بحث اول: رویکردهای عمده فکری در اقتصاد اسلامی کدام است؟

در گام اول با بررسی ادبیات اقتصاد اسلامی با سه رویکرد عمده در این حیطه مواجه می‌شویم:

۱) یک رویکرد فکری، اقتصاد اسلامی را به عنوان مجموعه احکام و قواعد فقهی اسلام که موضوعیت اقتصادی دارد، می‌شناسد؛ این رویکرد فقه محور است و بیشتر مورد توجه فقها است.

۲) رویکرد فکری دیگر، اقتصاد اسلامی را به عنوان مکتب اقتصادی اسلام می‌شناسد که مجموعه‌ای از اهداف و ایده‌آل‌های یک جامعه اسلامی به لحاظ اقتصادی و روش‌های دستیابی به اهداف تعیین شده می‌باشد؛ این رویکرد، ایدئولوژیک محور است و بیشتر مورد توجه‌اندیشمندان و روشنفکران اسلامی است.

۳) رویکرد فکری دیگر، اقتصاد اسلامی را به عنوان مجموع نظریات علمی می‌شناسد که معطوف به تحلیل علمی روابط و پدیده‌های اقتصادی در یک جامعه اسلامی می‌باشد که بیشتر مورد توجه دانشمندان علم اقتصاد است که علاقه و دغدغه‌های اسلامی دارند.

این سه گرایش، عمده‌ترین رویکردهای فکری در ادبیات مطروحه در اقتصاد اسلامی است؛ از آنجا که ما به دنبال شناسایی مرزهای اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم هستیم، به ناگزیر باید وارد بحثی در روش شناسی علم شویم، تا تحت‌ آن به بینشی روشن‌تر و شفاف‌تر در باب موضوع مورد بحث، دست یابیم.

▪ بحث دوم: ویژگی‌های روش علمی چیست؟

۱) روش علمی، روشی بی‌طرف به لحاظ ارزشی است و به تحلیل و بررسی پدیده‌های واقعی و روابط فی‌مابین آنها می‌پردازد. در روش علمی، جایی برای ارزیابی نظریه یا پدیده مورد مطالعه نظریه به لحاظ ارزش‌های اخلاقی و مذهبی وجود ندارد.

۲) روش علمی، ضرورتا باید منجر به فرضیه‌ای شود که قابلیت آزمون تجربی را داشته باشد و منطقا به لحاظ تجربی ابطال‌پذیر باشد؛ یعنی این امکان وجود داشته باشد که فرضیه را به محک تجربه گذاشت و تطبیق آن را با واقعیت بررسی نمود.

۳) در روش علمی، نظریه‌پردازی در مرحله اول بر مبنای اصول موضوعه و مجموعه‌ای از مفروضات اصلی و فرعی آغاز می‌گردد، سپس براساس فروض مبنایی به روش‌های منطقی و عقلایی قیاس و استقرا، فرضیه یا فرضیه‌هایی استخراج می‌گردد که این فرضیه‌ها باید قابلیت آزمون تجربی و ابطال‌پذیری به واسطه آن را داشته باشد؛ و در نهایت فرضیه به محک تجربه گذارده میشود؛ هر فرضیه مادامی که به واسطه تجربه و آزمون تجربی رد نشده است، به عنوان نظریه علمی پذیرفته شده و وارد مجموع نظری علم میگردد.

۴) هدف اساسی در روش علمی، تبیین پدیدههای عینی یا پیشبینی یا هر دو میباشد.

بنابراین هر مجموعه نظری در صورتی که ادعای علمی بودن دارد، ضرورتا باید با ویژگیهای روش علمی سازگار بوده و از مرزها و چارچوبهای، روش علمی تخطی ننماید؛ در غیر این صورت، آن مجموعه نظری هر چه باشد، علمی نیست؛ البته واضح و روشن است که علمی بودن یا غیر علمی بودن هر مجموعه نظری ارتباطی با سودمندی و مفید فایده بودن آن ندارد؛ چه بسا بسیاری از مجموعههای نظری خارج از حیطه علم هستند که بسیار سومند و مفید فایده واقع میگردند و چه بسا بسیاری از نظریات علمی هستند که عملا فایدهای عملی یا نظری در برندارند.

