و تشبیب بسیاری ازقصاید در وصف بهار بود ولی با وسعت یافتن انواع شعر فارسی و تولد غزل بهاریه ها منحصر به قصیده نماند و به ندریج به قالب های دیگر شعر مانند غزل و مثنوی نیز سرایت کرد.  نخستین بهاریه ی مشهور در این دوره از رودکی پدر شعر فارسی است که سرتاسر آن وصف بهار است.به چند بیت آن اشاره می گردد:

آمد  بهار  خرم  با رنگ و بوی طیب                  با صد  هزار  زینت  و  آرایش  عجیب                   

شایدکه مردپیربدین گه جوان شود                       گیتی بدیل یافت شباب ازپی شبیب             

چرخ  بزرگوار  یکی لشکری بکرد                   لشکرش  ابر  تیره  و  باد صبا نقیب       

یک چند روزگار جهان دردمند بود                   به شدکه یافت بوی سمن رادوای طیب

بلبل همی بخواند بر شاخسار بید                      سار از درخت سرو مر او راشد مجیب  

Image and video hosting by TinyPic>

پایه گذاری نوروز

نوروز و آمدن بهار و طراوت دوباره طبیعت مورد توجه همه شعرای فارسی زبان بوده و هر یکی با توجه زمینه فکری خود به نوعی به وصف نوروز و جلوه های زیبای طبیعت پرداخته اند.

از آن پس ، چون جشن نوروز همزمان با نو شدن سال و تحول در طبعیت بوده است تقریبا همه سرایندگان و شاعران به این تغییر و دگرگونی توجه ویژه نموه اند و هر یک مطابق با زمینه فکری خود در وصف نوروز ، بهار ، چمن ، گلستان و شکوفه ، استادانه و با نازک خیالی ، شعر سروده اند . گویندگان توانای شعر فارسی ، با زبردستی تمام دیبائی نگارین در کارگاه ذوق و اندیشه می بافند که تار و پود آن الفاظ منسجم ، روان و نقش و نگار دلفریب آن ، آفریده طبع لطیف و قدرت ابداع آنها در تصویر جمال هستی است. 

به روایت شاهنامه فردوسی ، جمشید نام پادشاهی است از پادشاهان قدیم خراسان زمین و چهارمین پادشاه ، بعد از پایه گذاری سلسله پادشاهی توسط کیومرث بود که پس از پدرش تهمورث ، به پادشاهی رسید . وی در اول «جم» یعنی سلطان و پادشاه بزرگ ، نام داشت . سبب « جمشید » نامیدن آن شد که او سیر عالم می کرد و چون به آذربایجان رسید روزی بود که آفتاب به نقطه حمل آمده و بهار آغاز شده بود ، دستور داد که تخت مرصعی را در جای بلند گذاشتند و تاج جواهر نشان بر سر نهاد و بر آن تخت نشسته و چون آفتاب طلوع کرد و پرتو آفتاب بر آن تاج و تخت افتاد ، شعاعی در نهایت روشنی پدید آمد و چون به زبان پهلوی شعاع و انوار نور را « شید » میگویند ، این لفظ را بر جم افزودند و وی را « جمشید » گفتند یعنی پادشاه روشن و در آن روز جشنی عظیم برپا کردند و آن را روز را « نوروز » نام نهادند .

جهان انجمن شد بر تخت اوی

فرومانده از فره بخت اوی

 به جمشید بر گوهر افشاندند

مر آن روز را روز نو خواندند

Image and video hosting by TinyPic  

 

 

زمزمه های بهاری

در ایامی که بهار به کوی و برزن آمده و طبیعت زنده شده و زیبایی های خود را به رخ می کشد، می توان دقایقی را به سیرو سیاحت درکوه دامن ها و دشت های سر سبز کشور  عزیز مان سپری نمودد و از گوهر بهاری و نورزی لذت برد، خاصتا در دشت ها و کوه های سر سبز سرزمین بدخشان که که تماشا مناظر دلکش این دیار بننیده را در عالم خیال دیگر میبرد مثال زد.  
شاعران بزرگ و مفاخر گنجینه های ادبیات این سرزمین به فراخور حال در اشعار خود از نوروز یاد کرده اند و هر یک از منظری دلنشین و متفاوت به آن پرداخته اند.
تعدد و تنوع این اشعار و نیز محتوا و مضامین بکر آن به اندازه ای است که فراهم آوردن همه آنها در یک جا ممکن نیست.