مادر 

 

با همه وجودم دوستت دارم 

عاشق ات هستم 

هميشه در قلب مني

مادر من مي خواهد بيايد
از ابرهای سپید می ايد
از ان بالا، بالا می آيد

از میان آسمان
همراه بادها می آید
از شهر پریا می آيد
با پیرهن گلی می آيد
با تاجی از طلا می آيد

سبد، سبد شمعدانی ها
طبق ، طبق اقاقی ها
دخترای آینه به دست
پری های نور به كف
زیباترین ، سحر كلام
رنگین ترین ، رنگین كمان

همه و همه را خبر كنین
خیابان ها را فرش كنین
روي پله ها شمع بگذارین
ناقوس ها را علم كنین
دیوار ها را قاب بگیرین
شعرهای تازه سر بدین
هزار ، هزار ستاره
یك ماه زیبا بیارین

مادر من مي خواهد بيايد
از شهر پریا می ايد
از ابرای سپید می ايد
با تاجی از طلا می ايد

Image and video hosting by TinyPic

مادر

 

از  عالمی  ز درّ  و گهر  پر  بها تر  است

بر شامهای  غمزده  خورشید  خاور است

از هر که دیده ای به جهان بی ریاتر است

عشقش ز هر چه عشق شناسی فراتر است

در روزگار  بی کسی ام  یار و  یاور  است

آری  سخن  ز ارزش  والای  مادر  است

 

زان  دم  که دیده ام  رخ  تابنده ات  بدید

زان دم که اشک شوق تو بر گونه ات دوید

زان  دم که  گوش نغمه ی  لالایی ات  شنید

آتش ز  عشق  روی تو بر جان  من  رسید

زان دم  که  کردگار  جهان  آدم  آفرید

صدها فرشته محو تماشای مادر است

 

ای آنکه خون  خورد  ز  برآشفتنت  کمال

ای  جان  هلاکِ  جانِ  پسر  گفتنت  کمال

یک  لحظه  در  نبود  تو  بودن  مرا محال

بر وصف شأن و مرتبه ات چون بود مجال؟

پیغمبر  خدای  چو  فرموده  این  مقال:

کای مؤمنان بهشت زیر پای مادر است

 

مادر


مادر ای حریم امن هستی من

مادر ای تکیه گاه لحظات سستی من

تو خالق منی

با تو از خالق همه بینیازم

با خاک قدمت قبله میسازم

اسم تو اسم اعظم من

مهر تو کلمه قسم من

با تو همیشه با عرش برابرم

بی تو عین فرش روی درم

لطف وجود تو، مایه وجود من

نوازش نیمه شبی تو ، پایه صعود من

برای تو ای خدای من

ای موجود برتر

ای درخت همیشه پر ثمر

دنیا را سراسر ا عبادتگاه میسازم

کهکشان ها را سر بسر عرش مصلی میسازم

روز تو روز تولد خررشید

روزتو روز طلوع امـــــید

درروز تو اسمان ها را آذین میبندم

با عشق تو در برروی کین میبندم

 

Image and video hosting by TinyPic

در سوگ و یاد مادر!

 

مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز ببالین گرم تست

پیوسته درهوای توچشمم به جستجوست
هرلحظه باخیال توجانم به گفتگوست

در خواب و خیال همه با توام هنوز
تنهائیم مباد که تیره است بی تو روز

دائم حریم قدس تو احساس میکنم
احساس قدس آن دم انفاس میکنم

موسیقی بهشت همانا صدای تست
گوش دلم به زمزمه لای لای تست

مادر به قصه های تو میخفت غصه ها
میرفت چشم و گوش بدنبال قصه ها

با شادیت نبود غمی را مجال ایست
امّا به گریه تو هم آفاق میگریست

صدقصه عشق بودی ومیخواندمت مدام
رفتیّ و ماند قصه صد عشق ناتمام

ای سینه داشته سپر هر بلای من
اکنون بکن شفاعت من با خدای من

امروز هستیم به امید دعای تست
فردا کلید باغ بهشتم رضای تست

این راز آن حدیث که نقل از پیمبر ست
جنت نهاده زیر قدمهای مادر ست

 

مادر بببخش مرا

فرزند خشمگين و خطا كار خويش را

مادر! حلال كن كه سرا پا ندامت است

سر تا به پاي من

غرق ملامت است

***

مادر مرا ببخش !

صد بار از خطاي پسر اشك ريختي

اما لبت به شكوه ي من آشنا نبود

بودم در اين هراس كه نفرين كني ولي

كار تو براي پسر جز دعا نبود

***

بعد از خدا خداي دل و جان من تويي

من بنده اي كه بار گنه مي كشم بدوش

تو آن فرشته اي كه زمهرت سر شته اند

چشم از گنهكاري فرزندت بي پوش

مادر مرا ببخش!

***

در چهره تو مهر و صفا موج مي زند

اي شهره در وفا و صفا! مي پرستمت

در هم شكسته چهره، تو معبد خدا است

اي بار گاه قدس خدا ،مي پرستمت

***

اي بس شبان كه تيره كه در انتظار من

فانوس چشم خويش به ره، برفروختي

بس شام هاي تلخ كه من سوختم ز تب

تو در كنار بستر من دست به دعا

بر ديدگان مات پسر ديده دوختي

تا كاروان رنج مرا همرهي كني

***

مادر! من از كشاكش اي عمر رنج زاي

بيمار خسته جان دل به پناه تو آمده ام

دور از تو هر چه هست سياهي است نور نيست

من در پناه روي چوماه تو آمده ام

مادر مرا ببخش

Image and video hosting by TinyPic