▪ بحث سوم: ارزیابی رویکردهای متفاوت در ادبیات اقتصاد اسلامی، تحت ‌‌معیارهای روش علمی سوالی که مطرح میشود این است که کدام یک از سه رویکرد مطرح شده در حیطه اقتصاد اسلامی، میتواند با اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم، سازگار و منطبق شود؟

۱) در رویکرد اول که فقه محور است، روش استدلال و استنباط فقهی روشن است و تمامی گزارهها از سه منبع اصلی وحی، سنت و اجماع حاصل میگردد؛ در این روش آزمون تجربی گزارهها تحت‌‌واقعیت عینی، هیچ جایگاهی ندارد و محرز است که چنین روشی نمیتواند با روش علمی سازگار و منطبق باشد، بنابراین مجموعه احکام و قواعد فقهی اقتصادی اسلام، خارج از حیطه اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم (البته در تعریف ما از علم) قرار میگیرد.

۲) رویکرد فکری دوم که اقتصاد اسلامی را به عنوان مکتب اقتصادی اسلام میشناسد نیز نمیتواند به وصف علمی، متصف شود. مکتب اقتصادی اسلام مجموعه فکری و نظری است که تحت‌ آن هدف یک جامعه آرمانی اسلامی به لحاظ اقتصادی تصویر شده و روشها و ابزارهای لازم جهت حرکت از وضع موجود برای نیل به چنین هدف و آرمانی، تحت ایده اساسی «عدالت» و احکام و قواعد اسلامی تبیین و ارائه مینماید.

بنابراین، هدف اقتصاد اسلامی به عنوان یک مکتب، تحلیل و توضیح پدیدهها و روابط موجود اقتصادی و علتیابی آنها نیست؛ در واقع مکتب اقتصادی اسلام، بیش و پیش از آنکه یک نظریه علمی باشد، یک ایدئولوژی، راهبرد و روش عملی برای نیل به اهدافی آرمانی است و ارزیابی آن تحت‌‌معیارهای ارزشی است نه تحت‌ آزمون تجربی؛ بنابراین مکتب اقتصادی اسلام ویژگیهای لازم یک مجموعه نظری علمی را دارا نمیباشد و از این حیث نمیتواند متصف به وصف علمی قرار گیرد و خارج از حیطه اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم قرار میگیرد.

بار دیگر تذکر این امر به جا مینماید که معنای خارج از حیطه علم بودن دو رویکرد فوق این نیست که مباحث مطروحه تحت‌ این دو رویکرد مفید فایده نیست یا ضرورت ندارد؛ بلکه ویژگیهای جامعه ما دقیقا ضرورت مباحث فوق، یعنی استخراج احکام و قواعد اقتصادی اسلام و ارائه و پیشبرد مکتب اقتصادی اسلام را معرفی مینماید و البته به زودی متوجه خواهیم شد که اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم دقیقا محتاج به این دو رویکرد در اقتصاد اسلامی است.

۳) اما رویکرد فکری سوم که اقتصاد اسلامی را به عنوان مجموعه نظریات علمی میشناسد که معطوف به تحلیل علمی روابط و پدیدههای اقتصادی در یک جامعه اسلامی میباشد، میتواند با اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم، منطبق گردد. در ادامه این بحث را پی میگیریم.

▪ بحث چهارم: علم اقتصاد اسلامی چیست؟

ابتدا به بحث نظریهپردازی در چارچوب برنامه پژوهشی علم اقتصاد اسلامی میپردازیم:

یک برنامه پژوهش علمی چیست؟ برنامه پژوهش علمی، مفهوم ساخته لاکاتوش نظریهپرداز روششناسی علم است. لاکاتوش بحث خود را از آنجا آغاز میکند که نظریههای منفرد واحدهای نامناسبی برای ارزیابی علمی هستند. آنچه میباید ارزیابی شود و آنچه در نهایت ارزیابی میشود، مجموعهای از نظریههای کمابیش به هم پیوسته یا برنامههای پژوهش علمی (SPRS: Scientific research programs) است؛ از نظر لاکاتوش تاریخ علم، تاریخ برنامههای پژوهشی است و نه نظریهها. هر برنامه پژوهش علمی را میتوان با ارجاع به «هسته سخت» آنها مشخص نمود که با کمربندی حفاظتی از فرضیههای کمکی احاطه شده است و شدت آزمونهای انجام شده نیز متوجه این قسمت میباشد.

هسته سخت مطابق «تصمیم روش شناختی هواداران آن» ابطال‌ناپذیر تلقی میشود و علاوه‌بر باورهای متافیزیکی، شامل «عنصر اکتشافی مثبت و عنصر اکتشافی منفی است، یا در واقع شامل «باید»ها و نبایدهای روششناختی است. کمربند حفاظتی شامل بخشهای انعطافپذیر برنامه پژوهش علمی است و نقش آنها در این است که مفروضات کمکی گرداگرد هسته سخت آن جمع می‌شوند تا نظریه‌های آزمون‌پذیر خاصی را شکل بخشند که از طریق آن برنامه پژوهش علمی، اعتبار علمی خود را کسب می‌کند.

هسته سخت شامل باورهایی است که به لحاظ تجربی ابطال ناپذیرند و در نتیجه همان چیزی هستند که عده‌ای آن را «متافیزیک» می‌نامند. هسته سخت بخش نسبتا دیرپای یک برنامه پژوهش علمی است؛ غرض آن نیست که هسته سخت یک برنامه پژوهش علمی از ابتدای شکل‌گیری برنامه، شکل مشخص به خود می‌گیرد، بلکه این هسته نیز تغییر شکل می‌دهد، منتها در مقایسه با کمربند حفاظتی این تغییر بسیار آهسته‌تر صورت می‌گیرد.

هرگاه یک استراتژی پژوهشی خاص یا یک برنامه پژوهش علمی با ابطال مواجه شود، تغییراتی در فرض‌های کمکی آن صورت می‌گیرد که ممکن است محتوای نظریه را افزایش یا کاهش دهد و نمایانگر تغییراتی پیش رو یا منحط در نظریه‌ها باشد.

و در نهایت یک برنامه پژوهشی پیش رو، برنامه‌ای است که کمابیش به طور پیوسته تبیین‌ها و پیش‌بینی‌های جدید به عمل می‌آورد و به طور نظام‌مند داده‌های خارج از نمونه را توضیح می‌دهد. (بلاگ، ۱۳۸۰، صفحه ۷۵)

اکنون یک سوال مبنایی که مطرح می‌شود این است که نقطه کانونی انفصال و جدایی «اقتصاد اسلامی» و «اقتصاد متعارف» به عنوان یک «برنامه پژوهش علمی» چیست؟

انفصال و جدایی اقتصاد اسلامی از اقتصاد متعارف از دو حیث قابل‌ارزیابی است. جنبه اول از محتوای سنگ‌بنای یک برنامه پژوهش علمی که در بحث قبل ارائه شده روشن و آشکار می‌گردد. نقطه آغازین هر برنامه علمی هسته سخت آن یعنی اصول موضوعه و مجموعه مفروضات اصلی آن است که جهت آغاز و پیشبرد نظریه‌پردازی در یک برنامه پژوهش علمی، تهیه و تدوین می‌شود. این مجموعه اصول، مجموعه‌ای سازگار به لحاظ منطقی است که عموما از حیطه‌هایی خارج از مرزهای علمی اخذ می‌گردد و توسط هواداران برنامه پژوهشی ابطال‌ناپذیر تلقی می‌شود و بررسی صدق و کذب آن، موضوع و مورد بحث علم نیست.

هسته سخت برنامه پژوهش علمی اقتصاد اسلامی یعنی اصول موضوعه و مجموعه مفروضات آن دقیقا کانون انفصال اقتصاد اسلامی از اقتصاد متعارف است. (به این بحث دوباره بازمی گردیم).

دومین کانون انفصال اقتصاد اسلامی از اقتصاد متعارف، موضوع تحت‌‌بررسی است؛ موضوع برنامه پژوهش علمی اقتصاد اسلامی، محدود و محصور به یک نسخ آرمانی جامعه اسلامی است. جامعه‌ای که متشکل از اکثریتی مسلمان است، دارای حکومت اسلامی است، قواعد و احکام اسلامی بر آن حاکم است و اخلاق و معارف اسلامی در آن ساری و جاری است.

بنابراین وصف اسلامی ویژگی روش اقتصاد اسلامی، یا تحلیل نظری آن نمی تواند باشد. از آنجا که روش علمی، روشی بی طرف است، بنابراین روش اقتصاد اسلامی به عنوان یک علم، اسلامی و غیراسلامی ندارد، چرا که در غیر این صورت علمی نمی‌تواند باشد.

اما اگر وصف اسلامی تمییز‌دهنده برنامه پژوهشی علمی اقتصاد اسلامی از اقتصاد متعارف به لحاظ هسته سخت (اصول موضوعه) و موضوع مورد بررسی باشد نه روش تحلیل و نظریه‌پردازی، آنگاه مفهوم علم اقتصاد اسلامی قابل‌بررسی می‌باشد.

اکنون با این مقدمه می‌توانیم به بحث نظریه‌پردازی در چارچوب علم اقتصاد اسلامی به عنوان یک برنامه پژوهش علمی نوین، بپردازیم.